دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

ماران و مارگیران

زمانی که دبیرستانی بودم در مجله ی فیزیک مقاله ای تأثیر گذار از دکتر منصوری خوانده بودم به اسم " از حسابی ما هشترودی دیگری نسازید " اکنون با جوی که در دنیای مجازی و نشریات می بینم بیراه نیست گفته شود از شهریاری ما حسابی دیگری نسازید!


پرویز شهریاری یک معلم ریاضیات بود. معلمی عاشق ریاضیات که دوست داشت معنای ریاضت در فهم ریاضیات نباشد. نه مسلط به سیزده زبان زنده دنیا بود نه حافظ قرآن و کلیات سعدی نه صاحب اختراع های اعجاب آور ، نه علامه ای همه چیز دان بود و نه مصاحب و شاگرد اینشتین و  نه نظریه پرداز نظریه های بایگانی شده  و نه پشت کننده به جایزه نوبل و نه پدر ریاضیاتی چیزی ... و همه این نبودن ها ذره ای از ارزش و قدر او نمی کاهد.


در عوض پپرمرد شیفته آموختن فلسفه و کاربرد و تاریخ ریاضیات بود.

آموزش و پژوهش در ریاضیات را تا پایان عمر رها نکرد و اگر چه چهره ماندگار ریاضیات شد هرگز براه مفلوکانی نرفت که افتخار می کنند شاه با دهان مبارکش به شان گفته است برو پدر سوخته !


عاشق نشر آنچه می دانست بود. می گفت ریاضی باید با تاریخش خوانده  و فهمیده شود. او هیچ گاه به این تصور غلط مردم که دانشمند باید همه چیز دان باشد دامن نزد . بلکه نشان داد علوم جدید علامه پذیر نیستند و دانشمند کسی است که چیزهایی را خوب بداند در آنچه می داند جدی است و در آنچه نمی داند بی ادعا .


تاریخ نشان می دهد که قهرمان سازی نه ارج و قرب دادن به مردان علمی ، بلکه نقیصه ای فرهنگی است که هم حاکی از عقب ماندگی ماست و هم مانع رشدمان.



نظرات 40 + ارسال نظر
نیمچه روانی دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 12:29 ب.ظ http://drmashmakh.blogfa.com

ممنون از حضورت!
این جمله ات عالی بود :‌ "تاریخ نشان می دهد که قهرمان سازی نه ارج و قرب دادن به مردان علمی"

خواهش می کنم

گون دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 03:38 ب.ظ

نمیدانم چرا خواهر ولی این بزرگنمایی یا اغراق یا برای جلب توجه خود است یا مقاصد دیگر در سیاست ودیانت ما جزئ لا ینفک است این قهرمان سازی ها همان اشتباه تبلیغات دولتی درباه بعضی چیز هاست که همیشه حداقل در خود من جواب معکوس داده قبول کنیم خود خواهی ما منظورم ملت ما همیشه کار دستمان داده ما فلان داریم یا فلان نداریم که نشد حرف فرهنگ غنی کدامین فرهنگ ؟حداقل نمیخواهیم یک کپی برداری که نتیجه داده در جای دیگر انجام دهیم هنوز که هنوز است ماندهایم اندر گل نمیدانم چرا؟

در سیاست و دیانت شما من خواهر شما هستم ؟؟

مهرگان دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 06:14 ب.ظ http://mehraeen.blogsky.com

دمت گرم و سرت خوش باد از این لحاظ که چه یادداشت به موقعی بود!!! مخصوصا برای ما تجربی خوامده ها که ریاضی نمیدانیم و متعلقاتش را نمی شناسیم.
دست پیش باید گرفت انگار،پیش از آنکه بت سازی بیجا کنند در این وادی.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.

دمم سوخت
خوب سابقه بت سازی مان خیلی درخشان است

سیدعباس سیدمحمدی دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 06:35 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com

سلام علیکم.
هشترودی ظاهراً اجماع هست بین ریاضیدانهای ایران، که بزرگترین ریاضیدان ایران بود. در مورد حسابی اجماع نبود که بزرگترین فیزیکدان ایران است. من دارم سخنان منصوری را و سپس پاسخهایی که ریاضیدانها و هشترودی شناسها دادند به منصوری. منصوری یک مقدار اشکال را باید در خودش جست و جو کند، نه در حسابی یا هشترودی. منصوری قرار بود ابتدای هر شماره مجله ی فیزیک یک مطلب بنویسد. اگر می خواست نشان دهد اوضاع بد است، همه چیز را کنار هم می چید و می گفت اوضاع بد است. اگر می خواست بگوید بعد از انقلاب، اوضاع خوب شده، همه چیز را کنار هم می چید و می گفت اوضاع بد است.
هشترودی ظاهراً معایبش، در سخنان غیر ریاضی اش بود. چیزی که ظاهراً شهریاری دچارش نشد، یعنی حرفهای بزرگ در خارج از معلومات خود نزد.
شهریاری و ابوالقاسم قربانی و افرادی مانند آنها، سواد ریاضیات عالی داشتند، اما کارهاشان در ریاضیات سطح متوسط بود. شنیدم شهریاری خیلی خوب روسی می دانست. شهریاری غیر از ریاضیات، سرپرست یک فرهنگ لغات علمی هم بود، که من یک زمان داشتم. قبل از انقلاب چاپ شده بود.

سلام
نمی دانم هشترودی اجماع بین کدام ریاضیدانان بوده ؟
تا جایی که من خوانده ام و شنیده ام ایشان مرد افسانه ای رسانه ها بوده اند و تا جایی که می شده با رسانه ها و مطبوعات مصاحبه کرده اند و البته خوش ذوق و اهل شعر هم بوده اند
من مخالف ایشان نیستم ها ولی می گویم این قدر که نامش برده شده و گفته شده خدمتی به ریاضیات نکرده اند شما می دانید ایشان به علم ریاضیات چه مطلبی را اضافه کرده اند یا چه کمکی به همگانی کردن علم ریاضی یا حتی علم در ایران کردند ؟
در بهترین حالت او غول مطلوب مردم بود نه مطلوب علم

در مورد دکتر منصوری من هر چه از ایشان خوانده ام نظراتش با دید انتقادی بوده خوب البته زمانی که معاون پژوهشی وزیر علوم بوده در دولت خاتمی شاید چنین حرفهایی زده باشد !
اگر منابع و شواهدی دارید آدرسش را به من هم بدید لطفاً .

ترنج دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 10:20 ب.ظ http://femdemo.blogfa.com/

و برای ما انسانی خوانده ها که ریاضی را نفرت می ورزیم :)) مرسی فرزانه.

مرسی برای نفرتی که می ورزید ؟!

مرمر دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 10:22 ب.ظ http://freevar.persianblog.ir

سلام فرزانه جان، چیزهایی میگویی ها! مردم ما باید در مورد همه چیز اظهار فضله- ببخشید اضهار فضل- کنند!
من این َشخض رو نمیشناختم، حسابی و هشترودی هم فقط به اسم میشناسم. دلیل واضحه، بنده از هرچه علوم ریاضی و فیزیکی بود بدم میامد! (ببخشید )
اگر الان هم در فیس بوک بودم یحتمل یک روحش شاد نثارش میکردم و لاغیر! اما کاملا میتونم تصور کنم الان در فیس بوک هر ننه قمری دارد از ایشان مینویسد و به وبه چه چه ( با فتح به چ)و افسوس وصد افسوس راه میندازد، و البته نسبت میدهد که آی و وای این بزرگان رفته اند و آن خردکان مانده اند( کاری هم به سن و سال طرف ندارند) و چه و چه و چه ( با کسر به چ) ...
حالا تا یک دقیقه پیش اصلا نمیدانستند کیست و چیست و چه کاره است ؟! و دو فردای دیگر هم ازشان بپرسی نمیدانند کیست، و حتی حاضر نیستند یک نگاهی به دنیای مجازی و موتورهای جسنجو یندازند که اطلاعاتشان را دقیق کنند!

اینها را مینویسم چیزی است که خودم هم زمانی داشتم و دارم خودم را تصحیح میکنم! خلاصه بد چیزیست این جو گیری مختص ایرانی! باور کن مختص ایرانی!

سلام
خدا ببخشد!! من چرا ؟ علاقه ها متفاوت است من هم شاید اگر معلم های خوبی نداشتم علاقمند به ریاضیات نمی شدم .
دقیقاً به خاطر همان آخ و افسوس ها و جوگیری ها این رونوشتم
مرسی

راثی پور سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام

ممنون از حضور و نظرتان.همان طور که فرمودید ما عادت داریم از کسانی که دوست داریم شخصیتی مثالی و بی نقص بیافرینیم .شخصیتی دور از دست که امکان الگو برداری از آن برایمان میسر نباشد و بدین طریق بر بی عملی خود ادامه دهیم.

سلام
بیچاره ملتی که ... درست میگویید این هم راهی برای بی عملی است

درخت ابدی سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 02:11 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
گفتی به تاریخ ریاضیات اهمیت می‌داد، یاد حرفی از کاپلستون توی تاریخ فلسفه‌ش افتادم که گفته بود کسی که شناختی از تاریخ نداشته باشه دانش‌آموخته نیست.
من ریاضی نمی‌دونم، ولی با اوصافی که ازش کردی می‌شه فهمید که شهریاری در وهله‌ی اول آموزگار بود و کار خودش رو کرد. شاید معادلش توی یه عرصه‌ی دیگه مثلا زبان‌شناسی دکتر محمدرضا باطنی باشه که خیلی توی گسترش این رشته نقش داشت و قلمش هرز نرفت. ظاهرا وظیفه‌ی دانشمند هم چیزی غیر از این نیست.

سلام
من تا حالا جرات نکرده ام بروم طرف کاپلستون ...درباره تاریخ نگاریش هم حرفهای ضد و نقیض زیاد شنیده ام
هم می بینم منبع دانشگاهی است هم می بینم می گویند خیلی پر غلط است بالاخره حجمش هم آدم رو می ترساند
ولی من خودم شخصاً به تاریخ علاقمندم حالا تاریخ هر چیزی ....یعنی گاهی خواندن تاریخ برابری می کند با یک تجربه بی نظیر و دست نیافتنی هم هیجان دارد هم به درد می خورد

امید سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 08:47 ق.ظ

سطر به سطر نوشته ات را مستانه نوشیدیم فرزانه جان ... ممنون از این مطلب خرد بیدار کن !

- این صفت شهریاری برایم بیشتر از همه ارزش دارد : هرگز براه مفلوکانی نرفت که افتخار می کنند شاه با دهان مبارکش به شان گفته است برو پدر سوخته !

و به شدت موافقم که : ریاضی باید با تاریخش خوانده و فهمیده شود . در مورد مبحث شیرین ! سری های فوریه ... شخصا از اینکار جواب گرفته ام .

در مورد باقی مسائل هم که جز تصدیق چیزی نداریم ، تصدقتان !

نوش جان امید عزیز! عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
یه کم خودمونو تحویل بگیریم

- دیدی بعضی ها بزرگترین افتخار زندگیشان عکس یادگاری داشتن با فلان وزیر و چهره ماندگار شدن در بهمان دولت است ...اینا را می گویم .

خوشبختانه تو کتابای تکمیلی مدرسه پسرک می بینم به تاریخ ریاضی و فیزیک خیلی توجه شده مثلاً آموزش بحث هایی را بصورت داستان مصور در آورده اند با حضور شخصیت ها ...الان بچه ها می شناسند گالوا کیه لباچفسکی کیه گاوس کیه ...

باقی هم بقایتان !

سفینه ی غزل سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 09:54 ق.ظ

سلام
عادت غریبی ست که دوست داریم کسی در جایگاه خودش نباشد و مثلا" چه می دانم "شهریار" حافظ" زمان باشد و ..
نمی دانم کجا شنیده یا خوانده بودم که مردم دوست دارند قهرمان بپرورند و بعد به انتظار مرگش بنشینند... و اگر قهرمان خیال مردن نداشته باشد یا طردش می کنند یا دقش می دهند...

سلام
دیدی برای هرشاخه از علم یک پدر درست می کنند ؟ حالا اگر مادر درست می کردند یک چیزی

محمدی سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 12:16 ب.ظ http://ghalameh.blogfa.com

شاید بتوان برای این موضوع دلایل سیاسی ، اجتماعی یا فرهنگی ذکر کرد ، خود ما هم به نوعی عادت به قهرمان سازی داریم ، اسطوره سازی و قهرمان پروری در آثار خیلی از نویسندگان پیشرو ما هم دیده می شود مثل عباس معروفی .
فکر کنم شاید بتوان این موضوع را به روح تحقیر شده ما ایرانی ها نسبت داد که دوست داریم همه فضائل را در بعضی افراد خلاصه کنیم تا بدین طریق کمبودهایمان را پوشش دهیم

بله دلایل بسیارند ! نتیجه این است که ملاحظه می فرمایید
ساختن قهرمانان و بقول شیرین جان دق دادن آنها

اردی بهشت سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 01:29 ب.ظ http://ordibehesht-z.blogfa.com/

من پرویز شهریاری رو می پرستیدم.
از کلاس پنجم کتابها و روش های عجیب اثبات قضیه اش رو مطالعه می کردم. همین باعث شد که عاشق ریاضیات بشم.
روحش شاد

پرستش به مستی است در کیش مهر
بیشتر کتابهایش ساده و همه فهم است کار مطبوعاتی هم کم نکرد

محمد ح سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 02:41 ب.ظ http://dustevatan.persianblog.ir

شاید اگر امروز و اینجا هر کس با چنین عشقی کار خود را پیش می گرفت و درست بوسی ارزشش را بالاتر نمی برد، گلستان اینجا بود.

خارستان است شاید

مونیس سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 02:51 ب.ظ http://tanazi.blogsky.com

سلام
خب مطلبی که من در فیس بوک خوندم در پیج یکی از دوستانم این بود :
صبح امروز پرویز شهریاری درگذشت. از میان ما ایرانیها که همه به همه کار مشغولیم. او سالها تنها به یک کار همت کرد و همان را درست انجام داد. ترجمه متون و آموزش ریاضیات به فرزندان ایران . امروز روز بدی بود.

سلام
جدی جدی ما ایرانیها همه مان همه کار می کنیم ها ...فکر کن

خلیل سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 07:04 ب.ظ http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

یادش گرامی باد.

نِد نیک سه‌شنبه 26 اردیبهشت 1391 ساعت 11:01 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

اسمش که میاد یاد المپیاد ریاضی و کتابهای ریاضی می افتم. یاد دبیرستان و المپیادی که با اسم شهریاری رو کتابهاش همراه بود

امین چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 01:33 ق.ظ http://amin79.blogfa.com/

دبیرستان یه کتاب ترجمه ای ازش خوندم به نام "سرگرمیهای هندسه"درباره اینکه در داستانهای مختلف(مثلا ژول ورن) قهرمانهای داستانها چطور با استفاده از هندسه مسائلشون رو حل میکردند. فکرشو بکن تلفیق داستان و ریاضیات چه معجون خوشمزه ای میسازه. الحق که شهریاری ریاضی رو شیرین کرد برا فارسی زبانها.
درمورد قهرمان سازی هم امیدوارم یه جایی این خصیصه "عقب مانده" و " عقده حقارتمان" را کنار بگذاریم. و بسیار هشدار بجاییست که از شهریاری حسابی دیگری نسازیم.

خیلی جالبه ها سرگرمی های هندسه ! من این کتابش را ندیده ام اگر ببینم حتماً می گیرم
بدون این خصیصه ها که ما ، ما نیستیم

درخت ابدی چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 01:40 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام مجدد.
یه عده کلا با کتاب‌های تاریخ فلسفه مشکل دارن و جدی نمی‌گیرنش.
با وجود اختلافات بنیادی، راسل که از درک درست کاپلستن از فلسفه‌‌ش ازش تشکر کرده بود.

درسته میگن تاریخ فلسفه ، فلسفه نیست خوب این طور هم باشه ارزشش کم نمی شود تاریخ فلسفه ارزش خودش را دارد .
جدی ؟ عمراً اونهایی که بد می گویند به پای راسل برسند ...ارزش خواندن دارد پس

مسعود چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 02:10 ق.ظ

سلام
در مورد دکتر حسابی حرف های متناقضی شنیده ام اینکه مثلا شاگرد انیشتین بودن اش ساختگی بود و از این قبیل...
اگر هم ساختگی نباشد و واقعی باشد اصولا شاگرد یا مصاحب انیشتین بودن چه دستاورد مهمی محسوب می شود...
از شهریاری جزوات کوچکی داشتم تحت عنوان "آشتی با ریاضیات" که حکم نشریه را داشت. تا مدت ها داشتم شان بعد که دور ریختم پشیمان شدم.
قهرمان سازی اگر معیار سنجش درستی داشته باشد، بد نیست. مثلا کسی که در المپیک مدال گرفته، فیلمی که اسکار گرفته، دانشمندی که نوبل دارد و از این دست. اما ما معمولا قهرمانانی داریم که فقط خودمان می شناسیم شان و خودمان قبول شان داریم: یعنی همان قهرمان "سازی". یا قهرمانان ساختگی.

سلام
ببخشید اصلاً یک شارلاتانیسم اساسی راه افتاده درباره ایشان و خیلی های دیگر مثل آیه الله بهجت، محمد تقی جعفری و ...

رفتار ما با قهرمانان خودساخته و واقعی زیاد خوب نیست .می بینید که

میله بدون پرچم چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام
یادش به خیر یادمه یک سال تحصیلی سر کلاس شیمی با بغل دستیم سرگرم یه سری مسایل هندسی غیرقابل حل و اینا بودیم !! که در یکی از کتابهای ایشون بود...
درست است ...تاریخ نشان می دهد... اما به کی؟!!

سلام
شما سر کلاس شیمی هندسه میخوندید سر کلاس هندسه هم لابد رمان می خوندید سر کلاس ادبیات هم انگلیسی تمرین میکردین
و همون مسایل غیر قابل حل مهندس کرده شما رو

یعنی اینجا کسی نیست ؟؟

جواد خراسانی چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:26 ب.ظ http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
خدا مرحوم شهریاری را رحمت کند.
کاش کسی یا کسانی مثلا" ngo ایی پیدا می شد و از هر عاشقی که عشقی(عشق علمی، هنری، صنعتی و...) دارد  و عشقش را ثابت کرده، حمایت می کرد. و آسایش فکری و معیشتی ایشان را فراهم می ساخت، تا این عشاق بی دغدغه نان شب و اجاره منزل و... به کارشان می رسیدند و بهره عشق شان، عام و تمام می شد.

سلام
البته در نسخه وطنی گمان می کنم تا این عاشقان عشقشان را به این NGO ها ثابت کنند عمرشان سر بیاید.

حامد پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 08:57 ق.ظ http://deevane.blogfa.com

سلام
بحث حسابی و افسانه های حسابی را زیاد داشتیم ، عده ای واقعا نمیتوانند بت هایشان را کنار بگذارند ، شاید هویتی میگیرند از این قهرمان ها

سلام
بله هویتی برای استفاده در نیرنگستان

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 11:43 ق.ظ

سلام
سر کلاس هندسه که واقعاً کار دیگه نمیشه کرد
.........
کسی هست اما ... می دونی ... ما وقتی می خواهیم قهرمان ها و بت های از مد افتاده را نقد کنیم از زاویه ای نقد می کنیم که چرا قهرمان تر از این نبوده اند!! و ناخودآگاه این سیکل را ادامه می دهیم...

سلام میله خان
یعنی شما هم عشق هندسه بودین ؟ یادش بخیر ...حیف اون همه قضیه که ثابت کردیم اگر شده با برهان خلف اگر شده با دو ماه فکر کردن رو در و دیوار اگر شده با بیچاره کردن معلم هندسه که کتاب بیاره برامون ... کاش هندسه رشته مستقلی بود در دانشگاه !

نقد من اینجا به قهرمان سازهاست نه خود سوژه های قهرمانی .
اتفاقا بر عکس من می خواهم بگویم مثلاً ارزش حسابی وکارهایی که کرده این قدر بالاست که لازم نیست داستان پردازی بکنیم و چیزی بهش بچسبانیم .
او زمانی به طرف فیزیک جدید رفت که اینجا هرکس چهار عمل اصلی بلد بود می شد میرزا ...قدر و ارزش زحمات او در پایه گذاری مراکز آموزشی و تربیت شاگردان در علوم جدید است نه افسانه پردازی درباره او

گون پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 12:23 ب.ظ

سیدعباس سیدمحمدی پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 01:14 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
بنده شخصاً حضوراً از دکتر محمدهادی شفیعیها که دکتر در هندسه ی دیفرانسیل داشت و همکار مرحوم غلامحسین مصاحب بود سؤال کردم، و ایشان جواب داد هشترودی بزرگترین ریاضیدان معاصر ایران بود. شفیعیها از کیمبریج یا آکسفورد دکترا گرفته بود. وقتی دکترا می گرفته، گادفری هرولد هاردی آن جا درس می داده، یا بازنشست شده بوده. شفیعیها حدوداً هشتادساله بود آن زمان. چند سال بعد هم فوت کرد. گفت هیلبرت بزرگترین ریاضیدان آلمان بود در دوران خود و کل ریاضیات دوران خود را جمع کرده بود، و در ایران، غلامحسین مصاحب کل تئوری اعداد دوران خود را جمع کرده بود.

شفیعیها به من گفت:
«هشترودی دانشجو را با حل مسئله هدایت می کرد. راه حل مسئله را نمی گفت. می گفت بگو ببینم معلم چرا این مسئله را طرح کرده. در راه، جهان دیگر جلوی ما باز می شود.»

پرویز شهریاری از نظر جایگاه تخصصی ریاضی، در حد هشترودی نبود. هشترودی، برای ریاضیدانهای ما مطرح بود و هست. شهریاری، بیشتر برای دبیرستانیها و دانشجویان سال اول دوم مطرح بود و مفید بود.

هشترودی ریاضیدان بود.

شاید حتا دکتر منصوری هم منظورش انکار عظمت ریاضیاتی هشترودی نبوده. بلکه مضرات رسانه ای شدن را می خواسته بگوید. یعنی یک دانشمند بزرگ، در دانش خود، ممکن است وقتی رسانه ای شود، دچار آفاتی شود.

آینشتاین هم رسانه ای شده بود. این تقصیر او نبود که رسانه ای شده بود.
هشترودی در امور غیر ریاضی، حرفهای بی ارزش زده بود. من خودم خوانده ام چیزهایی. از خود او خوانده ام.

سلام
برای اثبات عظمت ریاضیاتی دکتر هشترودی دلیل های محکمی آورده اید :
- هشترودی بزرگترین ریاضیدان معاصر ایران بود.

- هشترودی دانشجو را با حل مسئله هدایت می کرد.

- پرویز شهریاری از نظر جایگاه تخصصی ریاضی، در حد هشترودی نبود

- هشترودی ریاضیدان بود.

آقای سید محمدی شما خودتان همیشه به سوالها و پاسخهای دقیق علاقمندید . این ها که گفته اید پاسخ این سوالات من است؟؟ که پرسیده ام : ایشان به علم ریاضیات چه مطلبی را اضافه کرده اند یا چه کمکی به همگانی کردن علم ریاضی یا حتی علم در ایران کردند ؟

نظریات و کتاب دکتر مصاحب در باره نظریه اعداد چه ربطی به هشترودی دارد؟ رسانه ای شدن به تنهایی عیب نیست اما حرفهایی بی پایه و بی ارزش در رسانه به نام علم زدن و خود را پروفسور در تمام علوم جا زدن عیب است. البته نقش مارگیران را انکار نمی کنم .

بد نیست نمونه ای از هنر ایشان را من بجای شما نقل کنم :

منحنی قامتم تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن طره گیسوی توست

میله بدون پرچم جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام مجدد
نه اون حرف من به این مطلب اشاره نداشت... صحبت از نشان دادن تاریخ بود و بودن و نبودن کسانی که ببینند...گفتم چون این نقص هم هست خیلی ها نخواهند دید...و الی آخر
............
یک قضیه بود که در مثلث متساوی الساقین نیمساز و میانه دو زاویه مساوی بر هم منطبق اند... خیلی ساده هم اثبات می شد... عکس قضیه اش غیر قابل اثبات بود! چند ماهی درگیر اثباتش بودیم! اونم سر کلاس شیمی!
(قضیه را درست گفتم؟؟)

آره .
دختر ها به من می گفتند تو از جان این مثلث های بد ریخت چی می خوای ؟؟

مسعود جمعه 29 اردیبهشت 1391 ساعت 11:05 ب.ظ

به آقای سید محمدی:
من هم فکر می کنم که در مورد یک ریاضیدان یا فیزیکدان بزرگ، صرف ِ برخورداری از دانش کافی نیست. همینطور در مورد یک فیلسوف بزرگ هم صرف آگاهی از فلسفه کافی نیست و باید نظریه ای داشته باشد و آن نظریه از نظر بین المللی قابل اعتنا. فکر نمی کنم هشترودی یا حسابی نقطه نظرات یا انتشارات قابل توجهی در زمینۀ ریاضی یا فیزیک داشته باشند. بنابر این می توان آنها را ریاضیدان و فیزیکدان نامید بدون آنکه ریاضیدان یا فیزیکدان بزرگی باشند. شاید در ایران در میان اساتیدی که دانش معمولی دارند بزرگ بنظر برسند. ولی واقعیت آنست که اینها از نظر بین المللی چندان شناخته شده نیستند بخاطر آنکه کار یا اثر قابل توجهی ندارند.
همینطور پرویز شهریاری هم. اما ارزش شهریاری در آن بود که خود را وقف آموزش و توسعۀ علم ریاضی کرد (همۀ عمر) و ثمراتش کارها و انتشارات زیادی است که در زمینۀ معرفی و آموزش ریاضی از خود بجای گذاشته. اینکه کسی سواد خیلی بالایی داشته باشد ولی اثری از خود بجای نگذارد طبعا فقط تا زمانی مفید است که زنده است ولی پس از مرگ، مفید بودنش (طبق سنت ما ایرانی ها) عمدتا برای اطرافیانش است و بویژه برای کسانی که امام زاده برای مردمان ساده اندیش می سازند. (و خود متولی می شوند)

مترجم دردها شنبه 30 اردیبهشت 1391 ساعت 11:23 ق.ظ http://fenap.blogsky.com

شخصا علاقه ای به بیزنس سنجش بزرگی و کوچکی افراد ندارم و گمان می کنم چنانچه ملاک تاثیر گذاری افراد باشد مقیاس بهتری ست.و با توجه به لیست بلند بالایی که آثارش و نشریاتش نشان می دهد،می توان دریافت تاثیر مرحوم به میزان قابل قبولی قابل اعتنا بوده ست.

یادش گرامی

چنین بیزینسی هست مگر ؟

نوید شنبه 30 اردیبهشت 1391 ساعت 04:57 ب.ظ

درود

از من نیز درود

نوشینه شنبه 30 اردیبهشت 1391 ساعت 08:31 ب.ظ http://nargess7.blogfa.com

قهرمان سازی و اسطوره سازی ....دیگه دوره اش تموم شده فک رکنم

کاش همین طور بود ولی مطمئن نباش

مسعود دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 12:20 ق.ظ http://talvaneh.blogsky.com/

سلام
فلک زده خاتمی هم بارها این رو گفته بود فکر کنم!که دوره‌ی قهرمان سازی گذشته است. اما ما عادت به منجی داریم؛ چاره‌یی نیست ملت حاضر و آمده خور که سال‌هاست پای لوله‌ی نفت نشسته این‌گونه است،بانو!

سلام مسعود جان
خاتمی ؟ بله البته ایشان خودشان هم بی نصیب نبودند

شاعرشنیدنی ست دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 06:31 ب.ظ http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

سلام دوستم مردای بزرگ دیر شناخته میشن اما ابدی میشن
ممنون از پست خوبت
به روزم

سلام
من هم ممنونم از خواندنتان

kiavash دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 07:55 ب.ظ

البته قهرمان سازی برای کشورهای عقب افتاده نقیصه فرهنگیست. مخصوصا برای کشور ما که مردمش مرده پرست هستند، اول که طرف زندست زجرکشش می کنن بعد که مرد میگن چه آدم خوبی بود.

یادمان باشد برای این نقیصه ها کس دیگری فکری نخواهد کرد

دمادم دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 11:33 ب.ظ http://www.damadamm.blogsky.com

این اغراق های رویایی از طرفی نشان از خودبزرگ بینی فرهنگی است در بین ما و از طرف دیگر بیشترین ضربه را به شخصیتی میزند که باید درست شناخته شود که اگر چنین شود هم قدرش دانسته خواهد شدو هم اینکه از دست نایافتنی بودن-چیزی که مردم ما ارزویش را دارند- دور میشود.
یادش مانا.

البته برای خود آنها هم آسیب زا است
نکته با اهمیتی است

بین الحرمین سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 06:20 ق.ظ http://dinpajoohan.ir/post/77

سبام جملات عالی نوشتی ولی یه کم بزرگ نمایی نشده؟ ما از ایشون بهتر را هم در ریاضیات داشتیم خوب بود مثلا اشاره ای به عده ای از ریاضی دانان کشور میکردین بعد از استاد شهریاری هم میگفتین.ولی از این جمله لذت بردم:( دانشمند کسی است که چیزهایی را خوب بداند در آنچه می داند جدی است و در آنچه نمی داند بی ادعا .)
با مطلبی تحت عنوان رکود فعالیت های اجتماعی در خدمت شما هستیم.یا علی

سلام بر شما
البته که بهتر از ایشان هم داشته ایم و داریم . حتی بسیاری هستند که شهرت هم ندارند برای مثال دکتر مگردیچ تومانیان در دانشگاه ما شخصیت و دانش فوق العاده ای داشت و البته بی شهرت

ولی این مطلب به مناسبت مرگ شهریاری نوشته شده و نقدی است بر فرهنگ بیمار قهرمان ساز ما

پورمحمد سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.pourmohammad.blogfa.com/

سلام
زندگی نامه اش را که فیلم مستند بود دیدم وچه برایم جالب بود و شیرین زندگی پرماجرای این مرد. درخاطرم می ماند یاد ونامش.
باری درکوچه پس کوچه های شهرهای این سرزمین چه مردان وزنان بزرگ واندیشمند وپرتلاشی بوده وهستند . افسوس چراغ را گم کرده ایم ودرتاریکی عصا زنان گام نهاده ایم وراه می رویم.

سلام
باید دیدنی باشد کاش من هم می دیدم

امیر سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 09:40 ب.ظ http://moaleme91.blogfa.com/

واقعا من هم متاسف میشم که عادت کردیم یه عده ای رو بیخود و بی جهت بزرگتر نشان دهیم.
تاسف بارتر اینه که اونهایی هم که بزرگشون میکنیم اصلا در حد قهرمان با تعریف عرفی اش نیستند. همونهایی که کوچه هامون تک به تک به نامشونه

پارسائی پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.phil-science.blogfa.com/

بدون اغراق، شهریاری یکی از بزرگترین و موثرترین افراد در آموزش ریاضی(دبیرستان و اوایل دانشگاه) بودند.
همچنین کتابهای بسیار مفیدی در زمینه تاریخ ریاضی، و فهم بهتر و کامل تر ریاضی ترجمه و تالیف کردند.
همیشه به انسانهای بی‌ادعا و بی‌ریا، که به آموزش و ترویج علم می‌پردازند، عشق می‌ورزم.

بخش زیادی از درکم به علم ریاضی را مدیون ایشان هستم.
با یاد ایشان و مجله شان(چیستا)، دو ونیم سال پیش، نام دخترم را چیستا گذاشتم.

مقالات تکان دهنده دکتر منصوری، هرچند گاهی متاسفانه کمتر به خدمات و کارهای بزرگ افراد پرداخته می شود، می پسندم.
زیرا:

گفته های دکتر منصوری:
با شیادی نمی توان عالِم و دانشمند ساخت! قهرمان علمی کم از قهرمان جنگ ندارد و پیروزی در علم تنها با کار مستمر وممارست فراوان حاصل می شود.

از انسان های سادة زحمت کش و دوست دار ایران بت نسازیم و نسل ها را با دروغ تباه نکنیم!
وب گاه دکتر منصوری:
http://www.rmansouri.ir/fa
منبع نقل قول مطرح شده از دکتر منصوری:
http://www.parsine.com/fa/news/14074/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%87%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A2%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D9%88%DB%8C%D9%86%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

محمد رضا ابراهیمی پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام
خواندیم و در بحث شرکت نکردیم. همیشه که نباید نظر داد. گاهی هم گوش کردن خوبه.

امین جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 08:01 ب.ظ http://panjareh11.blogfa.com/

علاوه بر قهرمان سازی (من میگم بت سازی) هیولا سازی نیز مکمل آن است
زیاد دیدم ملت ایران فردی را به خاطر یک خطا و یا گناه با واژه های زشت خطاب کنند انگار که بدترین ادم ها دنیا است و همه بدی ها در او جمع شده است و ان فرد نه تنها عملش بد بوده است بلکه خودش نیز بد بوده است
و در چنین فرهنگ هایی قهرمان سازی (بت سازی) نیز وجود دارد که به جزئیات آن اشاره کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد