دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

درنگ

آیا مبارزه‌کردن با چیزی آن را قوی‌تر می‌کند؟





نظرات 27 + ارسال نظر
بهارک دوشنبه 6 بهمن 1393 ساعت 12:50 ب.ظ

بستگی به نحوه مبارزه دارد ولی در عصر حاضر ظاهرا آنقدر مصادیق این موضوع زیاد بوده که شما را وادار به طرح این سوال کرده.

حمید قاسمی دوشنبه 6 بهمن 1393 ساعت 10:47 ب.ظ http://zadeyependar.blogsky.com

شاید. مثلا اگر مبارزه ناسنجیده یا ضعیف یا ... باشد ممکن است آن چیز به تدریج مثل این که تمرین مبارزه کرده باشد قوی شود.

منیر سه‌شنبه 7 بهمن 1393 ساعت 01:23 ب.ظ

هر مبارزه ای ، سدّ هم جلوش ساخته میشه.
...
بله هر مبارزه ای اگر شکلش مبارزه باشه ریشه دارش میکنه .
برای مبارزه باید فقط و فقط جایگزین گذاشت و کم کم اون چیز رو حذف کرد.
بی صدا ... بی بروز کلمات مبارز برانگیز .
اینو من به راحتی توی ارتباط با بچه هام دیدم .
بچه ها همونی میشن که ما میخوایم اگه ظاهرن با هیچ ...هیچ خواسته شون مبارزه نشه ... و در عوض خواسته های ما مثل آب ، توشون جاری میشه .
و این خودش البته خطرناک خواهد بود ...
اگه حواسمون نباشه و بی صدا ، آزادانه آزادی شون رو به ما بدن .
...
مردم رو کودک و نوجوان فرض کنیم و ...
خلاق و یا فرهنگ و یا همان "چیز" رو مثل آب باریکه ی روان ، جاری ببینیم .
هیچی جلودارش نمیشه اگه سدّی جلوش نباشه ...

اکرم سه‌شنبه 7 بهمن 1393 ساعت 10:13 ب.ظ http://gahneveshteh.blogfa.com

نه به نظر من مبارزه در هر حال فی النفسه موجب ضعف اون میشه اگرچه شاید در ظاهر مدتی قدرتی هم بهش بده اما به مرور زمان ضعف اونو رو به رخ میکشه...بالاخص در موارد فرهنگی و اجتماعی

درخت ابدی سه‌شنبه 7 بهمن 1393 ساعت 10:29 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

گمون نکنم فرقی داشته باشه

عیسی چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 02:30 ق.ظ http://isadf.blogfa.com

بستگی به حریف داره: یه وخت حریف از ضعف اساسی رنج می بره که در اینصورت مبارزه باعث شکست میشه یا شاید اصلا مبارزه هم نخواد و همون ضعف درونی و البته اساسی کار خودش رو می کنه/ مثال: مارکسیسم که علی رغم قشنگ و ملوس و روشنفکر پسند بوده از ضعف اساسی رنج می برد و فروپاشید و به اشکال رقیق شده اش هم امیدی نی!
یه وختایی هم هس که رقیب فوق العاده قدرتمنده و در اینصورت مبازره مبارز رو ورزیده می کنه/ مثال: خود من و علم اختصات/ 3 سال پیش که از اقتصاد به فلسفه علم آمدم هدف بزرگی داشتم! می خواستم نشان بدهم که علم اقتصاد ایرادهای فراوانی دارد/ حالا به این نتیجه رسیدم که ایراد از گیرنده بود و نه فرستند!!!

توصیه: اگر می خوای این دومی رو امتحان کنی چند روز با یه حرفه ای پینگ پنگ بازی کن و بعد برو با یکی که هیچی حالیش نی بازی کن تا تفاوت رو متوجه بشی!!!!!!!!!!

عیسی چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 02:31 ق.ظ http://isadf.blogfa.com

راستی سلام بر بانو فرزانه فرزانه

میله بدون پرچم چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 04:59 ب.ظ

سلام
هم می تواند قوی تر کند و هم می تواند آن را از بین ببرد.
به عنوان مثال چند سال قبل یک گونه سوسک کوچک وارد خانه شد و اشک مان را درآورد ولذا قبل از یک مسافرت چندروزه یک سمپاشی اساسی انجام دادیم و ریشه آن را کندیم... در نقطه مقابل این روبروی خانه ما یه موش های کوچولویی دیده می شد گاهی و شهرداری اومد باهاشون مبارزه کرد الان بیا ببین چی شدن!!
یا قضیه ویروس و آنتی بیوتیک و اینها...
در حوزه های دیگر نظیر حوزه های انسانی و اجتماعی هم به نظرم همین جور است.

خرامان چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام
بله، بخصوص اگر حریف درک درست و همه جانبه ای از مبارز داشته باشد، قویتر میشود اگر حریف کاملاً با روحیات روانی مبارز آشنایی داشته باشد و فاجعه آمیز میشود اگر مبارز خود را انقدر بیچاره ببیند که برای مبارزه نیز به خود حریف پناه ببرد، همچون بچه ای که برای فرار از استبداد پدرش به خود او پناه می برد
رمز:
agora

دایناسور پنج‌شنبه 9 بهمن 1393 ساعت 12:33 ق.ظ

سلام
نمیدونم

. جمعه 10 بهمن 1393 ساعت 04:24 ب.ظ

کتاب faje'e sinema rex
تازه در اینترنت منتشر شده خواستم با اجازه در اینجا اطلاع رسانی کنم.
http://noqtenoqte.blogsky.com/
رمز:
agora

آنا یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 02:59 ب.ظ http://anaa.persianblog.ir

من که تجربه کرده ام و قویتر کردنش را دیدم :((((

ققنوس یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 05:35 ب.ظ

بستگی داره چه جوری نگاه کنی به قضیه.
من فکر میکنم که وقتی با چیزی مبارزه میکنی، یعنی اون چیز هنوز وجود داره، و وقتی هست، یعنی هنوز نیرو داره، حتی اگه نیروش غیرواقعی باشه، بازم نیرو داره بالاخره.
با این توضیح، به نظرم، در جواب سوالت باید بگم که، هم میتونه قویترش کنه، هم میتونه ضعیفتر و نابودش کنه.
خودم هر دوش رو تجربه کردم.

ف یکشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 11:19 ب.ظ

بعضیا مبارزه میکنند تا مبارزه کرده باشند! ولی مبارزه ای که با هدف ِ ضعیف کردن یا نابودیِ حریف باشه و آگاهانه هم باشه(آخه بعضیا حتی عقلشون رو به کار نمیندازن!) هرگز نمیتونه اونو قوی تر کنه.

رهگذر دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 02:20 ب.ظ

حالا چرا مبارزه بانو!؟وقتی پیروزی ای در کار نیست!
به قول ریموند کارور:چه فرقی میکند ببری یا ببازی
وقتی بناست دنیا به هر حال
تورا فراموش کند.

خلیل چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 07:14 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

بستگی به آن چیز دارد.

رها چهارشنبه 22 بهمن 1393 ساعت 12:51 ق.ظ http://freevar1.persianblog.ir

بستگی به نوع مبارزه داره و البته بستگی به اون مسئله.. خیلی کلی بود و نمیشه همینطوری جواب داد!

سعدی سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 10:55 ب.ظ http://rahayane.blogsky.com

تا یک جایی بله. تا آنجا که آن چیز انسجام درونی خودش را حفظ کند. ولی وقتی که تناقض و تعارض های درونی سر برآورند، مبارزه ضعیفش می کند.

دایناسور چهارشنبه 5 فروردین 1394 ساعت 08:11 ق.ظ

سلام
سال نو مبارک

خرامان شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 11:45 ق.ظ

نوبهارتان خرم

[ بدون نام ] یکشنبه 16 فروردین 1394 ساعت 02:13 ق.ظ http://ghiasabadi.com

http://ghiasabadi.com/fascism.html
واقعا چقدر؟

[ بدون نام ] دوشنبه 17 فروردین 1394 ساعت 07:49 ق.ظ http://ghiasabadi.com

بخش‌های وسیعی از کتاب «رنج‌های بشری» که در آن با ذکر منابع دست اول به بیان ظلم‌ها و ویرانگری‌های کورش بزرگ و موبدان دین زرتشتی عصر ساسانی و دیگر هخامنشیان و ساسانیان پرداخته بودم، موفق به دریافت پروانه چاپ از سوی وزارت ارشاد اسلامی نشد و در نتیجه چاپ نمی‌شود. با توجه به اینکه در سال‌های اخیر، حجم وسیعی از کتاب‌های غلوآمیز در شرح و بسط سجایای خیالی کورش و نیز ملی‌گرایی‌های افراطی و توأم با نژادپرستی و فاشیسم بدون هیچ محدودیت و بازدارنده‌ای منتشر شده و می‌شود، برای نگارنده جای سؤال است که چرا می‌توان از سجایای ساختگی ستمگران داد سخن راند، اما نمی‌توان از رنج‌های بشری سخن گفت؟ چرا و به چه دلیل می‌باید به قیمت نادیده انگاشتن رنج‌های بشری، نقاب‌های زیبای اغواگرانه برای کسانی ساخت که روزگاری زجرآور برای انسان رقم زدند و امروزه نیز دستمایه بهره‌کشی از توده‌ها شده‌اند؟ به گمان نگارنده، ممنوعیت انتشار رنج‌های بشری، خود یکی دیگر از رنج‌های بی‌پایان بشری است.
دانلود پی دی اف کتاب:
http://ghiasabadi.com/human-sufferings-book.html

[ بدون نام ] جمعه 21 فروردین 1394 ساعت 01:04 ب.ظ

بگذارید بت شکنی با انصاف همداستان شود.
http://anti-lie.persianblog.ir/

[ بدون نام ] دوشنبه 24 فروردین 1394 ساعت 06:28 ب.ظ http://ghiasabadi.com/true-cyrus-and-fantasy-cyrus.html

باز هم عزیزی خرامان خرامان در نقش منجی کوروش و فردوسی ظاهر میشود،باز بی نام و نشان!
آری کوروش با گل بستن به سرنیزه های عساکرش سرزمینها را فتح مینموده است! همچنانکه پیروان متاخرش در قرون 20 و 21 هم همزمان با کشف مجدد او(!) به همان شیوه و سبک به حفظ حریم ایران و پارسیان کمر همت بسته اند!
آری آنجا که نظر باستان شناسان غربی فصل الخطاب و تطهیر گر کوروش میشود ، باید به خودی بودن چنین تاریخ و اسطوره ای ایمان آورد! آنان تاریخ ما را بهتر از خود ما میدانند و میخوانند. در واقع تاریخ ما را آنها برای ما ساخته اند.مخصوصا تاریخ ایران باستان را! نقدها خدشه ناپذیرند علی الخصوص که در وبلاگ یک پان ایرانیست اسم و رسم دار با نام نامی فریدون فر مزار نقل شده باشند!
کوروش واقعی و کوروش افسانه ای را ببینید:
http://ghiasabadi.com/true-cyrus-and-fantasy-cyrus.html
کورش دو شخصیت واقعی و افسانه‌ای دارد. شخصیت واقعی آنست که محققان در پی دستیابی به آن هستند و با موفقیت چندانی نیز روبرو نمی‌شوند. شخصیت افسانه‌ای آنست که داستان‌سرایان و سلطه‌‌گران آنقدر در پیرامون آن گفته و تکرار کرده‌اند که شبیه به واقعیت شده است. کورش یک شخصیت مبهم تاریخی است که مجموع اطلاعات قطعی تاریخی در پیرامون او از چند سطر فراتر نمی‌رود. آنچه که فعالان سیاسی از کورش بیان می‌کنند و خود را به او می‌چسبانند، چیزی بیش از نیرنگ‌بازی و سوءاستفاده از تعلق خاطر مردم به قهرمان‌سازی نیست. در کشورهای عقب‌افتاده که سطح مطالعات و آگاهی‌های متوسط عمومی اندک است، راه موفقیت سیاسیون و کسب محبوبیت، سوءاستفاده از یک شخصیت محبوب و در صورت لزوم، ساختن و پرداختن چنین شخصیتی است. این کاری است که قدرت‌های بزرگ در یکی- دو سده اخیر در بسیاری از کشورهای تحت سلطه انجام دادند.

در ایران نیز قرار بود چنین روندی با بهره‌گیری از دو نام تازه متداول‌شدهٔ کورش و آریا (که هر دوی این نام‌ها را مردم بتازگی می‌شنیدند) به سرپرستی اردشیر ریپورتر (جاسوس و عامل مخفی بریتانیا در ایران) انجام شود اما به دلیل دستمالی شدن زیاد آن توسط هیتلر- که در آن زمان رقیب بریتانیا بود- برای مدتی به تعویق انداخته شد.

[ بدون نام ] دوشنبه 24 فروردین 1394 ساعت 06:31 ب.ظ

پستان‌های گاو شیرده قبلی خشکیده است: ملی‌گرایی سلطه‌گرانه
رضا مرادی غیاث آبادی
یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹

نگران آینده‌ای هستم که چوبه‌های دار جدیدی به نام نژادگرایی و باستان‌‌ستایی و کوروش‌پرستی بر پای شود. نشانه‌های این سوء‌استفاده و نگرانی نه فقط در داخل، که به شکل زیرکانه‌ای در برخی کشورهای با سابقه استعماری دیده می‌شود.

اگر دعوت برای سخنرانی در مراسم دولتی جشن نوروز را نپذیرفتم، علاوه بر دوری‌گزینی از دولتیان، بخاطر مخالفت با چنین پدیده نگران‌کننده‌ای بود.

آقای ایلار برمن- پژوهشگر شورای روابط خارجی آمریکا- پیشنهادی مبنی بر تقویت و تأکید بر ناسیونالیسم (ملی‌گرایی) در ایران به عنوان یک «ایدئولوژی بسیار نیرومند» به دولت آمریکا داده است.

پرسشی که متعاقب نظرات آقای برمن در ذهنم ایجاد می‌شود این است که چرا قدرت‌های بزرگ در یکی- دو قرن اخیر همواره به دنبال تثبیت نوعی ایدئولوژی در ایران بوده‌اند؟ چرا هنگاهی که موضوع ایران مطرح می‌شود، عملاً تبلیغ ایدئولوژی‌ها جای دموکراسی و مردم‌سالاریِ محبوب غرب را می‌گیرند؟ چرا از قبل بجای اراده مردم تصمیم گرفته می‌شود و این تصمیم با تبلیغات وسیع رسانه‌ای به مردم تحمیل می‌گردد؟ نظرات آقای برمن چه ارتباطی با گرایش جدید و شدید دولت ایران در تبلیغ ناسیونالیسم و کورش‌پرستی دارد؟ و در آخر اینکه، چرا ما ایرانیان از این چرخه مکرر تغییر ایدئولوژی‌ها در یک قرن اخیر درس نمی‌گیریم؟

امیدوارم این نظرات آقای برمن، فقط نظر یک روحیهٔ استعماری و سلطه‌گر باشد و مغایر با نظر غالب دیگر همکاران خود.

[ بدون نام ] دوشنبه 24 فروردین 1394 ساعت 06:38 ب.ظ

( در سال 1377 کتابی از «آرین رنجی شری» به نام «بزرگترین رویارویی شرق و غرب در تهران» با ترجمه محسن اشرفی منتشر شد. شنیده‌ام که نویسنده این کتاب «شاپور رپورتر» بوده که کتاب را با نامی مخفی منتشر کرده است. لابد متخصصان تاریخ معاصر در باره این کتاب و اطلاعات درست یا نادرست موجود در آن به شرح و توضیحاتی پرداخته‌اند و یا خواهند پرداخت. آنچه مسلم است، بسیاری از کتاب‌هایی که در زمینه تاریخ معاصر منتشر می‌شوند، دربردارندهٔ نادرستی‌های فراوانی هستند که نویسنده کوشش کرده با سمت‌گیری‌های خاصی، شخص یا گروهی را تبرئه نماید و دیگران را متهم و مقصر جلوه دهد. قصه‌گویی و افسانه‌پردازی در این کتاب‌ها کمتر از قصه‌های شهرزاد و حسین کرد شبستری نیست.

شاپور ریپورتر، پسر اردشیر ریپورتر است و هر دوی آنان از جاسوسان و عاملان سرشناس انگلیس و افسر رسمی اینتلیجنس سرویس (سرویس اطلاعاتی بریتانیا) در ایران بوده‌اند. آنان از یک خانواده زرتشتی مقیم هند بوده‌اند که نقشی فراوان در همه ناگواری‌های سیاسی و اجتماعی ایران از اواخر دوره قاجاریه تا زمان انقلاب سال 1357 داشته‌اند. شاپور در راه‌اندازی کودتای 28 مرداد علیه ملت ایران (که آنرا عملیات چکمه می‌نامیدند) با آمریکاییان همکاری و مشارکت داشت.

گویا شاپور چند کتاب دیگر نیز به سفارش بریتانیا نوشته بوده است. کتاب‌هایی که در آنها در لباس یک مدافع کمونیسم فرو می‌رود تا به تخریب آن بپردازد و یا کتاب قلابی «خاطرات ابوالقاسم لاهوتی» که برای تخریب او نوشته بوده است.

به نظر می‌رسد روش شاپور و پدرش همچنان رونق خود را حفظ کرده است و کتاب‌هایی با مضمون تاریخ معاصر و با نام‌های مستعار برای تخریب غیرمستقیم مخالفان سیاست‌های انگلستان و رفع اتهام از استعمار پیر نوشته و منتشر می‌شوند.

شاپور و پدرش، به خاطر خدمات شایانی که به دولت بریتانیا کرده‌ بودند، مفتخر به دریافت مدال امپراطوری بریتانیا و لقب «سِر» شدند (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: «اردشیر و شاپور ریپورتر، عوامل سلطه بریتانیا در ایران»).)

میله بدون پرچم دوشنبه 3 اسفند 1394 ساعت 11:12 ق.ظ

سلام
هنوز هم معتقدم به نوع مبارزه ارتباط دارد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد