دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

سیاست خرد سوزی

روی شیشه اتوبوسهای شهری پوسترهایی چسبانده اند یک طرف آن نوشته جانم فدای قرآن و طرف دیگر جانم فدای رهبر . پرس تی وی هم شبانه روز پیامدهای قرآن سوزی در آمریکا را رصد کرده و مخابره می کند و هیزم آتش را فراهم می کند .

هیچ معلوم نیست این جان برکفان که معمولاً هم یک جان بیشتر ندارند ، آن را فدای کدام یک خواهند کرد ؟ آیا جان اینها کافی است ؟
و آیا لحظه ای به این که قرار دادن این دو در یک ردیف به چه معنایی است می اندیشند؟
و اصلاً چرا در صحنه نمایش مضحک شخص کم خردی ، در سوزاندن یک کتاب لازم است جانی فدا شود ؟
تا همین حالا هم چندین نفر در تظاهرات کشمیر و افغانستان کشته شده اند .

این شیفتگی های بی حد اولین محصول جزم اندیشی است . داشتن باورهایی ثابت نشده اما پذیرفته شده که آفت عقل و اندیشه اند.

کانت حق داشت اگر بزرگترین محدود کننده خیر بشری را همین جزم اندیشی می دانست و جزم اندیشان را دشمنان قطعی خردورزان
.

پ . ن : انسان های معمولاً گله مند در تنها موردی که از خالق خود شکوه ای ندارند ٬ همانا تقسیم عقل است و سهم آنان از این تقسیم !
                                                                                                   برنارد شاو

 

ورق پاره هایی از جنس شک

گاهی کتاب های کوچک و گمنام حرفهای بسیار برای گفتن دارند و گاهی هم برعکس ...

یکی از آنها را تازه خوانده ام  کتاب "در غیاب خداوند " به تبار شناسی اندیشه های الحادی در فلسفه غرب می پردازد. مولف کتاب دکتر سید عبدالحمید ضیایی است و نشر آویژه در سال 84 منتشرش کرده است .

 

حالا  تبار شناسی چرا  فقط در فلسفه غرب ؟؟

به گفته مقدمه کتاب ،  اظهار کردن شک و الحاد در تاریخ و فرهنگ ما بسیار خطرناک بوده و عواقب سوء خطیری برای فرد متهم به آن در پی داشته است . در مقدمه سیاست نامه خواجه نظام الملک آمده است که استنساخ کنندگان نسخه ها ملزم بوده اند که نصوص یا قطعاتی  را که رنگ و بویی از تشکیک یا تردید نسبت به دین داشتند حذف کرده یا تغییر دهند.با ملاحظه این احوال دسترسی کامل به متون مخالف دین خیالی نزدیک به محال است . اما برای مثال کافیست فریادی خون آلود از ابوالعلاء معری به گوشمان برسد و درنگی کنیم :

               

اثنان اهل الارض ذوعقل بلا دین             و اخر دین لا عقل له

 

به همین جهت تبیین و توصیف منصفانه آرای خداناگرایان یا امری مغفول و متروک بوده یا پشت نقاب های ایدئولوژیک و دفاع از دین ورزی تفسیری مخدوش وچهره ای ناکامل از این آرا ارائه شده است.

 

با ورود دین به دستگاه قدرت ، سنت آخرت گرایانه دین در تماس با کیمیای قدرت با سرعتی خارق العاده از یک ایمان فردی به مسلکی متعصب و دنیوی تغییر ماهیت داد.

بدیهی است که چنین ایمان اجتماعی شده بی مبنایی اذهان جامد و رام را بیشتر حرمت می نهاد تا عقل های تابناک سرکش را.

 -

در حالی که نقد دین انسان را از توهم در می آورد و وادارش می سازد که سر عقل آمده بیاندیشد و عمل کند و واقعیت زندگیش را شکل ببخشد.

 

در پایان از قول راسل : اگر هم خدایی وجود داشته باشد ، اگر بخواهد عده ای را به صرف اینکه در هستی وجود وی تشکیک یا تردید می کنند بیازارد یا خود رنجیده خاطر شود، خدایی متکبر و خودبین خواهد بود.

 

 

در عجبم ...

اگر استیون هاوکینگ  Stephen William Hawking در یکی از دانشگاههای اینجا بود با او چه می کردند؟

-

تصور کنید در یکی از کرسی های آزاد اندیشی  دانشگاههای ما نظریه جدیدش را که مبنی بر خالق نداشتن جهان و بوجود آمدن خود بخودی کیهان در نتیجه قوانین فیزیک است را معرفی می کرد...

-

فکر کنید !

-

در دانشگاههایی که وزیر علومش در تریبون رسمی خبر از با خاک یکسان کردن دانشگاههایی که فرهنگ بسیجی ندارند می دهد.

-

در وزارت علومی که وزیر در کمتر از سه ماه  بالغ بر 20 رییس دانشگاه و پژوهشگاه  را عزل می کند و عصبانی از هر نقدی ، مدعی است این کار با هزاران ساعت ، کار  کارشناسی صورت گرفته و هیچ کس از دانشگاهی و مجلسی و ... نمی پرسد کدام کار کارشناسی ؟

-

در سرزمین دینداری  که ما هستیم با آن فیزیکدان  و کسانی که می خواستند بدانند چه می گوید چه می کردند ؟

 

دل تنگی برای عصیان

گاهی خواندن یک کتاب تکان دهنده است . حتی چند سال بعد هم که یادش می افتی لرزه ها را احساس می کنی ... دلم برای خواندن خداحافظ گاری کوپر تنگ شده بود  انگار کمی عصیان و جسارت لازم داشتم .

-

این بود که دوباره خواندمش. باز هم با لنی تو برفهای سفید اسکی کردم . وقتی کتاب دستم بود از این ماداگاسکار گندیده و کثیف فاصله گرفتم و رفتم بالا  جایی که آزادی بدون تعلق هست . انصافاً لنی عصیان را خیلی خوب بلد است اولش به نظر می آید یک آنارشیست درجه یک و بی نظیر است اما او فقط مراقب است پایش در لجن فرو نرود همین .

-

همه چیز دنیا را بی رحمانه به باد انتقاد می گیرد و از آنها می گریزد جنگ ٬ سیاست ٬ روابطی که فقط اصطکاک بین آدمهاست ٬ مذهب ٬ قدرت ٬ پول و حتی عشق ... می خواهد خودش باشد فقط لنی .

-

 با خواندن جمله های قصار رومن گاری که در دهان او و رفیقش باگ مورن گذاشته کیف می کنم . اوج می گیرم اما همه اینها نصفه های کتاب تمام می شود. حیف که شاهکار گاری همین جا تمام می شود شاید برای همین است که اسم کتاب خداحافظی با گاری کوپر است .

-

لابد مجبور بوده برای حفظ جان خواننده هایش  یا خودش  فتیله را پایین بکشد ، لنی را  مثلاْ عاشق کند و آرام سرجایش بنشاند. یک جایی میان همین ماداگاسکار شلوغ بی برف .

-

اما لنی دوباره برای اوج گرفتن دل تنگ نخواهد شد ؟ او با دل تنگیش چه خواهد کرد آقای گاری ؟

-

پ.ن : خداحافظ گاری کوپر    نوشته رومن گاری     ترجمه سروش حبیبی    انتشارات نیلوفر

 

به همین سادگی

در آستانه 5 شهریور دارد اتفاق می افتد ... باز گشت به قوانین حد اقل هفتاد سال قبل به همین سادگی در حال روی دادن است .

-

لایحه حمایت از خانواده که از سال هشتاد و شش بین دولت و مجلس در حال دست به دست شدن است  در کمیسیون قضایی مجلس تصویب شد . حتی پیش بینی می شود در ارجاع قانون به شورای نگهبان شروط ده گانه ای که برای ازدواج مجدد مرد وضع شده مغایر با شرع شناخته شده و حذف گردند.

-

هم اکنون مجلس 8 نماینده زن دارد که تا کنون هیچ یک از آنها مخالفت آشکاری با این لایحه و مواد 23 و 25 که آشکارا حقوق انسانی زنان را زیر سوال می برند نکرده اند حتی هر جا که توانسته اند به گروه های مدافع حقوق زنان و فعالان اجتماعی و کسانی که انتقادات اساسی به این لایحه داشته اند تاخته اند و اعتراض آنها را سیاه نمایی و جنجال رسانه ای قلمداد کرده اند و از نظر آنها این اعتراض ها مانع دیده شدن مزایای این لایحه شده اند و منشا غربی دارند .

-

معلوم نیست این نسوان مجلسی اگر به هر دلیلی که حتی می تواند یک بیماری  یا برگشت خوردن یک چک  باشد چگونه با سوگلی های جدید شرعی و قانونی همسرانشان روبرو خواهند شد؟ شاید هم ازدواج موقت و صیغه در قاموس آنها نام آشنایی است و ...


گفته می شود حدود 50 نماینده مجلس خود دارای دو همسر هستند !

اقلیت  عقلای مجلس هم فعلاً به کام سکوتی عمیق فرو رفته اند و اصلاً وجود خارجی ندارند.

-

ظاهراً همین ها کافیست که بدانیم چه آبی از این مجلس برای مردم گرم خواهد شد! 

-

صرف نظر از محتوای غیر انسانی بند 23 لایحه که به محض بروز مشکلی در خانواده که در قالب شروط ده گانه آمده است مانند نازایی زن ، زندانی شدن یا بیماری صعب العلاج  که  اتفاقاً زمانی است که زن بیشتر از گذشته به حمایت و همدلی همسرش نیاز دارد به مرد اجازه ازدواج دوم و سوم و ... می دهد ، برای مردانی که از همین شرایط هم عدول کنند کوچکترین مجازاتی در نظر گرفته نشده است .

-

آیا انسانی نیست اگر بناست چنین قانونی برای مردان باشد ،  زنان هم لااقل در موارد مشابه حق گرفتن طلاق یا حضانت فرزندان خود را داشته باشند ؟

-

پ . ن : به همین سادگی اسم فیلمی از رضا میر کریمی هم هست و از قضا  انفعال ناخواسته طاهره در آن فیلم تداعی کننده طاهره های بیشماری است که این قوانین مرتجعانه برایمان  خواهد ساخت.