دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

ستیز با انسانیت برای آرمان برتر

آیا برای دفاع از عقیده  هر کاری مجاز است ؟ برای به کرسی نشاندن سخنی که می پنداریم برحق است تا کجا می توان پیش رفت ؟


اصل ها و ارزشها و حکمهایی که آن ها را درست می دانیم  قواعد جزمی  ذهن ما هستند . آیا لازم است به هر شکلی از آنها دفاع کنیم ؟


انسان روشنگر ، انسانیت و اخلاق را بالاتر از حکم جزمی دینی می بیند اما انسان متعصب مذهبی ، باور و ایمان دارد که رستگاری و سعادت  فقط در آیین اوست ، پس حرفش به هر قیمتی باید به کرسی بنشیند.


البته در کنار حوزه های دین  حوزه های دیگری هم  مثل سیاست و نژاد و ملیت پرستی و نگاه جنسیتی و ... مبتلا به جزم اندیشی گشته اند . اما هرگز هیچ کدام از آنها مانند دین دستگاه استدلالی عریض و طویلی  در نفی مدارا  نداشته اند. دستگاهی که با نگاههای بسته و انحصار گرا به دین روزبروز ابعاد تازه تری از آن رونمایی می شود .


این بی مدارایی دینی و خشونت دارای استدلال دینی از آن جایی ناب تر و مهم تر است  و من بر آن تاکید می کنم که نه برای تصاحب مالی نه برای فتح سرزمینی و نه برای گرفتن حتی امتیازی , بلکه ظاهراً برای دفاع از حق و حقیقت و ناموس الهی  صورت می گیرد و حتی داشتن زمینه های سیاسی و اجتماعی و شخصیتی را هم بر نمی تابد بس که ادعای خلوص  معنوی دارد!


حتی بیشتر اوقات جزم اندیشی و تعصب کور نه تنها بی شرمانه و بی عذاب وجدان است بلکه با دلخوشی و لذت نیز همراه است .


آنها می پندارند که راه حقیقت را یافته اند پس نیازی به مدارا ندارند و  لازم است گاهی خشونت را به خاطر براه آوردن دیگران بکار ببرند و چه بسا که برای رنجهایی که در این راه می برند پاداش هم بطلبند!


گاهی هم در توهمی خود ساخته خود را قربانی خشونت می بینند و مثالهایی ردیف می کنند که : شما هم با ما این گونه بوده اید پس ما هم ! ... اما آنکه حقیقتاً نفی خشونت می کند چگونه ممکن است خود دست به آن بزند ؟ لابد هر چه می کند بجهت مسئولیت شرعی اوست حتی اگر دشنامی می دهد ، دروغی می بافد ، تهمتی می زند یا آبرویی می برد .


البته در نقد های درون دینی ، همین خشک اندیشی و تعصب دینی با پیامهایی از مدارا  و تسامح دینی پاسخ داده شده است . اما جزم اندیشان بدون اینکه نقد و تسامح را رد کنند و حتی گاهی با تایید لفظی آن  بازهم حقیقت را یگانه گوهری می دانند که خود در چنگ دارند.

دقیقاً همین جاست که پای استدلال چوبین است .


بد نیست بخشی از مقاله عقیده پرستی استاد ملکیان را بعنوان نمونه ای از نقدهای درون دینی به جزم اندیشان بیاورم :


"عقیده پرستی بزرگترین رقیب خداپرستی است، و کسانی که دغدغه خداپرستی دارند و می‌‌خواهند زندگی خداپسندانه‌ای سپری کنند باید کاملاً مراقب این رقیب باشند، یعنی هیچ چیز را با خود خدا عوض نکنند، حتا عقیده به وجود خدا را. می‌خواهم بگویم که حتا عقیده به وجود خدا، خدا نیست و نباید پرستیده شود.

خدای واحد را باید پرستید، نه کلمه التوحید را. معامله‌ای را که مؤمنان با خدای واحد می‌کنند نباید با کلمة‌التوحید بکنند، بدین معنا که باید فقط خدا را مطلق، کامل، و مقدس بدانند، و حتا عقیده خود را به وجود خدا و تصور خود را از خدا به جایگاه اطلاق، کمال، و تقدیس فرانکشند. جایی که عقیده به وجود و وحدت خدا نیز خود خدا نیست، و نباید پرستیده شود معلوم است که وضع سایر عقاید بر چه منوال است. آیا خودِ باور به وحدت خدا مستلزم این نیست که غیر از همان خدای واحد هیچ چیز دیگری را به خدایی نگیریم و مگر یکی از آن چیزهای دیگر عقاید ما نیستند؟


به محض اینکه احساس کنیم که خوش نداریم یکی از عقایدمان در بوته تفکر نقدی واقع شود و یا به ادلّه و براهین صاحبان عقاید مخالف آن گوش سپاریم، یعنی به محض اینکه احساس کنیم که خوش داریم خود را نسبت به عقاید و اقوال دیگران کَر کنیم، باید پی ببریم که در سنگلاخ عقیده‌ پرستی گام نهاده‌ایم و از خداپرستی دور افتاده‌ایم."

و اینک گوشه ای از فلسفه ما !

پس از کناره گیری یونسکو ، در روز افتتاح همایش جهانی فلسفه در تهران اتفاق افتاد :

 

غلامعلی حداد عادل رئیس همایش در واکنش به این موضوع : " کناره‌گیری یونسکو از همایش «روز جهانی فلسفه» در تهران ، بر این همایش تأثیر مثبت داشته است."

 

-  بعد از این‌که یونسکو اعلام کرد خودش را کنار کشیده است، تعداد اساتیدی که برای آمدن به ایران داوطلب شدند، بیش‌تر شد."

 

-  قوت گرفتن فلسفه طی 30 سال اخیر انقلاب اسلامی زمینه‌ی این امر را فراهم آورد که ایران میزبان روز جهانی فلسفه در دنیا باشد.

 

وی، ضمن دیدار با حضرات آیات جعفر سبحانی و محمدتقی مصباح یزدی و جوادی آملی ، از این اساتید برای شرکت در همایش روز جهانی فلسفه  دعوت کرد.

 

آیه اله جوادی آملی  فلسفه را تریبون دین دانست و گفت: "باید این تریبون را به دست عقل سپرد تا دین را به بهترین شکل ترویج کند."

- این مرجع تقلید با اشاره به اینکه ارسطو، افلاطون و سقراط از شاگردان حضرت ابراهیم بودند، اظهار داشت: این افراد یا ملحد بودند و یا مشرک و وجود مبارک حضرت ابراهیم برهان را اقامه کرد ، نصیحت و موعظه کرد ولی این نصایح اثر نکرد، ایشان وارد بتکده شد و بت ها را خرد کرد و تهدیدات را تحمل کرد و درون امواج آتش رفت و آتش گلستان شد و خاورمیانه فهمید که خبری است، وی فکر حضرت ابراهیم (ع) خاورمیانه را گرفت و افلاطون و ارسطو تربیت شدند و اگر فلسفه در خاورمیانه رواج پیدا کرد به برکت دین است.

 

- فلسفه ریاست همه علوم را در الهی کردن ، دینی کردن و اسلامی کردن برعهده دارد و اگر شما بخواهید دانشگاه را اسلامی کنید راهش پروراندن علوم اسلامی است .


محمد حسین ایمانی خوشخو دبیر همایش روز فلسفه  گفت:" ما نگرانیی در برپایی با شکوه این همایش نداریم بلکه نگران خدشه دار شدن نام یونسکو به عنوان یک مرکز فرهنگی هستیم."


- برگزاری همایش روز جهانی فلسفه می‌تواند ظرفیت‌های بالا فلسفه اسلامی را برای جهانیان به نمایش بگذارد.

 

- بر خلاف تحریم اعمال شده از سوی یونسکو، تنها دو تن از مدعوین در این همایش حضور نخواهند یافت که یکی از آنها کارمند یونسکو و دیگری نیز با اعلام بیماری خود و حتی فرستادن گواهی پزشک اش برای دکتر اعوانی دبیر علمی همایش از عدم حضور خود عذر خواهی کرده است.

 

محمود احمدی‌نژاد در مراسم افتتاحیه : " جمع فرهیختگانی که در یک هم‌اندیشی به دنبال کشف حقایق‌اند، موجب نزول رحمت خداوند خواهد شد."

 

-  امروز به انسان کامل و هدایت او بیش از هر زمان دیگری نیازمندیم. انسان‌ها باید به حقیقت او برسند و او باید بیاید و تمام حقیقت خود و راه درست را عرضه کند .

انسان تا تحت ولایت انسان کامل قرار نگیرد، طعم حقیقت و شکوفایی استعدادهای الهی‌اش را نخواهد چشید.

 

پ. ن: پرسش من این است که آیا ایران در حال حاضر شایستگی برگزاری همایش جهانی فلسفه را دارد ؟

و اما سرخط خبر از وبلاگ زکی پدیا :

همایش جهانی فلسفه جهت بررسی فلسفه وجودی برخی افراد برگزار شد.