دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

برای که زیباست شب ؟

آیا برای این باور می توان استدلالی یافت ؟

زنی که خود را می آراید ، می خواهد که مورد توجه مردان قرار گیرد و زیبایی زن برای جلب نگاه مردان است .


چرا چنین تعبیری برای مردی که به آراستگی و زیبایی ظاهرش اهمیت می دهد بکار نمی رود ؟  در حالی که میل به زیبایی از خصوصیات انسانی است و ربطی به جنسیت ندارد.


این باور چنان در اعتقادات و رفتار عرفی ما ریشه دوانده که احتمالاً آن را جز بدیهیات تلقی می کنیم . جالب تر اینکه بیشتر اوقات زنان هم چنین نقشی را پذیرفته اند و با کمال میل در ایفای آن هنر نمایی می کنند و تصور اینکه روزی این نقش را کنار بگذارند هم برایشان دور از ذهن است .


زیبایی از موضوعات مورد توجه فلاسفه بوده در حالی که تاکنون تعریف های گوناگونی از آن کرده اند عده ای هم زیبایی بسیط و غیر قابل تعریف دانسته اند. برای مثال ارسطو زیبایی را نظم و ترتیب بین اجزا می داند و نیچه آن را فقط حالتی اتنزاع شده از جسم  می داند که وجود خارجی ندارد . هیوم زیبایی را در ذهنی می داند که آن را درک می کند و...


من تعریف کانت را کامل تر  از همه می دانم . کانت زیبایی را  غایتی بدون غایت  می داند. چیزی که لذتی برای شخص بیافریند رها از بهره و سود. او می گوید زیبایی از هر قصد و نیت بری و دور است.


کانت میان امر زیبا ، امر مطبوع و امر خیر تمایز می افکند . امر مطبوع میل و هوس را ارضا می کند و در انسان و حیوان مشترک است . امر خیر با ارزشهای اخلاقی سر و کار دارد اما امر زیبا هیچ ربطی با هوس و میل و شهوت ندارد و سرچشمه آن حسی است که مختص خود انسان است . لذت زیبایی بدون سود است و فقط به دلیل دخالت حس های گوناگون در ذهن جای می گیرد.

او هم چنین می گوید در مورد زیبایی داوری عقلانی نمی توان کرد درک زیبایی از منطق جداست او مثل همیشه به دنبال احکامی است که برای همه و در همه جا درست باشد .


با این اوصاف چگونه می توان میل به زیبایی و زیبا تر کردن خود را چنان تعبیری کرد که در ابتدای این نوشته آمد؟


آزار دهنده ، جایی است که برخی اعمال هر خشونت و سو رفتاری در مورد زنان را به دلیل همان باور غلط موجه می دانند . و از سوی دیگر برخی از زنان چنان در نقش تعریف شده برایشان منفعلانه فرو می روند که آرامش و آسایش و حتی سلیقه خود را قربانی آن می کنند. البته وقتی زن به عنوان آیت جمال هستی معرفی می شود باید هم منتظر چنان عواقبی بود.


طبیعت زیبا دوست انسانی او به شکلی حقیرانه نیاز به توجه تعبیر می گردد و زنی ، نجیب تعریف می شود که  بیشتر سعی در پنهان کردن زیبایی خود داشته باشد.


در این میان ، زنانی که بیش از حد  ، خود را اسیر زیبا سازیهای تحمیلی  و مصنوعی می کنند بیشتر از زنانگی  حقیقی خود دور می شوند و تبدیل به مضاف الیه زندگی مردان می گردند. چه علاوه بر اینکه وقت و انرژی و حتی پول خود را صرف ایفا کردن نقشی می کنند که نقش زندگی آنها نیست و چه بسا مجبور به تحمل بار منتی هم برای بازی در این نقش باشند.  زنانی که زیبایی و ظرافت ذاتی و طبیعی خود را به دلخواه خودشان و نه از سر اجبار  زندانی رفتار عرفی می کنند که مبادا به تریج قبای کسی برنخورد هم همین طورند.


اما برای من  ، دیدن دختری که با کفش پاشنه بلند و لباسهای تنگ  نمی تواند براحتی راه برود و مدام نگران بهم ریختن آرایش مو و صورتش است و دایم نظر دیگران را درباره ظاهرش می پرسد به همان اندازه آزار دهنده است که دیدن دختری که در گرمای 40 درجه تابستان  زیر چادر مشکی عرق می ریزد ، هر دو بازیگر ناشی یک صحنه و یک کارگردانند.

 

 

نظرات 57 + ارسال نظر
میله بدون پرچم چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 08:56 ب.ظ

سلام
بار سنگین هزاران سال
شانه ها را بر زمین چسبانده است

سلام
آری شانه ها چنان بر زمین چسبیده اند که گویی جزئی از آنند.

دمادم چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.damadamm.blogspot.com

شاعری زمانی گفته بود:
زن بودن اندوه من نیست
اندوه من
همه از آن است
که مرا ازان خود بخواهی

بله فرزانه جان. هر دو دو روی یک سکه اند. هنوز تا آزادی انتخاب و رفتار راه درازی در پیش داریم

اندوه من

همه از آن است

که مرا از آن خود بخواهی ...

برزین چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 09:47 ب.ظ http://naiestan1.blogsky.com

سلام
مطلب درستی است . البته این رفتار قبل از آن که معلول حس زیبایی شناختی آدمهای جامعه ما باشد بیشتر محصول نگاه قضاوت اندیش جامعه است که آدمها را وا می دارد تا رفتارهایشان را بر اساس این قضاوت ها تنظیم کنند . این رفتار منحصر به جنسیت خاصی نیست و رفتارهای مردان را نیز بی نصیب نگذاشته است .
هر دو نوع پوشش در میان زنان به نظرم به واسطه آن است که این رفتار و این پوشش ها در جامعه عجیب و غریب ما خریدار دارد . هنوز تا تحقق شرایطی که آدمها و خصوصا زنان ما به این باور برسند که باید برای خود زندگی کنند فاصله زیاد است .

سلام
نگاه قضاوت اندیش جامعه اشاره درستی است .
عرف ما بخود اجازه می دهد درباره خصوصی ترین و شخصی ترین چیزها هم اظهار نظر و قضاوت کند
اما آن چه من به آن پرداخته ام تنها معلول این نگاه نمی تواند باشد

نیکادل چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 10:43 ب.ظ http://aftabsookhte.blogfa.com

واو!
فرزانه عزیز سلام
بحث بسیار چالش برانگیزی را مطرح کرده ای
منتظر می مانم ببینم چه نظراتی مطرح می شود
تا حدودی اطمینان دارم که موضع مرا میدانی

سلام نیکادل

بحث با چالش بزرگتری در ذهن خودم ادامه دارد

چرا میل زنان به زیبایی معادل با جلب توجه دیگران تفسیر می شود ؟ دوست دارم با جملات خودت برایم بنویسی

احمد شریفی چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 10:47 ب.ظ http://asharifi.wordpress.com/

عالی بود

بید مجنون چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 10:52 ب.ظ http://fenap.blogspot.com

سلام
با نظر جناب برزین موافقم
در جامعه شناسی مبحثی هست که به اجمال بر این نظر است که نقشی که یک جامعه و یا یک فرد از فرد دیگری انتظار دارد در تکوین شخصیت فرد خیلی موثر است.مثلا اگر کسی را دست و پا چلفتی بدانند کم کم شخصیت فرد برای همان نام سمت و سو می گیرد و چنانچه از کسی نقشی در جامعه طلب بشود،همان نقش را فرد ایفا می کند.

تغییر خواست های اجتماعی زمانبر است و در این جامعه که مشکلاتش گویا پایانی ندارد ایجاد تغییر کمی کند تر به نظر می رسد.نگاه کنید که چطور ارزش های پیش از انقلاب به یکباره بعد از انقلاب تغییر کردند.

...

در مورد زیبایی در مبحثی جزتر و فلسفه هنر در ابعادی گسترده تر نظرات دانتو و اتین ژیلسون به نظرم جالبترند.

سلام
تطبیق نقش با انتظارات دیگران فقط تا حدی پذیرفتنی است .
اما اگر تمام زندگی انسان را در بربگیرد جای خالی تعریفی که انسان خود برای نقش خود بکند بخوبی دیده می شود.

حامد چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 11:14 ب.ظ http://deevane.blogfa.com

به نظر من بخش زیادی از این نیاز به زیبا دیده شدن و شاید حتی فقط " دیده شدن " از کمبود های عاطفی افراد نتیجه میشه . چه مردها و چه زنها ، کسی که اینگونه نباشه ، مدام نظر دیگران درباره ظاهرش رو نمیپرسه و برای دیگران زندگی نمیکنه

کمبودهای عاطفی بی تاثیر نیستند اما نمی توان آن را در مورد همه تعمیم داد

حمالله لطفی چهارشنبه 15 دی 1389 ساعت 11:38 ب.ظ http://shabanehaye-bito.blogfa.com/

سلام وست مریزاد....
موفق باشید
خواندیم واستفاده کردیم




























.

ققنوس خیس پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 12:16 ق.ظ

تقریبن موافقم ، زیاده فلسفه بافی است ! اگر لازم شد می بافیم ;)

لازم است ببافید

ندا پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 12:53 ق.ظ http://secondwindow.blogsky.com

به عنوان یک زن با این استدلال مخالفم و ان را رد می کنم. ما در کلاسهای جدا از هم ، هم مشاهده می کنیم دخترانی که ارایش کرده و بزک کرده هستند. در کلاسهای ورزش .. زبان. هیچ مردی هم حضور ندارد. حتی استخر.
دوستانی داشتم که بدون آرایش نمی توانستند درس بخوانند. دوستی داشتم که می گفت صبح که از خواب بیدار می شم اول آرایش می کنم. بدون این که قصد خروج از خانه داشته باشند.

خودم عاشق آرایشم. وقتی به صورت آرایش کرده خودم در آینه نگاه می کنم احساس زیبایی بهم دست می ده. اما معمولا وقتش ندارم. اما اگر یک مهمونی مهم و بزرگ باشه حتما استقبال می کنم.

عاشق خط چشم هستم. و همیشه محو تماشای خط چشم ها هستم. حرکت قلم را در پشت چشمهایشان ترسیم می کنم.
مثل کار با قلمو می مونه. ظرافت و تبحر می خواد.

همه اینها که گفتم از حس زیبایی نشات می گیره. و در ان حس خودنمایی در برابر جنس مخالف نیست. حداقل تا این قسمت که تعریف کردم.
خدا زیباست و زیبایی را دوست داره. انسان هم ذاتا زیبا پسنده.

فرض دوم که می گویند برای مردان است. خوب باشد. مگه مردان از دیدن قیافه زیبا لذت نمی برند؟ مگر دنبال زن زیبا نیستند؟ خب اشکالش چیه؟ همون طور که ما به دنبال صفاتی در مردان هستیم که گاهی این صفات در چشمان ما و نگاه ما متجلی می شود. من مشکلی در این قضیه نمی بینم. من با اون قسمت مشکل دارم که این زیبا بودن زیبا شدن و زیبا خواستن به دیده اکراه و گناه و خطا نگریسته بشه.

چه اشکال داره پدر من موهای من را ببوسه و بگه دختر خوشکلم؟
چه اشکال داره یک مرد بخواد زنش را زیباترین ببینه؟

این موضوع واقعا ناراحت کننده است؟

من در این نوشته باوری که می پندارد زنان فقط برای مردان خود را می آرایند را به پرسش کشیده ام و اینکه چه استدلالی برای این باور هست ؟

اما این که انسان زیبا پسند است چه ارتباطی به این دارد که کسی بدون آرایش نتواند درس بخواند ؟ آراسته بودن صورت و مو تا حدی که مرتب و منظم بودن باشد مثل مسواک زدن عادت است .
اما مثلاً کشیدن خط چشم برای درس خواندن یا استخر رفتن یا ورزش کردن نه ارتباطی به زیبایی دوستی دارد و نه ارتباطی به نظم و آراستگی .

در فرض دومتان شما هر چه در بخش اول رشته کرده اید پنبه شده است !
مردان و زنان هر دو از دیدن قیافه زیبا لذت می برند
زیبا بودن و زیبا شدن و زیبا خواستن هم نه اکراه دارد و نه خطاست و نه ناراحت کننده است

ناراحت کننده این است که میل به زیبایی به نفع مردان مصادره شود و هر چه از زیبایی و ظرافت در وجود زن است صرفاً وسیله جلب توجه قلمداد شود.
ناراحت کننده این است که سو رفتار مردی نسبت به زنی با این پاسخ توجیه شود که خودش این طور می خواهد و گر نه این طور لباس نمی پوشید.
ناراحت کننده تر این است که زنی طبیعت صورت خود را بخواهد با انواع رنگ ها و نقش ها بپوشاند تا کسی هم نگاهی به او بیندازد و ملتمس نگاه دیگران باشد.
ناراحت کننده این است که زنی به این باور برسد که مردان فقط زیبایی او را می خواهند و او باید به هر قیمتی زیبا به نظر برسد و ساعت به ساعت صورتش را در آینه چک کند مبادا چیزی از عناصر زیبایی اش ! به هم ریخته باشد.

مسعود پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 09:37 ق.ظ http://brightside.blogfa.com/

زیبایی در رهایی است!

( کوتاه نوشتم نه بخاطر آنکه... بخاطر اینکه وقت نیست! بعدا بیشتر می نویسم )

بسیار زیبا ست همین که نوشته اید

زیبایی در رهایی است ... زیبایی در رهایی است

علیرضا پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://khateratezolmat.blogspot.com/

قلم شیوایی داری فرازنه خانوم.
کاش این بحث را گسترش دهی. بزرگ اش کنی تا بشود یک مقاله بلند یا حتی کتاب.
خلاصه بسیار لذت بردم

ممنونم آقا علریضا

ابراهیم ابریشمی پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 03:26 ب.ظ http://avakh.blogsky.com

گریز و درنگ اندیشه‌برانگیزی بود!
می‌دانی، من در باب زیبایی‌شناسی و به ویژه آرای فیلسوفان بر آنم که میان آنچه زیبایی می‌خوانندش و تعاریفی که از برای زیبایی آوردند، خود نسبتی زیبایی‌شناختی برقرار است، به دیگر سخن، آن تعریفی از زیبایی پذیرفتنی‌تر خواهد بود که خود زیباتر باشد و از همین روست که تعریف زیبایی خود جدا از زیبایی نمی‌شود. طرفه آنکه نمی‌توان خارج از مرز سرزمین زیبایی ایستاد و کران و گستره‌ی آن را تعیین کرد، پس تعریف زیبایی خود امری‌ست ناشدنی و به دیگر بیان، نا-منطقی و ذوقی و ائستتیک!
نتیجه‌ای که می‌خواهم از این گفته بگیرم آن است که نمی‌توان بحث زیبایی را به میانه‌ی یک تحلیل بیش-و-کم اجتماعی کشاند و از آن به نتیجه رسید.
فرض بفرمایید من زیبایی را برابر با نظم بگیرم، حال آیا این نتیجه‌گیری که زنانی که بیشتر آرایش می‌کنند ناگزیر منظم‌ترند، درست می‌نماید؟
بحث از زیبایی‌دوستی بشر، دلیل و آغازگاه درخوری از برای تحلیل این دست رخ‌دادها (آرایش زنان و ...) نیست. به گمانم دست ناپیدای یک فرهنگ کور و قدیمی مرد-سالار، بیش از دیگر عوامل بر این موضوع تاثیر می‌گذارد.
آرایش‌کردن زنان، ابژه‌ی زیبایی ناب نیست، گونه‌ای ابژه‌ی جنسیتی-اروتیک است که در DNA ژن‌های فرهنگی جامعه ریشه دوانده، چنان که در جمع‌های زنانه که مردی نیز در آن حاضر نیست، باز هم این موضوع بسامد دارد.
بحث من این نیست که آرایش نباشد، بحث من این است که این شیوه‌ی ویژه‌ی کنونی آرایش‌کردن زنان برآمدگاه ائستتیک ناب ندارد.
پدیداری که ما با آن رویاروییم، نه یک اتفاق فلسفی، که یک رخ‌داد ژنتیکی-فرهنگی است با درون‌مایه‌ی روان‌کاوانه و اروتیک، که برای بررسیدن آن به تبارشناسی و ژنولوژی نیاز داریم.

البته بیشتر گریز بود تا درنگ
سخت بود نوشتن تمام آنچه در ذهنم می گذرد در مجالی اندک و با جملاتی کوتاه و باربط!

موضوع زیبایی و شناخت آن هنوز هم محل فلسفیدن است . از آنچه در باره زیبایی از آرای فلاسفه خوانده ام رای کانت را بیشتر می پسندم آنجا که زیبایی را بدون غایت می داند و می گوید نمی توان داوری عفلانی درباره اش کردو دقیقاً از همین رای خواستم گریز بزنم به این که پس چرا زیبایی زنان مصادره به مطلوب مردان می گردد؟ و دقیقاً از همانجا بلافاصله نتیجه می گردد که این زیبایی اگر در معرض دید مردان قرار بگیرد چنین و چنان می شود پس زنان باید خود را بپوشانند.
قبول دارم که آرایش زنان ابژه زیبایی ناب نیست ولی زیبایی طبیعی زن که هست . آیا زیبایی و ظرافت طبیعی یک زن را می توان دارای غایتی هم چون پسند و توجه مردان دانست ؟ و اگر چنین باشد چرا چنین غایتی فقط در مورد زنان بزرگنمایی می شود؟ آیا همین غایت زن را مملوک و مفعول نمی گرداند ؟

توجه کنید که من آرایش زنان را معادل زیبایی ندانسته ام آن چه گفته ام درباره زیبایی طبیعی و میل به زیبایی است که چرا از زیبایی ناب فاصله می گیرد و چنین تفاسیری بر آن بسته می شود؟

و از سویی دیگر چرا زنانی تسلیم این بازی بقول شما اروتیک می شوند و چنان به ورطه مسابقه زیباسازی می افتند که نقش دیگری برایشان نمی ماند الا آنکه زیبا تر و قشنگ تر جلوه کنند .

محمد ح پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 04:39 ب.ظ http://dustevatan.blogsky.com

زیبایی دوستی در طبیعت بشر است اما بعضیها زیاده روی میکنند. مخصوصا زنانی که تمام وقت خود را به آرایش کردن میگذارند.
درصد مصرف مواد آرایشی در ایران بسیار عجیب هست و به نظر من خطرناک. چون مصرف بالای این مواد آرایشی نیز به ضرر پوست هست.
خلاصه ما از زیبایی فقط آرایش کردن آن هم بیش از حد رو یاد گرفتیم که تصور غلط زیبایی زن و خودنمایی رو در ذهن ایجاد میکند

بسیاری از آرایش ها اصلاً هم زیبا نیستند.

دوما پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 04:56 ب.ظ http://dooma.blogfa.com/

و موضوع دقیقا بر میگرده به اینجا که مشکل بیشتر خود آرایش نیست بلکه نگاه دین و سنت ما ایرانی ها به این مضوع هست!
و مطمئنا یکی از دلایلی که ما آمار بیشترین مصارف وسایل آرایشی را داریم هم به خاطر همین افراط و تفریط هاست...

محمدرضا پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 04:57 ب.ظ http://mamrizzio3.blogspot.com/

خواستم در باب زیبایی شناسی در فلسفه چیزکی بگویم که اقای ابریشمی عزیز آمد و ما را با قلم شیوایشان معاف کرد

نکته ای هم به ندا خانم بگویم راجع به برخی استدلال هایشان در کامنتشان
اول اینکه استثنا تبدیل به قاعده نمی شود و وجود بانوانی که بدون بیرون رفتن از خانه ارایش می کنند نافی وجود خانم هایی که فقط برای خودنمایی یا امور دیگر آرایش می کنند نیست.
زیبایی ی خداو دوست داشتن زیایی و فطری بود زیبا دوستی ِ انسان مسائلی نیستند که جزء بدیهیات باشد و به عنوان استدلال در رد استدلال دیگران به کار رود.
این قضیه در مورد مردان هم مصداق دارد
و نیز اینکه نتیجه گیری شما با هدف طرح بحث در تضاد کامل بود.

سیدعباس سیدمحمدی پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 05:12 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ــ فرموده اید:
«برای من ، دیدن دختری که با کفش پاشنه بلند و لباسهای تنگ نمی تواند براحتی راه برود و مدام نگران بهم ریختن آرایش مو و صورتش است و دایم نظر دیگران را درباره ظاهرش می پرسد به همان اندازه آزار دهنده است که دیدن دختری که در گرمای 40 درجه تابستان زیر چادر مشکی عرق می ریزد ، هر دو بازیگر ناشی یک صحنه و یک کارگردانند.»

سیدمحمدی:
خب چه کند؟ منظورتان پیشنهاد برای تغییر رنگ چادر است؟ منظورتان برداشتن حجاب از فلان دما به بعد است؟
واقعاً به نظر شما زن یا دختری که لباسش چنان تنگ است که حتا راه رفتنش سخت است برایش، این معادل زن یا دختر چادری است که در گرما، عرق می کند؟ ببخشید. شاید شما مادر بزرگوارتان و مادربزرگتان و زنان میانسال و کهنسال از نزدیکانت، همه یا اکثرشان، مخالف هستند چادر سرشان کنند. باشد. ایراد ندارد. اما آیا سرکار، قبول ندارید میلیونها زن ایرانی، مادران و مادربزرگان خیلی از ماها، چادر سر می کنند و در گرما عرق می کنند زیر چادر؟ اینها، معادل زنی هستند که لباسش چنان تنگ است که سختش است راه برود؟ اینها هر دو بازیـــــــــــــــــــــگر ناشی ی یک صحنه هستند؟

چادر چندان موضوعیت ندارد در صحبت من. شاید اصلاً موضوعیت ندارد.
زنانی که در شالیزارها و مزرعه به شدت کار می کنند و عرق هم می کنند و حجاب خود را (چارقد، روسری، ...) برنمی دارند، اینها بازیگر ناشی ی چه صحنه ای هستند؟


ــ ببخشید. تفاوت زیبایی بین جنس نر و جنس ماده، ظاهراً حتا در تعدادی از حیوانات هم مشهود است. در تعدادی، ماده زیباتر است. در تعدادی، نر زیباتر است. ببخشید. من نیاز ندارم کانت برایم زیبایی را تعریف کند. زیباصورت تر بودن زن و زیباصداتر بودن زن و زیباتر بودن بدن زن، مگر نیاز به رأی کانت و ارسطو و ... دارد؟

ــ فرمودید:
«زنی که خود را می آراید ، می خواهد که مورد توجه مردان قرار گیرد و زیبایی زن برای جلب نگاه مردان است .
چرا چنین تعبیری برای مردی که به آراستگی و زیبایی ظاهرش اهمیت می دهد بکار نمی رود ؟ در حالی که میل به زیبایی از خصوصیات انسانی است و ربطی به جنسیت ندارد.»


سیدمحمدی:
شاید هر آراستنی، فقط برای جلب توجه مردان نیست.
هم مرد هم زن میل دارند زیبا کنند خود را، اما ظاهراً انسان خودش متوجه می شود، «زیبایی» (چه در مرد چه در زن) همراه با دهها عامل دیگر در جامعه، مورد بررسی قرار می گیرد، یعنی حتا در آمریکا، هم «زیبایی» را می فهمند انسانها، هم «برهنگی» را، هم «خیانت» را، هم ــ ببخشید ــ «زن خیابانی» را. یعنی میل به زیبایی، محترم است، و شاید از لطیفترین خصوصیات انسان باشد، اما جامعه، محدودیتهایی و شرایطی ایجاد می کند، هم برای مردان هم برای زنان.

میل به زیبایی، ظاهراً در زن هست و در مرد هم هست. خاص جنس زن نیست. اما ظاهراً:
زن زیباتر است؛
گرایش مرد به زیبائی ی زن بیشتر از گرایش زن به زیبائی ی مرد است؛
در دنیای کنونی، در جهان غرب، در تقریباً نیم قرن گذشته، زنان با لباسهایی که شاید مناسب بچه ی سه ساله است، می آیند در خیابان و رستوران و خیلی جاها.



ماری کوری، در مجالس ضیافت و مهمانی، ساده ترین لباس را در بین زنان مجلس می پوشیده.


با احترام.

سلام

خیر من پیشنهادی برای چادر یا آن یکی لباس تنگ ندارم .

بله از نظر من معادلند چون هر دو زیبایی و زنانگی خود را از نگاه مردان می بینند . یکی می خواهد با زیبایی اش فخر بفروشد و دیگری زیبایی اش را چنان خطر ناک و تحریک آمیز می داند که ناچار است بپوشاندش !

اینجا صحبت از تفاوت زیبایی زن و مرد نیست . صحبت از این است که چرا به زیبایی زن فقط از نگاهی مردانه و جنسی نگریسته می شود؟

می توانید بگویید به چه دلیل و چرا گرایش مرد به زیبائی ی زن بیشتر از گرایش زن به زیبائی ی مرد است؟؟؟

من می گویم لباس پوشیدن زنان اگر طبیعی باشد جلب توجه هم نمی کند.در سرما مناسب سرما در گرما مناسب گرما
در کوه رفتن و کنار دریا رفتن و رستوران رفتن و سر کار رفتن و خوابیدن و ... هر کاری لباس مخصوص خودش را دارد .

خلیل پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 07:17 ب.ظ http://tarikhigam.blogsky.com


سلام

سنت و مد دو جریان متقابلند؛ سنت مقاوم است و مد مهاجم. زیبایی هم در رابطه ی این دو جریان تعریف می شود. مد حتا در درون سنت نفوذ می کند بی آن که ادعای شکستن آن را داشته باشد. نگاه کنید به لباس و آرایش خانم ها حتا در خانه یا در مجالس زنانه که چگونه سنتی ترین خانواده ها هم در بر گرفته است. حرف از این نیست که لخت و پتی زیبا است یا چادر بسر کردن. ریش زیبا است یا ته ریش یا صورت سه تیغه. با آهنگ های قدیمی حرف بزنیم یا با نازک و کشدار کردن بعضی صدا، مدل های تازه ی حرف زدن را بکار بگیریم. حرف بر سر این است که در هر دو صورت، از عادت پیروی کرده ایم یا از مد. در هر دو صورت رفتاری ناآگانه داریم.

سلام
نوشته من بر محور تفسیرهای نادرست از میل به زیبایی زنان است و پرداختن به پدیده مد ما را از هدف بحث دور می کند.

ایوالیوشا پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 07:20 ب.ظ http://ivalyosha.wordpress.com

زیبا دشوار است. افلاطون(هیپیاس بزرگ)

چرا؟

درخت ابدی پنج‌شنبه 16 دی 1389 ساعت 10:32 ب.ظ http://eternaltree.wordpress.com

سلام.
خودآرایی و شیک بودن منافاتی با مرد یا زن بودن نداره. نمی‌شه این نتیجه رو هم گرفت که هر کی میل به جلب توجه داشته باشه دچار کمبوده. در وضع موجود، طبیعت زن در مجموع میل به دیده شدن داره و توی این گرایش نقش تبلیغات، عرف، مد و ارزش‌های حاکم موثره. گاهی چیزایی باب می‌شه که نشونه‌ای از زیبایی توش نمی‌شه دید. با آقای ابریشمی موافقم که این بحث بیش‌تر به روان‌کاوی فرهنگ نیاز داره تا مباحث زیبایی‌شناختی.

سلام درخت جان

بله خود آرایی منافاتی با مرد و زن بودن ندارد
میل به جلب توجه دقیقاً معادل کمبود نیست اما می تواند در شکل افراطی اش یکی از معلول های آن باشد.
اما چرا می گویید طبیعت زن میل به دیدن شده دارد ؟
آیا میل به دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن به مقدار طبیعی در همه انسانها وجود ندارد ؟

مسعود جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:01 ق.ظ http://brightside.blogfa.com/

سلام

خیلی اوقات با احکام یا دیدگاه های کلی مواجهیم: زنی که خود را می آراید ممکن است مقصودی جز آن داشته باشد که مورد توجه مردان قرار بگیرد ولی خوب، اگر هم مورد توجه قرار گرفت، به احتمال زیاد خوشحال خواهد شد که زیبایی اش دیده شده است. از اینجا به بعد موضوع تا حدی فرق می کند که شما هر دو را یکجا آورده اید. (1) آدمی زیبایی را دوست دارد و تمایل دارد زیبا باشد و (2) تمایل دارد هم که مورد توجه قرار گیرد. با این مفروضات ممکن است آدمی زیبایی را داشته باشد ولی برای مورد توجه قرار گرفتن از آن استفاده نکند که این بعید بنظر می رسد. حالت دیگر اینکه آدمی زیبا نباشد ولی چون تمایل دارد مورد توجه قرار گیرد از داشته های دیگرش استفاده کند مثلا صدای خوبی داشته باشد، قدرت بدنی خوبی داشته باشد، خط خوبی داشته باشد، ثروتمند باشد و غیره.

موضوع دیگر اینکه جلب نگاه دیگران (برای زیبایی ای که فرد دارد یا چیزهای دیگری که دارد) خوب است یا بد؟ جلب نگاه دیگران یا جلب توجه دیگران به روحیات اشخاص بستگی دارد. "کودک" با توجه به اینکه بصورت طبیعی "خود شیفته" است، تمایل دارد توجه دیگران را دائما بسمت خود داشته باشد. اما در بزرگسالی اگر این ویژگی تداوم داشته باشد نوعی اشکال یا اختلال در شخصیت محسوب می شود. اما جلب توجه دیگران بصورت عادی (و غیر افراطی) یک ویژگی در همۀ ما است. همین حالا در نوشتن شما و در پاسخ دادن بنده و دیگر دوستان هم این گرایش نهفته است.

{ بیشتر اوقات زنان هم چنین نقشی را پذیرفته اند و با کمال میل در ایفای آن هنر نمایی می کنند }

اگر زنی برای زیبایی آرایش کند حتما به این معنا نیست که نقش اشاره شده را پذیرفته است. ممکن است در آرایش، خود را مرتب تر ببیند و طبعا زیبایی خود را دوست داشته باشد. زیباتر ساختن خود در این حالت تفاوت دارد با آرایش افراطی که شکلی و چهره ای تقلبی و دگرگون شده را که معمولا زیبا هم نیست، بر خود تحمیل کند. اما {بیشتر اوقات}، احتمالا درست است اما باید آمار بگیریم! (آمار صحیح!)

موضوع بعدی در تعریف زیبایی که آورده اید از منابع مختلف، من هم تعریف کانت را خوب می بینم و بهتر از نظمی است که ارسطو گفته هر چند هم که در نظم، زیبایی هست اما نه هر زیبایی ای مبنایش نظم است. در عین حال تعریف کانت بنظرم در جایی که تقسیم بندی کرده، چندان دقیق نیست. مثلا امر اخلاقی ممکن است زیبا هم باشد یا چیزی که زیبا است ممکن است مطبوع (تر) باشد بقول امروزی ما: اینها همپوشانی یا اورلپ دارند در جاهایی. اما { او هم چنین می گوید در مورد زیبایی داوری عقلانی نمی توان کرد درک زیبایی از منطق جداست } که حرف روشن و منطقی است. (حرف حسابی است!)

گذشته از اینها فرض کنیم از هر یک از ما بپرسند زیبایی را به چه می گوییم. از من اگر بپرسند: زیبایی آن چیزی است که مرا محو تماشای خود می کند، اگر که دیدنی است، روحم را می نوازد و بالا و پایین می برد اگر که شنیدنی است، مرا به اوج می برد یا به شگفتی با حسی غریب، اگر که خواندنی است، مرا دگرگون یا متاثر می سازد اگر که اخلاقی است. البته این ها تعاریف نیستند بیشتر بیان حالات اند چون همانطور که گفته شد نمی توان در مورد زیبایی داوری عقلانی کرد.

{ آزار دهنده ، جایی است که برخی اعمال هر خشونت و سو رفتاری در مورد زنان را به دلیل همان باور غلط موجه می دانند }

خشونت در مورد زنان ناشی از روحیۀ مردسالاری است و دلایل و باورهایش را هم خود پیدا می کند. خشونت علیه زنان بحث بلند و دامنه داری است که خوب است جداگانه بررسی شود. در جامعۀ مرد سالار، زن متعلق به مرد است، جزء دارایی مرد است و باید به هر ترتیب از مرد (از مردُش) اطاعت کند. در جامعۀ شهری ما تغییراتی در حال رخ دادن است اما این تغییرات عمدتا ناشی از مواجهه با فرهنگ های برونی است و به همین خاطر تناقضاتی در حال شکل گیری است از نوع تناقضاتی که صرفا مختص خود ماست.

{ زنی ، نجیب تعریف می شود که بیشتر سعی در پنهان کردن زیبایی خود داشته باشد. }

توجه داشته باشید که نجابت هم خود نوعی جلب توجه است. اصولا افراط در امر و نهی ("پیله کردن") به زن که چگونه باشد یا چگونه نباشد، اینکه رفتار صحیح و برازنده اش چیست و غیره نوعی عدم توازن و نگرش تحقیر آمیز را در درون خود دارد. گویی به کودکی مرتبا رفتار درست را یاد آور شویم.

{ زنانی که بیش از حد ، خود را اسیر زیبا سازیهای تحمیلی و مصنوعی می کنند بیشتر از زنانگی حقیقی خود دور می شوند }

وقتی آدمی وسواس در تبدیل خود به چیزی دارد که نیست، زن یا مرد، از خود حقیقی اش دور شده است. اعم از زیباسازی تحمیلی یا اصرار در نمایش شخصیت خود به چیزی غیر واقعی.

{ دیدن دختری که با کفش پاشنه بلند و لباسهای تنگ نمی تواند براحتی راه برود و مدام نگران بهم ریختن آرایش مو و صورتش است و دایم نظر دیگران را درباره ظاهرش می پرسد }

یک الگو برداری از سبک غربی است. منتها آنها مشکل لباس تنگ و چسبان را ندارند چون اساسا مشکل لباس و پوشش را ندارند! بعبارتی تصمیم با خودشان است. اما اینکه چرا داریم غربی می شویم بحث دیگری است و به مسئلۀ تغییرات در ارزش ها بر می گردد. موضوع دیگر اینکه ما باید برای سنین جوانی بعد از نوجوانی حساب دیگری باز کنیم. لازم است مراحل مختلف و پیاپی رشد را در نظر داشته باشیم. نمی خواهم رفتار آن دختری را که توصیف کرده اید توجیه کنم اما در اینکه بازیگر (یا بازیچۀ) دست کارگردانی باشد تردید دارم. همینطور { دیدن دختری که در گرمای 40 درجه تابستان زیر چادر مشکی عرق می ریزد } آن هم بنظرم تفاوت در ارزش ها و رویکردهای فرهنگی مان را نشان می دهد و عمدتا واگرایی فرهنگی مان را، که از سویی به سنت ها وصل است از سوی دیگر به تجدد.

بحث شما با محوریت خاصی از جمله مقدمه و موخرۀ معینی دنبال شده و خیلی خوب سعی کرده اید در مسیری که ایجاد کرده اید دوگانگی های مان را هم نشان دهید. این موضوعات خوب است بیشتر و بیشتر مطرح شده و از زوایای مختلف دیده شوند. من هم که امشب فرصتی داشتم سعی کردم در قسمت های مختلف تدقیق کنم و چیزی بگویم فکر می کنم ولی، بیش از حد دقیق شدم به همین خاطر حرف هایم فاقد محوریت خاصی است!

به سهم خود از نوشته و بیان خوبتان متشکرم.

سلام دوباره
صمیمانه از وقتی که صرف کرده اید و مداقه در متنی که خودم هم معتقدم دچار چند پارگی شده و شاید قادر به بیان منظور اصلی من نشده است .

همانگونه که گفته اید میل به مورد توجه قرار گرفتن در طبیعت انسان وجود دارد آنچه که من نقد کرده ام بزرگنمایی و اغراق آن در مورد زنان است و تفسیر نادرست برخی امیال طبیعی و انسانی زنان
موضوع متن من ابداً مخالفت با آرایش نیست
اگر نقدی هست بر همان شکل افراطی و بیمار گونه آن است که بیان کرده اید .
در مورد هم پوشانی آن چه کانت از هم متمایز دانسته نظر من هم همین است . بهر حال تعیین مرزهای دقیق در این گونه موارد فعلاً نشدنی است .
آن دخترک از نظر من بازیگر است چون ناخواسته و ندانسته در نقشی ظاهر می شود که عرف و فرهنگ غلط برایش تعریف می کنند.

مسعود جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:09 ق.ظ http://brightside.blogfa.com/

... باید به هر ترتیب از مرد (از مردَش) اطاعت کند. ( این هم از مشکلات فارسی نوشتاری ما! / گفتاری که جای خود دارد)

سفینه ی غزل جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:09 ق.ظ http://safineyeghazal.persianblog.ir

مقایسه کنید آرایش معروف به"خلیجی" به معنای واقعی شلوغ، نازیبا و اجق وجق(ببخشید کلمه ی بهتری پیدا نکردم،املاشم نمی دونم درسته یا نه) وآرایش ساده ومحو اروپاییها رو که هر دو ریشه در فرهنگ شرقی وغربی داره ونماینده ی دو طرز فکر کاملا" متفاوته.
ولی هر چه که هست منم فکر می کنم خودآرایی تا جایی که به جنون شباهت نداشته باشه جزیی از خصوصیات ذاتی وکاملا" طبیعی بشره وهیچ اشکالی هم نداره.
به جوان های محروم از تفریح و موسیقی و تجربه های معمول این سن وسال هم نمیشه طرز لباس پوشیدنشونو خرده گرفت. راستی سلام زیبا می نویسید. به زنان فرزانه ی کشورم افتخار می کنم.

سلام و سپاس از لطف شما
آرایش خلیجی نوع ویژه ای از آرایش است که که گاهی دور نمای زیبایی هم دارد اما باید دید این آرایش ها برای کجا و چه منظوری طراحی شده اند .

شیطان جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:42 ق.ظ http://lilo5000.persianblog.ir/

با نظر کانت موافق تر هستم ... جالب اونجاست که بسته به جا و مکان زیبایی بخصوص وقتی به چهره آدمی برمیگرده چقدر متفاوت میتونه باشه ....
معمولا تو این دیار رنگهای تیره پسند نمیشند در حالیکه همون چهره تو محیط فرهنگی دیگری ممکنه کمال زیبایی باشه ...
تو جامعه مردسالاری که به صورت سنتی اکثرا فقط زیبایی زن باعث جذاب بودن برای مردهای پولدارتر و مایه دارتر بوده و هست طبیعیه که زنها هم از همین حربه برای رسیدن به زندگی مرفه تری استفاده کنند ...
با پاراکراف آخرت کاملا موافقم ...
سلام

سلام شیطان عزیز
این نشان می دهد که معیار های زیبایی بی تاثیر از سلیقه های فرهنگی نیستند و به عوامل پیچیده ای مربوطند.
مناسبات پیچیده و استثنایی جامعه ما هنوز نمی تواند زن مستقل را بپذیرد و هنوز زن برای بدست آوردن موقعیت اجتماعی مطلوبش ناچار است وابسته به مرد باشد.
این آموزه خود بخود به نسل های بعد منتقل می شود . مادران به دخترانشان یاد می دهند که کوتاه ترین راه بدست آوردن رفاه به چنگ آوردن مردی پولدار است . البته با شرایط فعلی اجتماع بیراه هم نمی گویند

ندا جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:30 ب.ظ http://secondwindow.blogsky.com

فرزانه جان در پاسخ شما:
خب آرایش ادم را زیبا تر می کنه. خط چشم ربطی به زیبا پسندی نداره؟ وقتی با ارایش چشم می تونی جلوه چشم را بیشتر کنی و ان را قشنگ تر کنی. چرا می گی ربطی نداره؟
وقتی فردی به صورت خودش در اینه نگاه می کنه و ان را زیبا می بینه کلا حس بهتری پیدا می کنه. از دیدگاه روانشناسی هم ایم مسئله بررسی شده. زنانی که اصلا ارایش نمی کنند و به زیبایی چهره شون اهمیت نمی دن معمولا افسرده هستند.

درباره مثالهایی که زدم من این رفتار را تایید نکردم. اما خواستم بگم که وقتی یه نفر توخونه خودش نشسته آرایش می کنه برای کدوم مرد این کار را داره می کنه؟

پاراگراف اخری که من نوشتید یک جواب کلی بود که می تونست قسمتی از متن شما بیاد.

فرض دومم فرض اول را پنبه کرده. اما گویا شما به هردو قسمت ایراد داشتید.

البته همین طور است آرایش در حد متعادلش به برجسته کردن زیباییهای طبیعی انسان کمک می کند .
من ابداً مخالف آرایش نیستم از لوازم آرایش خودم به عطر و رنگ مو های فانتزی خیلی علاقه دارم .
من گفتم وابسته شدن به آن ربطی به زیبایی دوستی ندارد آن هم بصورت بیمار گونه ای که مثلاً بدون داشتن آرایش روی صورتش احساس کند که نمی تواند درس بخواند یا نمی تواند بیرون برود و احساس کمبود می کند.

نمی دانم چرا در هر موردی باید به دو انتهای طیف برسیم؟ گمان نمی کنم بشود گفت هر کسی که آرایش نمی کند افسرده است یا به ظاهر خودش بی توجه است .

آمین جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:36 ب.ظ http://ammiinn.blogfa.com

زیبایی هرگز خلق عذاب نمی کند!
به گمانم محکِ فهمش همین است

محک بسیار خوبی است

امین جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:49 ب.ظ http://jeninediroz.blogfa.com/

سلام
با مطلبت کاملا موافقم
نه این وری نه از اون ور پشت بام افتادن
به نظر من هم دیدن دختر با چادر مشکی و بدون اصلاح که سیبیل داره خیلی وحشتناک هستند و زشت همان طور دخترهایی که آرایش های خیلی عجیب و غریب انجام میدهند
در مورد پسرها هم همین طور
البته بر خلاف شما من زیاد دیدم به پسرها هم گیر بدهند مثلا بگن تیپت دختر کشه چرا عطر زدی با کسی قرار داری یا بگن خوب به خودت رسیدی
من تصویر میکنم انسان میانه بهتره البته حق انتخاب رو باید به خود آدم ها داد اونی که توی گرمای 40 درجه چادر می پوشه یا اونی که همه زندگیش در لوارم آرایش خلاصه میشه به خودشون ظلم می کنند البته الان توی جامعه ما عده ای این قدرت رو دارند نظر خود رو تحمیل کنند
منظورم من هم این نست کسی آرایش نکنه یا تیپ نزنه منظورم اینه که افراط نکنه برخی تیپ ها و آرایش های خیلی زشت هست
موفق باشی از پستت لذت بردم

سلام
ممنونم فقر فرهنگی آنجاست که ما حاضریم راحتی خود را فدای نگاه دیگران کنیم

امین جمعه 17 دی 1389 ساعت 02:57 ب.ظ http://jeninediroz.blogfa.com/

یه چیز یادم رفت بگم
توی ایران و عربستان سعودی به نظر می رسد میزان مصرف مواد ارایشی نسبت به میانگین جهانی بسیار بالاست همچنین در این دو کشور سن استفاده از مواد آرایشی به سن دبستان رسیده که نوعی رکورد در جهان است در مقاله ای خواندم زنان ایرانی سالانه نزدیک به چند کیلو ماتیک می خورند به نظر من جایی می لنگد البته زیبایی خوب است اما مثلا وقتی آرایش هایی عجیب می ببینمم که شبیه خواننده ای راک آمریکا است (چنین چیزی عمومی در جوامع نیست) آدم خندش می گیره وقتی هم به فقر فرهنگی فکر می کند
موفق باشی
بین شکلت های بلاگ اسکای متاسفانه گل نیست

محمد رضا ابراهیمی شنبه 18 دی 1389 ساعت 12:11 ق.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام
شاید چون زن بیشتر مظهر زیبایی نام گرفته - حالا چه درست چه غلط- در مورد زیبایی دوستی بار بیشتری بر دوش می کشد. آن دو مثال آخر مطلبت عالی بود ولی آنها دو کارگردان نادان دارند. یکی ذهن جزم اندیش و کوته بین خود و دیگری عرف و جنابان فرهنگ ساز که مورد دوم را الگو می کنند و دسته اول دهن کجی به آنها و عرف.

سلام
اشکال در همین نام گرفتن است

نجیبه محبی شنبه 18 دی 1389 ساعت 01:02 ق.ظ http://www.haaghiighattt.blogfa.com/

سلام

من معتقدم هدف حجاب این بوده که زن ارزش انسانی اش بر ارزش جنسی اش تقدم داشته باشد ؛ به همین لحاظ معتقدم حجاب افراطی روی دیگر سکه بی حجابی افراطی است .

سلام نجیبه جان
جالب است ولی می خواهم بدانم کجای حجاب ارزش انسانی زن را ارتقا می دهد ؟
حجاب اتفاقاً اولین منظری است که زن را به مثابه جنسی آسیب پذیر و باعث تحریک دیگران و اروتیک معرفی می کند .حجاب زن ، نگاه مرد را اساساً آغشته به شهوت فرض می گیرد .
ببخشید من مفهوم انسانی حجاب را نمی فهمم لطف کنید بیشتر توضیح بدهید

نجیبه محبی شنبه 18 دی 1389 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.haaghiighattt.blogfa.com/

راستی این پستت چقدر من را یاد این ایام انداخت که مصادف با کشف حجاب اجباری رضاخانی است

نیکادل شنبه 18 دی 1389 ساعت 02:06 ق.ظ http://aftabsookhte.blogfa.com

اینکه چرا میل زنان به زیبایی تلاش برای جلب توجه مردان تفسیر می شود مختص همه دنیا نیست. این دیدگاه مختص مردانی است که : 1.تمایلات و استقلال رای زنان را به رسمیت نمی شناسند و فیزیک مردانه را محور خلقت تصور می کنند. زمانی از قمشه ای شنیدم که میگفت زنی که آرایش می کند زیبایی ازلی خود را پر رنگ می کند. در غرب هم نگاه هنری و هم نگاه صنعتی نسبت به زیبایی زن و مرد وجود دارد. پس آیا باید فکر کنیم مردانی که بیش از متوسط جامعه به ظاهر خود میرسند در پی جلب نظر زنان هستند ویا بدتر اینکه این مردان هم در پی جلب نظر مردان دیگر هستند؟
ریشه افکار پوسیده همه از یک جا نشات میگیرد و آن نا آگاهی است. آیا اینکه اغلب مردان تمایل دارند موهبت طبیعی خود که قدرت بدنی عامه آنهاست تقویت کنند و کارهای قدرتی را داوطلبانه انجام می دهند نشان از بیماری خودنمایی در مردان است؟ نه، به طوری طبیعی قدرت بدنی از موهبت های خلقت مردان است و چون مردها در این خصوص مزیت نسبی طبیعی دارند، معقول است که روی پردازش و تقویت این مزیت نسبی وقت بگذارند، چون به طور طبیعی از این صرف وقت و هزینه بازده مطلوبی می گیرند. زن هم به طور طبیعی زیبا خلقت شده و پرداختن به این مزیت نسبی توسط زنان کاملا معقول است.
به نظر شخص بنده زن باید زیبا باشد و به این زیبایی طبیعی اهمیت بدهد و آن را پردازش کند.
و چه بسا همانطور که مردان هرجا لازم است برای تسریع در حصول نتیجه مجازند که از قدرت بدنی خود استفاده کنند، زنان هم مجازند که از مزیت های طبیعی خود برای پیشبرد اهدافشان استفاده کنند. اما این هنر زن است که طوری از این ابزار بهره ببرد که خودش رابه یک کالای مصرفی بی ارزش و ارزان قیمت تبدیل نکند. اما اگر زنی تصمیم گرفت اینگونه رفتار کند باز هم اختیار با خودش است. مطلوبیت نتیجه است که عقلایی بودن معامله را برای طرفین تعیین می کند نه قضاوت سایرین که از قضا ربطی هم به معامله نوعی ندارند.

آفرین نیکادل
تو دقیقاً برخی از جملاتی که هنوز زندانی ذهنم بودند و در این نوشته ناقص الخلقه نتوانسته بودم بیاورمشان برایم نوشته ای .البته در بند اول کامنتت

اما آنجا که گفته ای همانطور مردان مجازند از قدرت بدنی خود برای تسریع در حصول نتیجه استفاده کنند ... من این گونه فکر نمی کنم . صرف نظر از اینکه مجوز شان کجا بوده هر کاری که با توجیه قدرت بدنی انجام بگیرد که درست و اخلاقی نیست . همانطور که در عصر مدرنیته مزیت قدرت بدنی مردان را فاقد اعتبار مسبوق آن می دانیم و خواهان حقوق برابر با آنها هستیم . در مورد زیبایی زن هم چنین است . زیبایی زن بخشی از زیبایی هستی است و البته نه تنها جلوه جمال و آیت جمال و چنین مزخرفاتی ...
و نمی تواند و نباید مهمل تعریف کردن نقش های انسانی برای زن باشد .
مرز باریکی است میان آنچه من می گویم و ندیده گرفتن جنسیت .
هرگز نباید جنسیت را ندیده گرفت اما نباید بواسطه تفاوتهای جنسیتی در پی بدست آوردن حقوق انسانی هم شد که راه خطایی است و تجربه تاریخی نشان می دهد که به نتیجه نمی رسد .
چه اگر چنین کاری مفید بود لازم نبود اینک به فکر باز تعریف حقوق انسانی زنان باشیم .

همانطور که گفته ای بحث بسیار گسترده ایست و گریزگاه هم زیاد دارد برای من هم جمع کردنش در این متن ناممکن شده است .

باعث و بانی نوشتن این متن هم کار آموزی است که دو سه هفته ایست در محل کارم داریم و با ظاهر آلامدش باعث شده سلسله بحث های شیرینی بین همکارانم در غیابش شکل بگیرد و حتی قسم بخورند که هدفش از آمدن به این شرکت یافتن بی اف یا شوهر است و نه کار آموزی

نیکادل شنبه 18 دی 1389 ساعت 02:18 ق.ظ

خلاصه اینکه می توان از هریک از این مباحث (تعریف زیبایی و گرایش به زیبا سازی در زنان و تفسیر برخی که گرایش زنان به زیبایی را منحصر به هدف دیده شدن زن توسط مرد می دانند) نقبی به مبحث دیگر زد اما خیلی مشکل است که با یک تسلسل منطقی و معنی دار بحث را در تمام این مباحث پیش برد.

نفیسه شنبه 18 دی 1389 ساعت 04:03 ب.ظ

در مورد زیبایی دوستی که به هر حال امری هست که سالهی سال بشر بهش فکر می کرده و همیشه هم تعریفی متفاوت و نمادهای متفاوتی رو برای تفسیر این موضع داشتند.

من با شی گرایی زن مخالفم و اینکه اینگونه قلمداد بشه که زن یک کالای جنسی و به هر دلیلی به مرحله سواستفاده جنسی برسه مخالفم.

اما به همان اندازه که زنها به دنبال زیباییند مردانهم می توانند باشند و این دلیلی برای دورنگاهداشتن مردان و یا اجبار زنان به زیبا کردن نمی تواند باشد.

از امپریالیسیم تا هر آنچه که زن یا مرد رو به سوی شی گرای و کالای جنسی کردن تبدیل سازد ،از انسانی به دور است اما زیبایی و زیباکردن تا جایی که به وجودی انسان انسان احترام گذاشته شود و آن را ازبین نبرد ارزشمند و خوب است.

بسیاری از رفتارهای زنان نا آگاهانه او را تبدیل به یک سوژه جنسی می کند

محسن شنبه 18 دی 1389 ساعت 04:53 ب.ظ http://robansabz109.persianblog.ir/post/43/

۱- با امانوئل موافقم!
2- با بند آخر نوشته تان هم موافقم.

آه منظورتان کانت است

نجیبه محبی شنبه 18 دی 1389 ساعت 07:50 ب.ظ http://www.haaghiighattt.blogfa.com/

سلام

همان طور که گفتم معتقدم هدف حجاب این بوده که زن ارزش انسانی اش بر ارزش جنسی اش تقدم داشته باشد ، شاید توضیحات زیر جمله ام را واضح تر کند :
1حجاب اسلامی در زمانه خود تفکیکی بود بین زنان آزاد از برده .
2 و به جهت بافتاری که در عربستان حاکم بود که زن اصولا" چیزی جز یک کالای جنسی نبود ؛ با آن حجاب و قوانینی که در کنارش قرار گرفت ( حق دیه هر چند نیم ؛ حق شهادت هرچند نیم و ... ) از موجودی بدون حقوق به موجودی نیمه حقوقی ارتقاء پیدا کرد . ( تمام مواردی که گفتم در چارچوب عربستان عصر بعثت است )
در امتداد تاریخ وقتی این موارد اصل فرض شد ؛ آنچه روح این اصول بود فراموش شد ، لذا هنوز زن در جوامع اسلامی انسانی نیمه حقوقی محسوب میشود آن هدف که می خواست بعد جنسی بعد اول انسانی زن نباشد با حجاب افراطی امروز روی یک سکه است ، چون تغییر شرایط امروز به گونه ای است که یک زن کاملا" سر تا پا در پوشش بیشتر به عنوان ابژه جنسی تلقی می شود که چیست این توده پوشیده ؟!
اما همان طور که روح اسلام (=عدالت) هیچ قرابتی با حقوق فعلی زن ندارد ؛ حجاب هم به چیزی تبدیل شده است که گمان نمی کنم به این روح نزدیک باشد .
به همین لحاظ معتقدم حجاب افراطی روی دیگر سکه بی حجابی افراطی است ؛ و منظورم از بی حجابی افراطی زنی است که یکسره با جنسیت خود پا به عرصه اجتماع می گذرد چیزی شبیه زنان روسپی .
نوع پوشش اسلامی لباس تقواست نه چادر و چاقچور . اما از آنجایی که هر مفهوم انتزاعی نیاز است عملیاتی شود و کمّی شود مقیاسهایی فقهی برای آن تعریف شده باشد اما حقیقت آن است که در قرآن مجید هیچ وقت نوشته نشده است اگر موی سرتان یک تارش معلوم باشد به آن موی آویزانتان می کنند چیزی که بسیار در فقه به آن تکیه می شود .

سلام
آنچه درباره حجاب نوشته ای چنان پس زمینه تاریخی پر رنگی دارد که امروز را بر نمی تابد. به هر صورت با کلیت نوشته ات موافقم
اما آنچه در نص صریح قرآن آمده است هم قابل تفسیر به رای فقیهان است . نیست ؟

بابک یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 01:38 ق.ظ http://roydaad.blogspot.com/

سلام فرزانه خانم
ببخشید که دیر جواب کامنت محبت آمیزتان را دادم
همین چند لحظه پیش خواندمش
این روزها دیگر نه حوصله ای و نه وقتی برای وب گردی و نت گردی دارم شدیدا دچار روز مرگی شده ام
راستی فکر می کنم به روز تولدتان نزدیک شده ایم
اگر این حافظه زنگار بسته درست یاریم کرده باشد
پس تولدت مبارک
ارادتمند بابک

سلام
روز مرگی تاوان روزهاییست که سرزمین ما بسختی گذرانده است
دنیای مجازی راهی است برای باهم بودن با هم از روز مرگی در آمدن
پس حتی اگر شده گاهی بهتره حفظش کنیم

و ممنون از محبت فراوانتان درست است چند روز دیگر تولدمه
باز هم ممنونم

کلاغ شورشی یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.kalagheshoureshi1.blogfa.com

درود.
نوشته ها و افکارتان ارزش نقد دارند.چون واقعا از روی شعورند نه حس.
فقط اگر پاسخ نقادی را همینجا می دهید و نه در حضور در وبلاگ پرسنده معافم کنید.اینرا توهین می دانم.
رفیق.
موفق تر باشی

سلام بر کلاغ شورشی
شما بسیار لطف دارید رفیق شورشی من
پاسخ ها را به فراخور بحث همین جا می دهم که امکان دنبال کردن بحث باشد و پراکنده گویی اتفاق نیفتد لطفاً حمل بر توهین نکنید .

اگر نقدی از جانب شما باشد استقبال می کنم و هر جا که لازم بدانید به بحث خواهیم نشست . این خطوط برای آشنایی ماست با یکدیگر تمرین اندیشیدن و مهربانی کردن است . شاید هم تمرین شورش کردن

هرزه نگاران یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.revolutionarycrow.blogfa.com

درود بر مبارز

بیات یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://hsnbyt.blogfa.com

سلام
خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد
جامعه ما در حال حاضر دچار دوگانگی فرهنگی است
هر حرکتی را با بدی و بد جنسی و همچنین جنسیتی تعبیر می کند
زن و مرد باید اراسته و پیراسته باشند و در میان جمع زیبا حاضر شوند
اما بعضی از خانمها و آقایان بیش از حد چهره خود را تغییر داده و از زیبایی فاصله ای بی نهایت دور می شوند
زیبا باشی و زیبا بیندیشی

مهرگان یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 11:13 ق.ظ http://cherche.blogfa.com

سلام به فرزانه عزیز
این معضل اجتماعی تبعیض آمیز رو خیلی خوب باز کردی.و کلا از خوندن مطلبت به وجد اومدم.
همه زنان و بسیاری از مردان از آرایش و خودآرایی و زیبا به نظر رسیدن لذت میبرند. و در برخی موارد شاید برای جلب توجه طرف مقابل باشه اما همیشه هم چنین نیست. پاراگراف آخر خیلی جالب بود.
مردانی هستند که وظیفه زن و زنانگی زن را تلاش برای جلب توجه مرد میدانند و اصلا همین کالای جنسی شدن را تنها ارزش زن میدانند و مردانگی مرد را تعدد زوجات و هوس بازی و... دنیای زیباییست!

پیشاپیش تولدتان هم مبارک

سلام لیلا جان
خوشحالم که توانستی با این متن کج دار و مریز ارتباط بگیری ... مرسی

نجیبه محبی یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 03:56 ب.ظ

سلام

فرزانه جان چه متنی وجود دارد که نشود تفسیر به رای اش نکرد ؟!

سلام خوب رایی که بشود به هر شکلی و از جمله همین شکل خشنی که گفته ای تفسیرش کرد نمی تواند چندان عقلانی باشد .
منطق که تفسیر شدنی نیست .

امیر یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 10:21 ب.ظ http://hana31.persianblog.ir

مردسالاری به هیچوجه حاضر نیست حضور و وجود و هویت مستقل زن را به رسمیت بشناسد.وقتی می گویم "مردسالاری" اشاره ام نه به طرز فکر جنسیت خاصی(مگر می شود همه ی مردها مثل هم فکر کنند؟) ست نه حتا به محموعه ای از فرهنگ و ارزش ها و عرفی که زن را به عنوان جنس دوم می شناسد.منظورم کلیت نظام اجتماعی با خرده نظام های اقتصادی،سیاسی،حقوقی و البته فرهنگی اش است که قرن هاست دوام و بقای خود را در فرودستی زن می بیند.هویت زن از این منظر وقتی قابل تعریف است که همسر و مادر و ناموس مستور مردی باشد.زن در این قاموس چیزی است از قبیل بقیه ی اجناسی که خریداری و مبادله می شود.اختیارش دست خودش نیست چرا که عقلش ناقص است و ذاتش ضعیف.ضعیفه است.حتا اگر سیمین دانشور باشد و چند ده کتاب نوشته باشد باز هم "عیال" جلال است.(رجوع کنید به "سنگی بر گوری" نوشته آل احمد تا ببینید روشنفکر شرقزده مان چطور لایه های بویناک مغزش را یکی یکی کنار می زند و بازگشت به "اصل خویش" را به بهترین شیوه نشانمان می دهد.)در هر رابطه ای او باید مفعول و در بهترین حالت منفعل باشد.اگر "بخواهد" خراب و سلیطه و چش سفید است.اگر بپرسد و حرف بزند و با صدای بلند بخندد بی چشم و روست.کسی از او انتظار فکر کردن ندارد.عروسکی به دستش می دهند و سرگرم خاله بازیش می کنند.پنهانش می کنند و در حجابش می کشند تا مرزها را خوب بشناسد و بداند که اگر چیزی برای نمایاندن دارد از آن خودش نیست بلکه "مال" کسی دیگر است.بابتش پول داده است و حق دارد مال او باشد.جسمش مال خودش نیست،اگر بود که مجوز کتک زدنش را صادر نمی کردند... .
اما در جهان متمدن هم قاچاق انسان(بخوانید خرید و فروش زنان و کودکان) دومین صنعت پر سود بعد از مواد مخدر است.ببینید تمام علم جهان و صنایع و نیروی بخار و شکافتن اتم نمی تواند به اندازه ی بردگی زن و کودک پولساز باشد.آنوقت بگویید چرا مردسالاری(زن ستیزی) از بین نمی رود.حق رای زنان و سیاهان و کارگران فقط پس از مبارزات جانانه ای به دست آمد که از زیر ضرب باتوم و سرکوب پلیس جان به در برد.نگاهی به تاریخچه 8 مارس ،روز جهانی زن،و اعتراضات زنان نیویورک بیندازید و یا ببینید سوییس در چه تاریخی حق رای زنان را برسمیت شناخته تا به حرف من برسید.
مردسالاری در تمام دنیا و از چند هزار سال پیش وجود داشته است.شیوه ی ستمگرانه ای که نیمی از ظرفیت انسانی برای رهایی و خلق زیبایی را به طور هدفمند پایمال کرده است.اما بدون شک امروز به یمن روشنگری ها و مبارزات جنبش های آزادیخواه در بسیاری کشورها وادار به عقب نشینی نسبی شده است.و من این را عطیه ی هیچ دولت دموکرات و مترقی ای نمی دانم.در جاهایی هم مثل خاورمیانه و شاخ و دم آفریقا که خیمه و شمشیر و شتر هنوز در سازماندهی اجتماعی نقش اساسی دارد در وضعیتی است که می بینیم.
در آخر اینکه چند وقت پیش داشتم نامه های فروغ را برای پرویز شاپور می خواندم.چقدر تاسف می خورد آدم وقتی می بیند که نابغه ای در شعر مثل فروغ چطور وقت و ذهنش را به جای آفرینش ادبی صرف برطرف ساختن سوءتفاهم ها و توضیح رفت و آمدهایش برای همسرش می کند.
درهم و برهم نوشتم ولی فکر کنم حرفم را زدم.

بله حرفت را خوب زدی
خوشحالم که کسانی مثل شما هستند که در جبهه برابری انسانی زنان حتی از بسیاری از زنان هم جلوترند

شوریده سر یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://shooridehsar.blogfa.com

دود
چه زیباوچه شیوادرباره ی آن زن چادری وآن کس که غرق درآرایش مصنوعی است دادسخن سردادید....
پاینده باشید

نرگس یکشنبه 19 دی 1389 ساعت 11:43 ب.ظ http://kluivert17.blogfa.com/

فیض بردیم بسی...حیف که هنو به مرحله ی قاتی بحث های فلسفی شدن نرسیده ایم...اما با دیدگاهتان بسی موافقم،هردو گروه از تعادل به دورند.

نجیبه محبی دوشنبه 20 دی 1389 ساعت 12:18 ق.ظ

بحث کمی کردن عرفی است عزیز .

درخت ابدی دوشنبه 20 دی 1389 ساعت 04:43 ق.ظ http://eternaltree.wordpress.com

سلام مجدد.
اون میل به دیده شدن رو با توجه به فرهنگ مردسالار موجود گفتم.
فکر می‌کنم نوعش توی مرد و زن عرفا فرق می‌کنه.

زمانیان دوشنبه 20 دی 1389 ساعت 09:37 ق.ظ

سلام
.

گرچه زیبایی امر عینی و بیرونی نیست - اما چیزی در همان بیرون است که ذهن ما را به سمت خودش جلب می کند. ردپایی در نهان و ناشناخته ای در جهان. زیبایی ، حس کردنی است .
اما می توان حس را تربیت کرد تا زیبا ببیند. و تا زیبایی را ببیند.
اما چرا و چگونه جامعه به جایی می رسد که زشتی ها و نازیبایی را بهتر از زیبایی می تواند ببیند؟ توانایی زیبا دیدن و توانایی زشت دیدن

انسان در رویکرد جامعه شناختی - موجودی اجتماعی است. انسان اجتماعی انسانی است که کنش های او معطوف به دیگران است. یعنی در رفتارهای خود دیگران را نیز لحاظ می کند. حتی در امر زیبایی خویش. برای ادمی مهم است که چه تصویری از او در ذهن دیگران نقش می بندد و مهم است که بداند دیگران در باره ی این تصویر چه داوری دارند و چگونه قضاوت می کنند. بنابر این بسیار از رفتارها و عمل های ما هنگامی شکل می گیرد که ناظر و بیننده ای در میان باشد. از این رو است که تلاش می کند تصویر زیبایی از خود در ذهن دیگران بر جای بگذارد.
در این رویکرد نظر و نگاه دیگران مهم است. البته در نزد همه ی افراد به یک اندازه مهم نیست بلکه مهم بودن نظر دیگران را بر روی یک طیف تقسیم بندی کرد. آن کس که در طرف افراطی قرار می گیرد ممکن است دچار خودشیفتگی باشد. ( این موضوع روانشناختی نیاز به بحث بیشتر دارد)
گویا نظر و نگاه دیگران به موقعیت - سن - جنس - طبقه ی اجتماعی - و تحصیلات ارتباط دارد. ضمنا اهمیت نگاه دیگران همواره و مستمر نیست بلکه افت و خیز دارد
حتی اگر فرض کنیم ( که تا حدودی فرض درستی است) حساسیت های زیبایی شناختی ما در مقابل جنس مخالف ( با واژه ی مخالف - مخالفم) بیشتر باشد مگر چه اشکالی دارد؟
این حساسیت را می توان در دو حوزه مطرح کرد. اولا حس انسانی و زیبایی شناسی محض. و زیبایی که طنین اروتیک دارد. مگر هر زن و یا مردی که در برابر طرف مقابل - حساسیت زیبایی دارد به منظور جلب نظر جنسی اوست؟ به تعبیر شما میل به زیبایی زن دچار تفسیرهای نادرست شده است.
علت اصلی این تفسیر نادرست را در تفسیر نادرست از موجودیت زن می دانم. نگاه نادرست به زن البته این گونه تفسیرها را دامن می زند. شیء وارگی و کالا بودگی زن در فرهنگ سبب چنین نگاه ها و تفسیر ها شده است

فرزاد دوشنبه 20 دی 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.3-405.blogfa.com

سلام. موافقم که زیبایی امری است که با منطق سود و زیان مادی تطابق تام ندارد اما خب از یاد نبریم که زمانی از زیبایی سخن می گوییم زمانی از مد. این دومی به گمانم عوالمی یکسره سوا دارد و به شدت تابعی از تحولات اجتماعی و سامانه های سیاسی است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد