دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

صدای دو دست را می شناسیم ٬ صدای یک دست چیست ؟

- اینجا خیلی شبیه کوبا ست . همه چیزمان مثل اوناست .

- چی ؟ چطور مگه ؟

- آخه نگاه کن اونا فیدل کاسترو دارند  ما هم .... اونا همیشه از انقلاب و مبارزه های چه گوارا داستان می گویند ما از هم انقلاب اسلامی و مبارزه های امام... اونا عکس های بزرگ کاسترو را همه جا می زنند ما هم عکس های ... تازه کشور اونا هم با آمریکا دشمنه و مثل کشور ما فقیره ...

- نه ما که فقیر نیستیم اصلاً اینها را از کجا فهمیدی ؟

- خودم فهمیدم .


این را بگذارید کنار اینها :

- جشن نداشتین ؟ نه این هفته زنگ ریاضی تعطیل شد یک ملا اومد راجع به انقلاب و امام حرف زد .


- دیروز جای ورزش رفتیم نمازخانه احکام پسرها را گفتند بهمان . این کتاب زلال احکام رو هم دادند .  میدونی مال دخترها چه جوریه ؟


- مامان امروز زنگ قرآن یک ملا اومد راجع به آفرینش مگس و گناه های بزرگ انسان حرف زد.


- هفته دیگه مسابقه گذاشته اند برای حفظ کردن سوره لقمان ...


- زنگ فیزیک نعطیل شد می خواستیم نقطه نقطه بازی کنیم اما یک آخوند اومد راجع به اینکه چرا امام حسین را کشته اند حرف زد!

 

من فقط می خواهم بدانم ایدئولوژیی که خودش را بر مدار حقیقت می داند چرا این همه نیاز به فرو کردن تبلیغات دارد؟ آن هم تبلیغاتی که نه تنها بی اثر است بلکه به ضد خودش هم تبدیل می شود ولی روح و ذهن بچه ها را خسته می کند .

ابداً دوست ندارم پسرک فقط در دنیای ایکس باکس و تاپ جیر و ترانسفورمرز و دیسنی بزرگ شود ٬ اما او برای درک کردن آزادانه واقعیت های اطرافش خیلی وقت دارد . او حق دارد شاد باشد و حد اقل از شروع نوجوانیش لذت ببرد.


دفاع از عقلانیت

نوشتن خلاصه ای از کتابی که خوانده ام به دشواری انتخاب و برداشتن چند سنگ میان کوهی از جواهر رنگ رنگ بود.  این چند کلمه را فقط بحساب چشیدن بقدر تشنگی بگذارید و بسراغ  خود کتاب بروید که بسیار خواندنی یافتمش برای روزگارمان . فراموش نکنید ما در جامعه ای هستیم که پس از قرنها دوباره تعطیل عقل در آن تبلیغ می شود!


مفهوم دفاع وقتی به ذهن می آید که حمله ای در کار باشد و البته حال چنین است .  هم چنان در این سرزمین عقل و عقلانیت آماج هجومی طاقت سوز هستند. تحقیر عقل بجایی رسیده که خرد ستیزان و خرد گریزان ٬ در لاف دیوانگی بر یکدیگر سبق می گیرند و عقلا در اظهار عقلانیت خویش احتیاط می کنند.


عقل و فرهنگ

سطح فرهنگ یعنی میزان عقلانیت ، که شاخصه ی آن عمق و گستره آموزش است ، بر محتوای فرهنگ یعنی مجموعه آیین ها آداب و رسوم و دلبستگی ها و عادات و عقاید اثر می گذارد.

علت اینکه فرهنگ های مختلف تا به این پایه در اختلاف رای و رفتار جوامع  مؤثر است ، ضعف آموزش و در نتیجه ضعف قدرت محاسبه عقلانی است .

اگر افراد با فرهنگ های کاملا متفاوت ضمن آموزش یک رشته علمی به تمرین تعقل بپردازند به احتمال زیاد همگرایی بسیار در زندگی خواهند داشت ٬‌ چون عقل بر فرهنگ مقدم است و همین است راز همگرایی فرهنگ ها بسوی فرهنگی با خطوط اصلی دمکراسی،لیبرالیسم، فردگرایی، حقوق بشر، پان سکسوالیسم و ...

این فرهنگ غرب نیست ، فرهنگی است  جهانی ٬ که آدمی با طبع خواهنده و عقل ابزار ساز دیر یا زود به آن خواهد رسید .

فرهنگی که از دو منبع مایه می گیرد طبیعت انسان وسطح آموزش یا میزان عقلانیت ؛ طبیعت انسانی در تمامی جوامع مشترک است بنابراین هر جا سطح آموزش به حدود آن در غرب برسد فرهنگی در اصول و محورها شبیه فرهنگ غرب تحقق خواهد یافت .


عقل و سیاست

سیاست همچون فرهنگ پدیده ایست که در دوران صباوت عقل بشر تحقق یافته و به همین دلیل هم مثل فرهنگ اصالتاً بومی ، وحشی و جدال آفرین است اما به موازات رشد آموزش تحت هدایت عقل قرار می گیرد.

سیاست برای کسب و حفظ قدرت است . در دنیای پیش مدرن این رقابت عریان است و در دنیای مدرن پوشیده . این پوشیدگی در قالب نهاد های سیاسی در گفتمان دموکراسی که تدبیری است احتیاط آمیز برای محدود کردن خطرات بی حد و حصر غریزه قدرت خواهی و تضمینی برای دوام بیشتر و هزینه کمتر قدرت سیاسی ، محصول قدرت محاسبه عقلانی و ابزاری انسان آموزش دیده جدید است .


عقل و دین

دین نیز همانند فرهنگ و سیاست ، گو اینکه از حیث ظهور طبیعی متعلق به دوران دیرینه است ، اما در نهایت پدیده ایست محصول عقل و محکوم حکم آن . عقل بر دین مقدم است چون عقل ابزار شناخت است و دین منبع شناخت . عقل در هویت ابزاری خود منحصر بفرد است و دین در هویت منبعی خود در کنار منابع دیگر قرار می گیرد.بنابر این عقل علیرغم مشکلات و موانعی که بر سر راه خود دارد منطقاً مقدم بر دین است .

پس تکالیف اجتماعی و سیاسی مستند به شریعت هم ناگزیر باید در قالب حقوق طبیعی محدود شود تا از فرو غلتیدن به عرصه ی یک تنازع خسارت آمیز پرهیز کند. بنابراین دین چه در عرصه ایمان و چه درعرصه اجتماع تابعی ازعقل است .


عقل و ایدئولوژی

ایمان و آرمان جای خالی عقل را هرگز پر نمی کنند، بلکه میدان یافتن این دو در غیاب عقلانیت ، سرعت در سراشیب است .

سنت روشنفکری با پیش نهادن عقل در پاسخ به چه باید کرد و چگونه باید کرد ٬حدّت آرمان و شدّت عمل انقلابی و احتمال خسارتهای سنگین بعدی را فرو می کاهد.


پ . ن : دفاع از عقلانیت ؛ تقدم عقل بر دین ، سیاست و فرهنگ / مرتضی مردیها / انتشارت نقش و نگار / چاپ سوم 1389