دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

به زیر سیاهی

همه چیز از یک روز و از یک اتفاق شروع نشد. یادتان باشد همه چیز از سی و چند سال پیش شروع شد  .

اگر چه ما هم از گفتن و نوشتن درباره آن خسته نخواهیم شد. با استدلال با گفتمان با نوشتن با خواندن با مقاومت مدنی با هر چه که بتوانیم به اجباری بودن آن " نه " خواهیم گفت .


بله میگفتم ، همه چیز از روزهایی شروع شد که زنان مأمور به انجام مأموریتی شدند، که هیچکس درباره آن از آنها چیزی نپرسیده بود. روزهایی که پوشش زنان معنا و مفهومی غیر از لباس یافت. عده ای آن را اسلحه برای مبارزه با استبداد و استعمار کردند عده ای ابزار نفرت از رژیم شاه کردند و عده ای هم آن را عامل دینی کردن جامعه و حفظ تعادل و نظم مردان و جوانانی که آن روزها سر و سامان نداشتند. هر چه بود لباس و پوشش زنان در حوزه عمومی  ابزار شد و از امری سنتی به امری سیاسی بدل شد.


در ابتدا حجاب ، اجباری نبود اما زنان بی حجاب عروسک فرنگی بودند به تدریج حجاب ، هم چنان اختیاری بود اما به شرط آنکه با حجاب باشی ! عروسکها یا باید روسری سر می کردند یا باید در اماکن عمومی آزار و اذیت و تحقیر گروههای افراطی و در محیط کار اخراج را تحمل می کردند.


طولی نکشید که  گفتمان "مرگ بر بی حجاب" از راه رسید و فشارها و اجبارهای بی قانون تبدیل به قانون مجازاتی شد که می توانست بی حجاب را در ملأ عام شلاق بزند.


به دلایلی که البته جای واکاوی بیشتر دارد اولویت ها تغییر یافت زنان طبقه متوسط پشت سر توده زنان قرار گرفتند. آنها که می خواستند انسان باشند و نه گوهری در صدف ، تلاشهای کم رمقی کردند اما بجایی نرسیدند. همان روزها اولین وزیر زن ایران رابه جرم ضدیت با چادر و صدور آیین نامه ممنوعیت چادر در مدارس محکوم و مجازات کردند.


اکنون سالهاست که حتی به رغم نظر مذهبیونی که حجاب اجباری را مطابق قوانین شرع نمی دانند و واکنش های گوناگون اعتراضی ، هم چنان نگاه تحمیلی و بیمارگونه عده ای به زنان ، در پی محکوم کردن زنان به انجام مأموریت جعلی حفظ امنیت اجتماعی است. جدال های خیابانی ادامه دارد گویی در این وانفسا امنیت این سرزمین ، فاعل و مفعولی جز روسری زنان ندارد .


پ . ن : هفته پیش جشنی به نام تولید ملی با حضور خانواده های کارکنان در شرکت برگزار شد جشن داشتیم گو اینکه در دو ماه گذشته محصول آماده ای از در شرکت خارج نشده باشد . مجری برنامه در خلال برنامه چندین بار از والدین کودکانی که چادر بسر داشتند خواست با معرفی خود و مراجعه به روابط عمومی کارت های هدیه پنجاه هزار تومانی حجاب برتر را دریافت کنند.


ضمناً در این میان فقط همین یکی کم بود.

نظرات 56 + ارسال نظر
پیانیست سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 11:38 ب.ظ

آفرین چه بچه های خوب و چادر به سری هزار و سیصد آفرین. کارت آفرین بهشون ندادن؟ حجابی که براش جایزه تعیین کنن چقدر عمر میکنه؟

یک عمر

ایمان چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 01:01 ق.ظ http://istgaah.bloghaa.com/

برای حکومت هر چیزی که ربطی به مذهب داشته باشد چیزی غیر از وسیله و بهانه ای برای دور کردن اذهان عمومی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی و دزدی ها نیست.
اگر خیری در داشتن حجاب وجود دارد، به شرطی موجودیت میابد که از سر اختیار و انتخاب فرد باشد. دین در دل و جان فرد باید باشد نه در ظاهر و از روی اجبار. بهشت و جهنمی اگر باشد با اختیار معنا می شود نه از روی اجبار.
همه ی این حرفا بهانست!

یک تفحصی بکنید شاید این ها همه بهم مربوط باشند واقعاً

امین چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 01:25 ق.ظ http://amin79.blogfa.com/

در لینک مربوطه این جمله "تولید علم در عرصه حجاب و عفاف" واقعا یعنی چی؟!!
احتمالا این گزاره ها رو شاید تولید کنند:
1- طبق تحقیقات علمی، افراد باحجاب به میزان 6/67 درصد کمتر از سایرین به سرطان دچار میشوند!
2- افراد با حجاب و عفاف به میزان 8/93 درصد توانایی بیشتری در درس خواندن دارند!
3-...

تاسیس" مرکز دکترینال امنیت بدون مرز ویژه حجاب و عفاف" و "ارتش سایبری به زیر چادر و مقنعه "هم ضرورت دارد و باید در اولویت کاری قرار گیرد.

آنا چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 01:54 ق.ظ

چی بگم ؟حالا این رشته ی جدید حتما فقط ازخانما پذیرش داره ؟!

آقایان و حضرات در حال تولید محتوا در حوزه علمیه هستند

دنیز چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 01:54 ق.ظ http://www.sigaryazilari.blogfa.com

متاسفانه علاوه بر طبقه متوسط روشنفکران بسیاری هم به حمایت از حجاب اجباری برخاستند و یا سکوت کردند. البته در زمان زضا خان نیز در جریان کشف حجاب نقش روشنفکران و دانشمندانی همچون علی اصغر حکمت و دیگران زیاد بوده.اما در هر حال چه حجاب اجباری و چه بی حجابی اجباری هر دو در تناقض با آزادی های فردی است و متاسفانه روشنفکران ما در هر دو مورد آزادی های فردی رو فدای شرایط ویژه جامعه و تجدد و غیره کردند.

همین طور است دنیز جان
این وسط گوشت قربانی پوشش زنان است
این بحث را باید مفصل باز کرد .من گذرا اشاره کرده ام که زنان طبقه متوسط به عوض پیشرو بودن چطور شد که پشت سر توده زنان قرار گرفتندو اجازه دادند خواسته ها و نظرات متفاوتشان به نفع قانونی کاملاً غیر دموکراتیک مصادره شود
البته شاید خود آن طبقه روشنفکر هم خواسته های دموکراتیکی نداشتند
بیشتر گرایش های چپ بودند و ملی مذهبی هایی که مثلاً تحت تاثیر شریعتی بودند یا این هایی که مجاهد می نامیدند خودشان را .
دیدگاههای رادیکال و غلط فمینیستی هم که گمان می کرد برابری حقوق یعنی انکار زنانگی کم تاثیر نبودند.

مشتاقم بیشتر بحث کنیم در این باره

امید چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 02:02 ق.ظ http://andishe-pooya.blogfa.com/

... بله، سوال من این است که آقای احمدی‌نژاد با علم به اینکه اگر رئیس جمهور بیاید و در تلویزیون به اجرای قانون عفاف وحجاب اعتراض کند اوضاع حجاب‌ بدتر می‌شود که شد، چرا این کار را می کند؟ این نشان می‌دهد که وضع پوشش اسلامی جامعه برایش مهم نیست.

آقای مشایی در بحث‌هایی که در جلسات شورا با من یا دیگران می‌کنند، خیلی راحت حرفهای خود را می‌زنند. هیچ ملاحظه‌ای هم نمی‌کنند. من احساسم این است که ایشان نظرات ویژه‌ای دارد و از روی اعتقاد هم حرف می‌زند... برداشت‌های خاصی از معارف اسلام دارند. مطالعات عمیقی در این حوزه ندارند و مطالعاتشان سطحی است، می‌آیند اظهارنظر می‌کنندو آن وقت تبدیل به این ماجراها می‌شود.

مثلا در همین مسئله عفاف و حجاب. چند روز بعد از صحبت آقای احمدی‌نژاد در تلویزیون بود که ما گفتیم چه ضرورتی داشت که این سخنان در تلویزیون مطرح شود. اگر مشکلی وجود دارد، باید به صورت خصوصی به ناجا تذکر می‌دادند که غالبا هم به تذکرات توجه می‌کنند. حداکثر اینکه با رهبری صحبت شود و مسائل پشت پرده حل شود نه اینکه در تلویزیون این‌طور اعلام شود که بعد نتوانیم جمعش کنیم. زیرا بعد از آن صحبتها کار خیلی سخت شد. این بدحجابها این طور دریافتند که حامی ای مثل رئیس جمهور دارند و احساس می‌کنند حکومت دو شقه است و در اجرای قانون عفاف و حجاب اختلاف نظر است.

آقای مشایی اما دفاع می‌کرد و رفتار نیروی انتظامی را به رخ می‌کشید و حرف‌های عجیب و غریبی می‌زد. می‌گفت یکی از اقوام آقای احمدی‌نژاد را در خیابان دستگیر کرده‌اند و بعد آن خانم مامور که به این فرد تذکر می‌داده، خودش جوراب نداشته! آقای مشایی می‌گفت خود اینها مشکل دارند. ایشان می‌گفتند بالاخره وقتی شما یک عده خانم و آقای جوان را در ماشین ناجا مامور می‌کنی که از صبح تا عصر بروید برای این کار که موضوعش روابط جنسی است، مشکل آفرین می شود.

من گفتم آقای مشایی شما دارید قیاس به نفس می‌کنید. ثانیا موضوع کارشان عدم روابط جنسی و تقوا است نه روابط جنسی. موضوع کارشان یک امر اخلاقی است. ما گفتیم بالاخره شما وضعیت فعلی پوشش اسلامی را قبول دارید یا خیر؟ اگر این راه حل درست نیست راه حل شما چیست؟

ایشان می‌گفت الان دختر و پسر دست در دست هم در خیابان راه می‌روند. اما سه سال قبل عده‌ای فریاد می‌زدند که وا اسلاما. الان دیگر عادی شده و مردم هم کاری ندارند. اینها مسائل مهمی نیست و نباید سخت‌گیری کنیم.

البته بحث، جای دیگری بود که به اینجا کشیده شد. بحث این بود که آقای هنرپیشه در یکی از سریالها دست روی شانه خانم گذاشته است. معتقدم بودیم که باید به صدا و سیما تذکر داده شود. مشایی می‌گفت چه اشکالی دارد، بالاخره در فیلم زنش بوده است.

به هر حال من در مجموع این طور می‌فهمیدم که ایشان نظرشان این است که همه چیز را به اختیار خود مردم بگذاریم و دولت در این زمینه‌ها هیچ مسئولیتی ندارد، همان چیزی که در سخنان آقای احمدی ن‍ژاد هم مشاهده می شود. اما توجه ندارند که اگر بخواهد این گونه باشد، نهایت ندارد. فرض کنید اگر مطمئن باشیم در حد همان روسری برداشتن است، انسان شاید- قطع نظر از شرع- بگوید اجازه بدهیم. اما این طور نیست. این می‌رود تا نقطه نهایی،‌ مثل اروپا می‌شود، شاید هم بدتر. چون ایرانیان استعداد خوبی در این زمینه دارند.

ما در کمیسیون فرهنگی بحثمان این بود بالاخره اگر ما مصادیقی از این بدحجابی‌ها را دیدیم، تکلیف چیست؟ من مثال زدم که اخیرا در فرودگاه امام، یک خانمی تا بالاتر از آرنج، دستش برهنه بود.اینجا تکلیف حکومت چیست؟مردم که نمی‌توانند دایم درگیر شوند و کتک‌کاری کنند.بالاخره از نظر اسلام، امر به معروف و نهی از منکر در جایی که مستلزم اعمال زور است، برعهده دولت اسلامی است.

گفتند ما پیش بینی‌کرده‌ایم ولی فعلا به ما گفته‌اند باید نامحسوس باشد. حتی اگر خانم بدحجاب قرار بود بازداشت شود، این جلوی مردم نباید باشد. باید دنبال او برویم تا برسد به کوچه خلوتی یا خانه‌اش را پیدا کنیم.اینها حرفهایی است که عملی نیست؛ انگار که خجالت می‌کشیم نهی از منکر کنیم. در حالی که ما باید علنی بگوییم این کار وظیفه حکومت است و باید انجام شود. البته ما هم معتقد به خشونت نیستیم. ما که نمی‌گوییم اینها را بزنید. می‌گوییم با زبان خوش، به وسیله همان خانم‌ها تذکراتی داده شود. تا اینها بفهمند که نظارتی هست. ما همین را می‌خواهیم. بفهمند که دولت به این موضوع حساس است، نه به عکس.
الان فهمیده‌اند که دولت به این موضوع حساس نیست! مردم اگر بفهمند که دولت به این موضوع حساس است، 50 درصد مشکل حل می شود.

(مصاحبه علی مطهری با نشریه یالثارات)

یعنی من الان این مصاحبه را خواندم
گذاشتمش کنار سینه هایی که برای ایشان چاک می شود این روزها و حلوا حلواهایی که اصلاح طلبان عزیز نثار ایشان می کنند

آدم فقط دلش یک میز می خواهد برای کوبیدن سر !!

این همه تناقض این همه بدویت و سبعیت را نمی بینند ؟ لابد ایشان بخاطر همان کتاب مساله حجاب پدرشان خودشان را متولی حجاب می دانند در جمهوری اسلامی
چند وقت پیش هم طرح شاهکاری ارائه کرده بودند برای ازدواج موقت

درخت ابدی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 02:19 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
1. حجاب مصونیت است، نه محدودیت!
2. تصور کن یه روزی واقعا شعار "مرگ بر بی‌حجاب" تحقق پیدا کنه و دنیا از وجودشون خالی شه. خب که چی؟
3. اغراق نیست اگه بگم حجاب به شلختگی خانوما دامن زده.
4. دلم می‌خواد قیافه‌ی اولین دکتر رشته‌ی حجاب و عفاف رو ببینم

سلام
1- الان بخندیم ؟
2 - کسی تحریک نمی شود لابد .
3- نه نیست
4-شما فی المثل همین برادر ازغدی را مجسم کن

امیر چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 06:26 ق.ظ http://moaleme91.blogfa.com/

یادش بخیر اونکه میگفت : این سنت پیغمبره بپذیر ... زن یا مرد فرقی نمیکه بمیر

ترنج چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 08:47 ق.ظ http://femdemo.blogfa.com/

حجاب اجباری بارزترین، سرکوب کننده ترین و موثر ترین وجه دیکتاتوری است.

چه باید کرد ؟

مونیس روکوف چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 10:28 ق.ظ http://tanazi.blogsky.com

بانوان موحترمه به ریضایت و طیب خاطیر حیجاب ایختیار کنند که این

فگره موعضل حیجاب ایجباری هم مورتفع گردد!
( با صدای مظفرالدین شاه)

لابد بانوان منتظر ظل همایونی شاه قدر قدرت اند برای اختیار حیجاب !
عجالتاً جلوس فرمایید مرتفع هم می شود .

مجسمه چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 11:52 ق.ظ http://fafaaaaa.blogfa.com

بانو موقعی که بچه مدرسه ای بودم و کلاس سوم ابتدایی
چادر سر کردن توی مدرسه ما مجبوری بود
چون مدرسه شاهد بود
صبح به زور مامانم چادرمو برمی داشتم چون اگه سرنمی کردم اولیا را می خواستند مدرسه
از اتاق که میومدم بیرون چادر رو می بردم میزاشتم توی زیر زمین و یواشکی از لابه لای بچه ها وارد مدرسه می شدم و هیچکس متوجه نمی شد ولی یه روز دستم رو شد و کلی مصیبت کشیدم و ...

خوب اگه الان بود کلی کاسب می شدی

محمد سرابی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://msarabi.com

همش پنجاه تومن

کودکان بی گناه

مهرگان چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 05:00 ب.ظ http://mehraeen.blogsky.com

یادم افتاد به این شعار وهمناک"یا رو سری/یا تو سری"!!!! که وقتی درست 4ساله بودم از زبان یکی از افراد فامیل شنیدم و در دنیای کودکی از خوف لرزه بر اندامم افتاد و از فرداش روسری پوشیدم!!!
من مانده ام کدام محتوای آموزشی در دوره ی کارشناسی ارشدشان میخواهند تدریس کنند و بیاموزند؟ چه کشکی چه پشمی خواهر جان؟ بودجه ی مفت مملکت را به هر حال باید دور ریخت!

راستی اسم اون وزیر بی نظیر زن رو بگو اگه میدونی. دمش گرم انصافا

از 4 سالگی ؟
زمانی نیست که به شعار "نه روسری نه توسری " هم نیم نگاهی انداخته شود؟

غصه محتوا را نخور در جیک ثانیه تولید می شود جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم و ... اینها را نباید دست کم گرفت .
فکر می کنی الان در رشته مطالعات زنان که خاتمی تاسیس کرد الان چی تدریس می کنند ؟؟

امید چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 07:04 ب.ظ http://andishe-pooya.blogfa.com/

آها راستی فرزانه جان ، خوب شد مهرگان عزیز اشاره کرد .

خانوم فرخ روز پارسا دستور ممنوعیت چادر در مدارس را داده بود ؟ ... مطمئنی ؟ ... من چیزهای دیگری در مورد ایشان شنیدم . تقریبا همین ها که ویکیپدیا می گوید :

در هنگام وزارت وی محمد بهشتی و محمدجواد باهنر در امر تهیه کتابهای درسی از مشاورین فرخ‌رو پارسا[۲] و از حقوق‌بگیران آن وزارتخانه بودند.[۳] مرکز اسلامی هامبورگ سالها زیر نظر محمد بهشتی از فرخ‌رو پارسا بودجه دریافت می‌کرد. محمد بهشتی حتی از طرف همان وزارتخانه به ماموریت‌هایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد.[۴] محمدجواد باهنر نیز از وزارت آموزش و پرورش تحت وزارت فرخ‌رو پارسا امتیاز تاسیس چند مدرسه ملی مذهبی را گرفته بود که در نقاط مختلف تهران قرار داشتند.[۵]

جرمش هم گویا : «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری موثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره...» اعلام شده است . اگر قضیه ممنوعیت چادر بود احتمالا در حکم می آمد .

همچنین در یک برنامه تلویزیونی در مورد ایشان خانومی تماس گرفت و ادعا کرد که هم سلولی ایشان در دوران بازداشت بوده است . از قول خانوم پارسا نقل می کرد که به او پیشنهاد داده اند اعتراف کند دختران دبیرستانی را برای شاه سوا می کرده است !! ... که گویا می خواسته زیر بار برود ولی بعد که فهمیده اینها اول اعتراف میگیرند و بعد به استناد همان اعترافات اعدام می کنند ، زیر بار نرفته است .

همچنین در مورد مرگ ایشان روایت ها مختلف است ، یک روایت بر این است که ایشان را به شهرنو بردند و به همراه دو فاحشه به دار کشیدند ! ... روایت دیگر حکایت از اعدام (تیرباران ؟) در زندان دارد .

از تحلیل های جالبی که انجام شده است در مورد علت اعدام (چون اضافه شدن درس تعلیمات دینی ، عربی و ... در دوران وزارت ایشان از مسلمات است و عجیب بود چنین کسی را مشمول عفو اسلامی نکردن ) این است که دکتر بهشتی می خواسته کلیه اسناد مربوط به همکاریش با رژیم گذشته را از بین ببرد و مهم ترین سند همین خانوم وزیر بوده که گویا عکسی هم از بهشتی در حال تعظیم به ایشان وجود داشته است . خلاصه در خبر است که فشارهای بهشتی منجر به این اعدام شده است .

بنده خدا خانوم دکتر ، که می بایست سال های آخر را در میان افتخار و تحسین هموطنانش میگذارند ، در کام هیولایی که خودش هم به بیدار شدنش اندکی کمک کرده بود، بلعیده شد :(

من اسم دکتر فرخ رو پارسای اولین وزیر زن در تاریخ ایران ، اولین بار در یک مقاله خوب دیدم به اسم" مانکن های ایرانی ، برقع پوشان اسلامی "
فکر می کنم نویسنده اش نوشین احمدی خراسانی بود و مقاله الان هم باید در سایت مدرسه فمینیستی موجود باشد .

در همان مقاله کتابی هم معرفی شده بود به نام "خانم وزیر "
نوشته منصوره پیر نیا که در آمریکا چاپ شده است . متن الکترونیکی کتاب تو اینترنت هست . یک قسمت هایی از کتاب را نقل می کنم که به بحث مربوط است و می شود حتی آنها را به اطلاعات موجود در ویکی پدیا افزود.

"فرخ رو پارسای در مورد حجاب نظر روشنی داشت: «چادر یک مانع روحی و مانع پیشرفت زن ایرانی شده است و حداکثر سوء تفاهم را در مورد معنی واقعی عفت و نجابت برای زن ایرانی به وجود آورده است و بیشتر مردها هستند که مانع پیشرفت زن ها می شوند و برای چادر تبلیغ می کنند. اگر مسئله عفت و نجابت آنطور که عده ای فکر می کنند فقط به چادر وابسته بود، در این صورت باید بگویم که همه مردم دنیا غیر از مثلا یک میلیون زن چادر بر سر، بی عفت و نانجیب هستند. در حالی که بسیار می بینیم که چه فجایع و بی عفتی هایی زیر پوشش چادر اتفاق می افتد». گزارش ساواک در مورد نظرات «خانم وزیر» درباره «چادر» نیز خوب به کار دادگاه انقلاب اسلامی آمد"

و

"هنگامی که دستگیری ﮬای پس از انقلاب اسلامی آغاز شد، فرخ رو پارسای در لندن بود. محمدجواد باهنر، محمد بهشتی و شیخ محمد مفتح که از مشاوران «خانم وزیر» بودند، اینک در شمار دست درکاران رژیم جدید قرار داشتند. این نه بختی برای فرخ رو پارسای که چه بسا بدشانسی وی بود. این سه تن هر کدام نقاط ضعف و پرونده جیره خواری شان در نزد خانم پارسای موجود بود و باید به هر شکل که ممکن بود او را از میان بر می داشتند... در پرونده شیخ مفتح عکسی بود که او را در حال تعظیم تمام قد به دکتر پارسای نشان می داد"

و

"مبارزه با چادر در دستور کار خانم وزیر فرخ ‌‌‌رو پارسای]قرار می‌ ‌‌گیرد و با شعار مترقی «نه مینی ژوب، نه چادر» موافقت خاص دارد و از آن مهم‌ ‌‌تر آن که رسما اعلام می‌ ‌‌کند که دختران دانش‌‌‌ آموز ایران در محیط مدرسه حق ندارند غیر از اونیفورم و روپوش رسمی، لباس دیگری بپوشند چه مینی‌‌‌ ژوپ ، چه چادر . و اعلام می‌‌‌دارد که: اگر دختران دانش‌‌‌آموز در محیط مدرسه با مینی‌‌‌ ژوپ یا چادر و یا مدهای افراطی حاضر شوند، مدیر دبیرستان آنها، مسئول و جوابگوی وزارت آموزش و پرورش خواهد بود"

و

"اگر دستورالعمل از وزارت آموزش می آمد که در داخل محیط مدرسه شاگرد و معلم نمی توانند چادر به سر بگذارند، کار معلمین را خیلی آسان می کرد. ما این موضوع را با خانم پارسای مطرح کردیم، برای این که خیلی طبیعی به نظر می رسید، چون، به هرحال، لباس مناسب محیط کار را می توانست هر کارفرمایی تعیین کند و چیزی نبود که بشود به آن ایراد زیادی گرفت. این مربوط به حوزه‌‌ ‌‌ی زندگی خصوصی افراد نمی شد، مربوط به محیط داخل مدرسه می شد... خانم فرخ ‌‌‌‌رو پارسای موافق این موضوع بود و دستور العمل فرستاد برای تمام مدارس و این هم یکی از مواردی بود که موجب مجازات خانم پارسا و موجب از دست دادن ایشان شد"


از همه اینها گذشته ای کاش نسل جدید زنان اقلاً زحمت خواندن و دانستن و فهمیدن تاریخ زنان را به خودش بدهد

سیدعباس سیدمحمدی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 07:06 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
حجاب اجباری چیزی در حد ولایت فقیه است. از نظر حساسیت نظام به آن.
نظام، یواش یواش، حتا کراوات را دور کرد از مقامات رسمی خود. چه رسد به بی حجاب بودن زن. به اختیار هم نبود.
تظاهراتهایی انجام می شد در تهران، که «خودجوش» بود، و زنان محجبه ی انقلابی، می گفتند زنان بی حجاب عامل آمریکا هستند.
من گمان می کنم حدود 90 درصد 80 درصد 70 درصد زنان ایران حتا اگر به اختیار باشد، باحجاب خواهند بود. اما خب، حجاب اختیاری، با حجاب اجباری، فرقش خیلی زیاد است.

سلام
دقیقاً مشکل همین جاست که چرا حساسیت به حجاب اجباری این قدر بالاست و اصلاً چرا چنین چیزی این قدر کم هزینه تبدیل به قانون شد ؟

کسی می داند چرا ؟

معنی خود جوش را که همه می دانیم گروههای تندرو مذهبی بودند در آن زمان مثل حالا ولی چرا باید نظر و عقیده آنها حتی از نظرات فقهی مذهبیون هم بالاتر گرفته شود؟ به نظر می رسد این مساله بیشتر از دین و اخلاق به قدرت ارتباط دارد.

طبق گمان شما بالاخره 90 یا 80 یا 70 به اختیار با حجاب اند ؟ تلرانس این عددها خیلی بالاست . ضمن اینکه فکر نمی کنید این عددها برای این روزها و نسل جدید خیلی بالاست ؟!
بهر حال انتخاب پوشش حق طبیعی و اولیه هر انسانی است که سالهاست در سرزمین ما برای زنان وجود ندارد .

سلمان محمدی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 09:33 ب.ظ http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام.
1. حجاب اجباری که مثل نماز اجباری است. قبلا این را گفته ام:
http://salmanmohammadi.blogsky.com/1390/10/23/post-43/
2. علاوه بر این گمان میکنم ممنوعیت چادر هم به همان مزخرفیِ ممنوعیت حجاب است. من خودم به چادر اعتقادی ندارم، ولی من که نباید حرفم را به دیگران تحمیل کنم. یک عده به چادر اعتقاد دارند و ما هم حق نداریم جلوشان را بگیریم.
3. برآورد من از حجاب اختیاری: اگر مردم را به حال خودشان بگذارند، حدس میزنم حداقل 25% از زنان ایرانی به اختیار خود حجاب را برگزینند.

سلام بر شما
1- ولی این اجبار هم چنان هست هم چنان پر رنگ تر می شود هم چنان در بسته ها و شمایل های جدید به تضییع حقوق زنان می پردازد .

2- ممنوعیت چادر که اینجا صحبتش شده به عنوان آیین نامه برای لباس مدارس بوده که می توانسته در قالب تعیین لباس فرم بگنجد .
ممنوعیت حجاب نبوده است .

3- بر آورد شما نسبت به بر آورد آقای سید محمدی واقع بینانه تر است ولی نتیجه تلخ آن این است که در وضعیت فعلی حقوق اقلاً 75 درصد از زنان جامعه نقض می شود .
راستی چرا جنبشی که خود را اصلاحات می داند در این باره گفتمانی ندارد ؟

برزین چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 11:35 ب.ظ http://ghalameh.blogfa.com

البته نباید از نقش اپوزیسیون در ایدئولوژیزه کردن حجاب غافل بود . واضح و مبرهن است که حجاب در جمهوری اسلامی به یکی از پایه های مشروعیت نظام سیاسی تبدیل شده است و همین اپوزیسیون در سوق دادن دست اندرکاران نظام به این سمت و سو کم تاثیر نبود .  
وقتی رسانه های اپوزیسیون کم توجهی زنان به مسئله حجاب را در خیابانهای تهران به « مبارزه مدنی با رژیم » تعبیر کرده و آن را در بوق و کرنا می کنند طبیعی است که واکنش حکومت با مقوله حجاب چگونه خواهد بود .
واقعیت آن است که حجاب اکنون ایزاری است برای مشروعیت دادن به حکومت سیاسی . حجاب سمبل اعتقاد و باور یک مسلمان تلقی می شود و هر چه تعداد باحجاب ها در خیابان بیشتر باشد مفهومش آن خواهد بود که باور دینی جامعه بیشتر است و هر چه باور دینی جامعه بیشتر باشد مشروعیت حکومت نیز افزون ترخواهد بود .

کدام اپوزیسیون ؟ این واضح و مبرهن بودن از کجا آمده است ؟
اصلاً حرف سر همین واضح و مبرهن بودن است .
رسانه های غیر رسمی الان این را تعبیر به مبارزه می کنند که البته این دامی است که زنان روشنفکر باید از آن برحذر باشند سی سال پیش قضیه این طور نبود که .

سمبل اعتقاد و باور مسلمان باشد ولی اگر کسی نخواهد این سمبل را همه جا با خود ببرد چه ؟ زنان اقلیت های دیگر چه ؟

گفته های شما به نوعی توجیه عملکرد حکومت در مقابل حجاب است .

ابراهیم ابریشمی پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 12:17 ق.ظ http://avakh.blogsky.com

درود بر شما و قلم شیوای تان...
نگاه خوبی بود و از نکات تاریخی اش مهمتر، یک اعتراض عالی بود! شاید بی آنکه مهم باشد "چه شد که چنین شد؟" باید قضیه را دوباره و از نگاهی مهم‌تر دید: یک نگاه اعتراضی، یک نقد منطقی و ریشه ای! کاری که به خوبی کرده اید.
در تحلیل های میشل فوکو، که به تاسی از تبارشناسی نیچه است، نکته ی مهمی آمده: این که جنسیت امری است که حاکمیت بر بدن ها اعمال می‌کند، جنسیت فرآورده ی طبیعت جسمانی نیست، فرآورده ی تاریخی-سیاسی است که در راستای یک سیاست بازتولید می‌شود.
یادم هست که دکتر مردیها در مصاحبه ای، این انگاره های فوکویی را به مطایبه ای رندانه رد می‌کرد و می‌گفت که تفاوت زن و مرد را تنها یک امر گفتمانی می‌دانند!
ولی حقیقتش موضوع کمی فراتر از دعوا بر سر جنس ماده-نر زیست‌شناختی است. وقتی جنس زیست شناختی ما، در ساحت اجتماع و سیاست و قدرت، منعکس شود، «جنسیت» ساخته می‌شود که معلوم نیست چه چیزها از آن بیرون آید: گاهی حجاب می‌شود صدف، گاهی مصونیت، گاهی سنت و گاهی تو دهنی به بدخواهان نظام!
این درد مشترک تاریخی-سیاسی باید درمان شود، باید تک تک بدن های زنده، خودشان تکلیف تاریخی-سیاسی خود را مشخص کنند...
کاری باید کرد، کاری که نوشته هایی چون این نوشتار به خوبی آغازش کردند، من به فرداها امیدوارم...

سلام و سپاس
البته فقط یک مرور سریع از تاریخ کردم که یادمان باشد یادمان بماند که چگونه ما ، ما شده ایم .واقعاً این دید تاریخی در مورد تمام قضایا ضروری است و به تصمیم گیری عقلایی کمک می کند
در این زمینه منابع و مقالات بسیار خوبی برای مطالعه هست .

از نظر من هم جنسیت فراورده طبیعت جسمانی هست و اتفاقاً آن را به تاریخ و سیاست بردن ثانوی و غیر طبیعی و نادرست است .

بله کاری باید کرد هر کاری که بتواند ذره ای از این غبار سنگین و سیاه را بزداید غنیمتی است ...

مرمر پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 01:19 ق.ظ http://freevar.persianblog.ir

در مورد ایران نمیشه هیچوقت نظر قطعی و درستی داد برای اینکه به واسطه فرهنگ تظاهر نه با حجابهای ما مشخص هستند نه بی حجابهای ما!

چهار ماه پیش در میزگردی تو استکهلم بودم، سخنران عکسهای زمان شاه و عکسهای بعد از انقلاب رو نشون داد.. کلی صحبت کرد و اخرش عکسها رو دوباره نشون داد، گفت یکبار حجاب رو به زور از سر زنها برداشتند، یکبار هم به زور بر سر زنها گذاشتند، مسئله اینه که هیچوقت از خود زنها نپرسیدن چی میخواین!
اینها از هیچ چیز به اندازه زن نمیترسند! متاسفانه زنهای ما پی به قدرتشون نبردن! الان این ترسشون بیشتر هم شده برای اینکه تمام خاورمیانه زنها نقش بزرگی در انقابهای ایفا کردند.
پس طبیعیه که اینها اینطور روی زنها فشار میارن
و البته دردناگ اینه که سی سال پیش اینها میخواستن این کار ها رو بکنن و موفق نشدن، اما حالا دیگه میدونن چه جوری باید این کار رو بکنن و دارن خوب پیش میرن! امروز هم که به میمنت و مبارکی به جای رشته مطالعات زنان رشته حقوق زنان در اسلام افتتاح شد!

مرمر جان بالاخره فرهنگ تظاهر هم باید مطالعه شود نقد شود بررسی شود ریشه یابی شود و گرنه چیزی تغییر نمی کند.
از زن ها نپرسیده اند ؟ زن ها باید چه کنند؟ بنشینند منتظر شوند که بیایند ازشان بپرسند ؟ خوب زنها باید آن قدرتی را که می گویی یک جا نشان بدهند

خلیل پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 10:54 ق.ظ http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

" من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو !

درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ,

قوس های بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند ,

تاسف بار است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم . "

زنده یاد سیمین دانشور

سلام
این اس ام اسی بود که روز زن تو گوشی ها می چرخید بد نیست ها خوبه حتی لازمه اما گاهی شعر گفتن و قطعه ادبی گفتن چیزی را چاره نمی کند
سیمین دانشور تو همان بحبوحه ای که حجاب داشت اجباری می شد در یادداشتی در کیهان گفته که الان موضوع های مهم تری از حجاب و بی حجابی هست !!

ققنوس خیس پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 10:56 ق.ظ

چند پستی می شود... تو را می خوانم انگار شعر می خوانم‏!‏ کاش چون "تو‏"‏ بیشتر می بود ای زن‏!‏

چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

برزین پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 04:40 ب.ظ http://ghalameh.blogfa.com

فرزانه خانم
1 . منظور از اپوزیسیون ، گروههای مخالف جمهوری اسلامی هستند که فعالیت های آنها را در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان ، اکثرا می بینند .
2 . هر نظام سیاسی به دنبال اثبات مشروعیت خویش است ، جمهوری اسلامی نیز مشروعیتش را از « دین » می گیرد . هر چه نمادهای دینی در جامعه بیشتر حضور داشته باشد مراد حکومت در تحکیم مشروعیتش حاصل خواهد شد ، حجاب نیز یکی از نمادهای دینی است ، پس ارتباط حجاب و مشروعیت نظام سیاسی یک ارتباط ارگانیک است . این پدیده کاملا واضح است و نیاز چندانی به استدلال ندارد
3 . ممکن است سی سال پیش دیدگاه حکومت این نبوده و آن موقع برخورد با مقوله حجاب بر اساس « اعتقادات » بوده باشد اما الان برخورد با مسئله حجاب یک برخورد سیاسی است . حضور زنان آرایش کرده و بد حجاب (به قول خود انها ) در راهپیمایی های رسمی مثل 9 دی و بهره برداری تبلیغاتی از آنان این دیدگاه را تقویت می کند .
4 . کاری با این موضوع ندارم که کسی بخواهد یا نخواهد حجاب را به عنوان یک سمبل دینی با خود حمل کند ، حرف من یک بحث کلی راجع به حجاب « اجباری» است وقتی اجباری شد اقلیت و غیر اقلیت نمی شناسد . همه ملزم به رعایت آن هستند .
5 . من در صدد توجیه عملکرد حکومت نیستم ، بلکه سعی می کنم واقعیت ها را تبیین کنم . واقعیت آن است که موضوع حجاب شدیدا با مباحث سیاسی گره خورده و هر گونه مخالفت با حجاب به نوعی یک اقدام سیاسی محسوب می شود .

ممنون آقای محمدی معنی اپوزیسیون را می دانم آنچه نمیدانم این است که قانون حجاب اجباری را که سال 63 تصویب شده را به آنها ارتباط می دهید.

واقعاً به نظر شما مشروعیت جمهوری اسلامی از دین گرفته میشود ؟ در این صورت تمام دین داران باید موافق آن و تمام منتقدان و مخالفان باید بی دین ها باشند که می دانیم این گونه نیست .
سی سال پیش هم برخورد با حجاب اعتقادی نبوده الان هم نیست .
از نظر شما گره خوردن حجاب با مباحث سیاسی قابل انتقاد نیست ؟

تیام پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://tiam4u.blogfa.com

اینو میگن حجاب به شرط چاقو عزیزم !!!1

محمد رضا ابراهیمی پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 08:13 ب.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام
نالیدن به جایی بود. یه راه چاره هر چند جزئی ارائه کنیم بهتره. از بحث بی فایده با عموی مذهبیم شروع می کنم. شاید هم جدل با رفیقی که نمی ذاره زنش بدون چادر بگرده. این راه حل فی البداهه به ذهنم رسید. شما هم یه راه کوچک بگید بنده سعی می کنم عمل کنم

سلام
گویا از نظر شما همه راهها به ترکستان ختم می شود .
راه کوچکی که به نظرم می رسد که عجالتاً نقد به وضع موجود را با آه و ناله یکی نکنید. راهی که کمی بزرگتر است اینکه به زنان بگویید تاریخ بخوانند.

ابراهیم ابریشمی پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 09:21 ب.ظ http://avakh.blogsky.com

خانم پارسایی گرامی.
موضوع تاریخ یا سیاست و امر سیاسی، بحثی ثنوی یا غیرطبیعی برای بشر نیست. طبیعت بشر سیاسی و مدنی است. صریح ترین دلیل اش هم خود کسانی هستند که در پی سیاست‌زدایی از هر امر بشری اند. اگر پیشاپیش نپذیرفته باشیم که مسائل جنسیت و حجاب و ... سیاسی هستند، مبارزه برای زدایش سیاست از آنها چه معنایی تواند داشت؟
موضوع اینجاست: نگره ای که می‌گوید: «جنسیت یک امر صرفا زیست شناختی است»، در واقع در حال تسویه حساب با تک تک نگره های اجتماعی دیگر پیرامون جنسیت است و همین نسبت سیاسی و اجتماعی، نامش امر سیاسی است.
هر امر بشری، منهای زاویه ی سیاسی اش، امری ست خارج از دایره ی نقادی اجتماعی و عقلانی.
ندیدن این قضیه ی بنیادین، نتیج منطقی و تالی های فاسد عجیبی دارد: مثل کسانی که فمنیسم را مساوی ستیزه با مردان و مردانگی(از حیث بیولوژیک) تعبیر می‌کنند و یا کسان دیگری که بنا به تمایز زیست شناختی زن-مرد، لزوما فرض حقوق یکسان آنان را مردود اعلام می‌کنند..
پیوند داشتن جنسیت با تاریخ و سیاست، به معنای سیاست زده کردن آن نیست، به معنای تایید کار نظام کنونی هم نیست، بلکه به معنای گشودن افق نقادی سیاسی-اجتماعی ست تا سیاست نتواند از تمایز طبیعی نر-ماده، بهره بردای خود را بکند. در واقع امر سیاسی، به مثابه نقادی و مبارزه؛ نه به مثابه امر مسلط و حاکم... و سیاسی بودن جنسیت- و نه جنس که بیولوژیکی است- نه به معنای پذیرفتن الگوهای جنسیتی حاکمان، که به معنای امکان مبارزه و مقاومت در مقابل آنان است..
با این معناست که گمان می‌کنم می‌شود از بحث فوکو دفاع کرد، اما اگر شما همچنان این موضوع را نادرست می‌بینید، خوشحال می‌شوم نقدها و استدلال های شما را هم بخوانم..

البته من گفته ام بردن جنسیت به تاریخ و سیاست امری ثانوی است.
نه اینکه تاریخ و سیاست و امر سیاسی ثانوی برای بشر است .
سیاست راهبرد اداره جامعه است و در راهبردی که قدرت متمرکز وجود نداشته باشد ابزارهای حفظ و توسعه و مشروع کردن آن هم بسیار وسیع نخواهد بود که به مرزهای جنسیت هم برسد.
اما سیاستی که مبنای ایدئولوژیکی و یا خاص تر الهیاتی دارد و می خواهد از تمام افراد جامعه، کارگزاری برای سیاست خویش بیابد از این که پوشش زنان و جنسیت هم امری سیاسی باشد استقبال می کند
چرا که مردانگی مرد را در مقابل زنانگی زن قرار داده و با بسط مفهومی به نام غیرت می کوشد تقابل را بیشتر کند و هویتی جعلی برای افراد بسازد.
من با این گونه سیاسی کردن جنسیت موافق نیستم. آن هم سیاسی کردنی که زنان نقشی در آن ندارند و همه چیز از افق فکر مردسالار دین آمیخته با سیاست بیرون می آید.

ضمناً برایم روشن نیست چگونه چنین چیزی می تواند در آن واحد نتایج منطقی و تالی های فاسدی چون فمینیسم رادیکال داشته باشد؟

اگر حرف شما به معنی گشودن افقی برای نقد بهره برداری سیاسی از جنسیت باشد باشد که حرفی نیست اما شما پیشتر گفته اید تفاوت جنسیتی نه امری صرفا ً زیست شناختی و به ناچار امری سیاسی است .
در این میان و با پذیرفتن این انگاره آخر سیاست آمیخته با دیانت لباس زن را پرچم دین و قدرت می کند و این چنین آزادی را از او می ستاند.
در زمینه جنسیت مشغول مطالعه آرای چند صاحب نظر هستم . اگر منابع درخوری می شناسید لطفاً معرفی کنید

بنده خدا پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 10:32 ب.ظ http://asadzade.blogfa.com

بسم الله
وقتی مسئله حجاب و عفت عمومی و فرهنگ عمومی شد سیاسی. حرف حق زدن شد سیاسی اصلا همه چیز شد سیاسی. دیگر برخورد با حجاب هم می شود سیاسی. حجاب در جامعه امروز ما یک مسئله و مقوله فرهنگی یا دینی نیست شده است یک مقوله سیاسی که باید با آن امنیتی برخورد گردد. این می شود که اپوزسیون هم برای مبارزه با حجاب مخالفت می کنند. و کسی فکر نمی کند که آخرش به کجاست!! بله حرف شما صحیح است.
به روزم و منتظر نظرات شما

پهنای سیاست در این سرزمین بسیار فراخ است

جواد خراسانی پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 10:32 ب.ظ http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
اصولا" شما در جمهوری اسلامی، سراغ هر واژه ای اعم از دینی و غیر دینی که دارای بار ارزشی معنوی یا عرفی است، را بگیرید؛ خواهید دید که حضرات سراغش رفته و آن را سوراخ کرده و از اعتبار انداخته اند.
بیچاره حجاب که دم دست ترین ابزار اظهار وجود آقایان اهل ظاهر است. لابد فهم حضراتی که بخش عمده دانش شان در حواشی پایین تنه مجتمع شده است، این اقتضا را دارد. دلیل دیگر این ماجراها به ریشه های فرهنگی جامعه برمی گردد، چون موضوع حجاب این فرصت را برای ایشان مهیا می کند، تا بتوانند به محض مخالفت با آن ،حریف را با اتهامات ناموسی و جنسی از صحنه اظهار وجود اجتماعی و سیاسی محروم کنند.

در مورد حجاب به اینها باور دارم:

_ حجاب اجباری مردود است.

_ ولنگاری جنسی با ابراز و ابزار بی حجابی مردود است.

_قوانین اجبار پوشش را عرف و اصول فرهنگی عموم جامعه تعیین می کند( تقریبا" همه جا قوانینی برای حد و نوع پوشش دارند).

نظر شخص شما در خصوص حجاب و قوانین پوشش چیست؟

سلام بر شما
این آمیختگی فرهنگ و عرف و حتی مذهب با سیاست که در اینجا فقط ابزار حفظ قدرت معنی می شود برای چیست ؟
یافتن پایگاههای بیشمار برای حفظ قدرت ،افزودن کارگزارانی که حافظ نظام اند و لاغیر .اینگونه است که در این ادبیات باورهای چون شمایی هم غیر دینی ،منافقانه ، التقاطی و خودباخته در برابر غرب و ...معنی می شود.
شق دوم باورهای شما احیاناً به این معنی نیست که ولنگاری جنسی نتیجه بلادرنگ بی حجابی است ؟
آنچه که برگرفته از عرف است معمولاً تبدیل به قانون نمی شود زیرا به محض تبدیل به قانون معنای حقوقی می یابد و عدم رعایت آن مجازات در پی دارد. مثلاً عرف پوشش اداری و رسمی برای زنان کت و دامن و یا کت و شلوار است اما این به این معنی نیست که زنی که پوششی غیر از این انتخاب کند مجازات خواهد شد.کما اینکه در دنیای امروز تعیین چهار چوبها برای سلیقه های فردی محوتر و کم رنگ تر می شود .

در اینجا نقد من بر حجاب فعلاً همین است که چرا تبدیل به قانون شده است ؟

من با آنچه اجبار و ترویج سلیقه ای خاص در پوشش تلقی شود مخالفم و آن را ناقض فردیت و حقوق طبیعی انسان می دانم .

ص.ش پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 11:28 ب.ظ http://radefekr.blogfa.com

والا به خدا همین لبنان ببینین! همه جورش هست
ممنون که به من سرزدید

مهدی نادری نژاد جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 08:17 ق.ظ http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
درک و نگاه به حجاب را در این لینک ببینید آنگاه متوجه میشوید که نگاه به حجاب در اینجا چقدر حکومتی است.

http://www.bayynat.ir/index/?state=article&id=204&sw=حجاب

سلام
آنچه ممنوعیت حجاب در غرب نامیده می شود نیاز به واکاوی جداگانه ای دارد .حجابی که مثلاً به شکل برقع نمایان می شود آنجا هم بعنوان نه حجاب یک زن بعنوان نماد و پرچم یک ایدئولوژی خطرناک نمایان می شود و با حضورش آن هم در برخی اماکن رسمی مخالفت می شود.
کما اینکه اگر آنجا هم نگاه به پوشش زن غیر فردی و نمادمحور باشد پذیرفتنی نیست .

بین الحرمین جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 08:58 ق.ظ http://dinpajoohan.ir/post/86

سلام من با امین موافقم.ولی هر کس از بی حجابی طرفداری میکنه معمولا به خاطر امیال نفسانی خودشه
با مطلبی جدید تحت عنوان آزادی,اختیار و انتخاب در خدمت شما هستیم.

بله طرفداری از حجاب هم لابد بخاطر تهذیب نفس است .

حجاب جنسیتی ترین نگاه به زن را فریاد می زند.

رها از چارچوب ها جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 02:14 ب.ظ http://peango.persianblog.ir/

لا اکراه فی الدین، قد تبین رشد من الغی!!!!!
.
بیچاره پسر بچه هایی که کارت هدیه حجاب برتر در یافت نکردند!
آقایون باید حتماً فکری به حال این ماجرا بکنند، هر چند این امتیازی که نصیب بانوان محجبه میشه (کارت هدیه) خودش یکی از نمودهای نگاه ویژه اسلام به زنانه!
.
ای وای فرزانه جان

حالا منتظر باشین باده ها در رگ تاک است ! پسر بچه ها هم لابد بخاطر یقه بسته تا حلقوم و گردن های کج کارت نگاه برتر می گیرند !
بله نگاه ریحانه ای ، آینه جمالی ، گوهر در صدفی و اینا ...هر مزخرفی غیر از انسانی

kiavash جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 02:44 ب.ظ http://mazon.blogsky.com/

چیز زیادی در مورد اینکه چرا هیچوقت از زنها نپرسیدند که خودتان چه می خواهید ندارم که بگم. چون یک کشور عقب مانده، نیازی به توضیح نداره. از قبل دلیل ها را آرشیو کردند.
فقط می تونم بگم که هرچند اجباری کردن منع حجاب در زمان رضا شاه غلط بود، اما تاثیرات مفیدی هم گذاشت، همانطور که دوره اصلاحات بعد از اوایل انقلاب هم ازادی هایی را با خودش به همراه آورد که حداقل ارزشش این بود که الان دیگه براشون غیرممکن هست که فضای جامعه را به آن سمت برگردانند.
این رفتارهاشون و تبلیغاتشون هم دست و پا زدن های بی مورد هست، جامعه ایران به سمتی رفته که دیگه بر نمی گرده، این بشکه باروت بالاخره منفجر میشه، و متاسفانه همراه حکومت، خیلی چیزها حتی شاید ایران را هم با خود ببره.
و ما نسل سوخته این روزگاریم...

منتظر انفجار بشکه باروت نشستن !
این سرزمین تاب چند انفجار دارد؟

هیچکس جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 08:00 ب.ظ

روی موضوع خوبی دست گذاشتید و از محدود مطالبی است که از موضعی غیر از "غر زدن" راجع به این موضوع خوندم.مرسی.نمیدونستم خانمی هم بوده که تونسته کار رو به منع چادر اجباری بکشونه.دستش درد نکنه.
گاهی لازمه یکی اون وسط داد بزنه "پادشاه لخته" تا همه از کف و هورای بیخود کشیدن دست بردارند.
از حوصله تون در پاسخ به کامنتها هم شگفت زده شدم.تبریک.

سرنوشت ایشان را ملاحظه فرمودید که ...البته فقط بخاطر قضیه چادر نبوده...
من هم بیشتر وقتا از حوصله خوانندگانم تعجب می کنم و البته به همه شان احترام می گذارم

مونیس روکوف شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 03:38 ب.ظ http://tanazi.blogsky.com

در این بحث معمولا نقش خود زنان در سیاسی وسلاح شدن پوشش و استفاده و توسعه و تجهیز این سلاح نادیده گرفته می شود!
زنانی که زمانی در اکثریت بودند و امروز گرچه در اقلیت اند ( هرچند این اقلیت و اکثریت هم بر اساس حدس و گمان است نه دلایلی مستند) همچنان محکم ازپنداشته های خود دفاع می کنند

دقیقاً خود زنان فقط در نقش سوژه نبوده اند و گاهی ابژه هایی به کژراهه رفته بوده اند. اشاره گذرایی کرده ام و البته اکنون مهم ترین نقش برای اصلاح وضع موجود متوجه زنان است چه اقلیت چه اکثریت
اولین قدم هم آگاهی است آگاهی از آنچه حق آنان است .

سلام
وقت بخیر
شخصا در مورد این مساله خاص تصور می کنم خیلی جای حرف است
اینکه اساسا تشریع حجاب از کجا بوده و ان واژه جنجالی جلباب به چه معنایی است
همه اجبارها از جایی شروع شد که واژه جلباب در دید مفسرین معنایی غیر از آنچه بود پیدا کرد

سلام
واژه جنجالی جلباب ؟! ... باید دید چه کسی چه چیزی را برای چه تفسیر کرده است ؟

مهرگان شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 07:19 ب.ظ

مرسی از فرزانه و امید عزیز که اطلاعات تاریخی خوبی در مورد خانم فرح رو پارسای این جا گذاشتید.

بسیار باید بخوانم!بسیار!و هر چه بخوانم باز هم کم است فرزانه جان...

همه باید بخوانیم و بدانیم ...مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد
ممنونم دوست من

برزین یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 08:29 ق.ظ http://ghalameh.blogfa.com

سلام مجدد فرزانه خانم
1 . من تصویب قانون حجاب اجباری را به فعالیت های اپوزیسیون ارتباط ندادم ، بلکه بخشی از خشونت ها و سخت گیری های نیروی انتظامی در برخورد با دختران را نتیجه اقدامات اپوزیسیون می دانم ، یعنی اگر اپوزیسیون ، نوع پوشش دختران را در بوق و کرنا نکند و آن را مبارزه سیاسی با رژیم تلقی ننماید بخشی از این سخت گیری ها هم کمرنگ خواهد شد
2 . بله معتقدم که مشروعیت جمهوری اسلامی از دین گرفته شده است و این ارتباطی با موافق بودن تمام دین مداران ندارد . مشروعیت به معنای وضعیتی است که می تواند وجود و استقرار یک نظام سیاسی را توجیه کند شما تصور بفرمایید اگر « دین » را از جمهوری اسلامی بگیرید ، وجود این حکومت چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟ حالا ممکن است بخشی از دین مداران هم مخالف جمهوری اسلامی باشند
3 . سی سال پیش برخی از تصمیم گیران حکومت ، واقعا اعتقاد به استقرار یک نظام دینی داشتند و تصور می کردند که می توانند نظامی سیاسی مبتنی بر آموزه های دینی را مستقر کنند بنابراین ریشه بخشی از اقدامات آنها « اعتقادی » بود اما همین افراد به مرور دریافتند که چنین چیزی با مناسبات سیاسی دنیای امروز ، امکان پذیر نیست به همین دلیل آنها از گردونه حکومت کنار رفتند یا کنارشان زدند .
4 . اتفاقا من معتقدم که مشکل اصلی بحث حجاب این است که شدیدا سیاسی شده است در راهپیمایی 22 بهمن سال 88 خودم شاهد حضور سازمان یافته دخترانی بودم که وضعیت پوشش آنان در شرایط عادی برای گشت ارشادی ها قابل تحمل نیست اما در آن راهپیمایی پلاکارد به دست گرفته وشعار می دادند ....

سلام
شما از طرفی مشکل اصلی بحث حجاب را شدیداً سیاسی شدن آن می دانید و از طرفی می گویید این سیاست زدگی بخاطر فعالیت چهار تا خارج نشین است و از طرفی هم می گویید سیاسی شدن حجاب بخاطر مسایل دینی و اعتقادی است که مشروعیت نظام با آنهاست و نمی شود با آن کاری کرد !
به گمان من خود آن خارج نشین ها هم در اوج خود شیفتگی چنین نقش و حکومت تاثیری برای خودشان قائل نیستند خود حکومتیان هم تا این حد مشروعیت خود از دین را باور ندارند.

مونیس یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 09:55 ق.ظ

یک نکته در مورد نقش اپوزیسیون خارج از کشور که مطرح شد:

به نظرم آن بخش اپوزیسیون آنقدر ضعیف و سرگردان و سردرگم است که حکومت نه خودشان و نه بوق و کرنایشان را نه در این مساله و نه در هیچ مساله دیگری چندان جدی نمی گیرد که بخواهد از آن متاثر باشد.

بی بی گل یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.bbgoal.com

آن چه با عنوان همکاری بهشتی و باهنر با فرخ رو پارسا اسم برده می شود بیشتر در قالب نگارش کتابهای دینی درسی است که آن هم توسط اینها قابل کتمان نبوده چون اسمشان اول کتابها بوده و کارشان حداقل از نظر خودشان قابل دفاع بوده.فکر کنم ماجرای اعدام فرخ روپارسا را به بهشتی ارتباط دادن چندان درست به نظر نرسد.

سلام خانم صدر
خوشحالم که نوشته ام را مطالعه کردید
آنچه من نقل کرده ام از کتاب خانم وزیر منصوره پیرنیا بوده است . اگر منابع و مستندات دیگری باشد من بی خبرم

محمد یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 11:21 ب.ظ

برایم جالب است که در بخش نظردهی اینقدر تعداد نظر افراد زیاد است در صورتیکه در خیلی از وبلاگهای دیگر که مطالبشان ازین وبلاگ بدتر نیست اصلا به 10 نظر هم نمی رسد!!نمی دانم این خوبه یا نه ولی ادمای جالبی هستیم ما انسانهای بدبخت.

الان شما جالب هستید یا بدبخت ؟
از دست من کاری بر میاید ؟

مهدی نادری نژاد دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 07:12 ق.ظ http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
فرمودید:
"آنچه ممنوعیت حجاب در غرب نامیده می شود نیاز به واکاوی جداگانه ای دارد .حجابی که مثلاً به شکل برقع نمایان می شود آنجا هم بعنوان نه حجاب یک زن بعنوان نماد و پرچم یک ایدئولوژی خطرناک نمایان می شود و با حضورش آن هم در برخی اماکن رسمی مخالفت می شود."
****************
امیدوارم این واکاوی از طرف شما به زودی انجام گیرد و برایم جالب است که شما با چنین روحیه ای، به حجاب در غرب با دید امنیتی همچون یک افسر اطلاعاتی نگاه میکنید و در داخل ایران در نقش یک روشنفکر زن...

سلام مجدد
ممنوعیت اگر برای حجاب باشد هم قابل قبول و دفاع نیست .
من از آزادی تمام قد برای انتخاب پوشش زنان و مردان دفاع می کنم
ولی دقت فرمایید حجاب در غرب ممنوع نیست آنچه که به عنوان ممنوعیت حجاب می گویید ممنوعیت پوشیدن مثلاً برقع و روبنده است در مدارس و دانشگاهها و اماکن رسمی که گفتم نمادی از اعتقادی خطرناک است .

شما فکر می کنید در خیابانهای آمریکا کسی را به جرم پوشیدن روسری شلاق می زنند ؟
یا مثلاً در فرانسه زن با حجاب حق بیرون آمدن از خانه اش را ندارد ؟

اگر برای حجاب اجباری دلیل دارید و باآن موافقید بگویید و دلیل بیاورید اگر هم می گویید که کتره ای همه باید قبولش کنند که ...هیچ

اردی بهشت دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:38 ب.ظ http://ordibehesht-z.blogfa.com/

توی مملکت گل و بلبل، هیچ اتفاق و تصمیمی غیرمنتظره و عجیب نیست. این رو دیگه به جدّ فهمیدم.
اون وقت چه واحدهای درسی ای پاس می کنن اون دانشجویان محترم؟ آزمایشگاه چادر زنی، آزمایشگاه نحوه ی پوشش مقنعه ی کرواتی! !!

چهار واحد بررسی اپیستومولوژیک چیستی و چرایی مقنعه

ابراهیم ابریشمی دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 01:48 ب.ظ http://http://www.avakh.blogsky.com/

درود دوباره..
ببینید! مشکل همینجاست که شما سیاست و سیاسی شدن را اینگونه تعبیر می‌کنید:
«..سیاست راهبرد اداره جامعه است و در راهبردی که قدرت متمرکز وجود نداشته باشد ابزارهای حفظ و توسعه و مشروع کردن آن هم بسیار وسیع نخواهد بود که به مرزهای جنسیت هم برسد...»
این نگاه کلاسیک به معنای قدرت و سیاست، تعبیری متعلق به جهان قدیم است. نه آنکه سیاست و قدرت، معطوف به راهبرد جامعه نباشد، موضوع اینجاست که سیاست در جهان جدید، ماهیت متکثر و خرده-ابزاری یافته و نوع انقیاد و اعمال قدرت، دیگر به عریانی و آشکارگی جهان پیشین نیست.
دولت ها و نهادهای قدرت، دیگر به آن معنا که فرمودید متمرکز نیستند و از آن مهم تر این که قدرت شخص حاکم، نمادین و یک طرفه اعمال نمی شود.
سیاست و امر سیاسی، در نهان شیوه های «راهبرد جامعه»، با ابزار تکنولوژیک و عملی روز، انجام می‌شود و شیوه های کلان این مدیریت، دیگر وابسته به استیلا و استبداد صرف نیست.
در واقع، قدرت و امر سیاسی در جهان جدید «فرد» را به رسمیت می‌شناسد و با نظارت و هنجارسنجی مداوم و همگانی، او را تحت مراقبت و کنترل خود در می‌آورد. پس در این ترجمان نو، قدرت تا جایی موجود است که مقاومت فرد در مقابل قدرت نیز موجود باشد و حاکمیت در این فضا، هماره میل به وجود فرد و مقاومت او دارد، اما تا جایی که تحت کنترل و نظارت و نظام هنجاری او باشد.
با این حساب، تحلیل حجاب یا از آن وسیع تر، جنسیت چیزی نیست که قدرت و سیاست مدرن از آن کناره گیری کرده باشد و فرد را در یک آزادی محض رها کرده باشد.
شاید معترض شوید که حاکمیت کنونی ما، فرد و حقوقش را به رسمیت نمی‌شناسد و نمی توان با این تحلیل وارد قضیه شد. اما باید گفت که به رسمیت شناختن فرد، امری صفر و یکی نیست. چنین نیست که یک حاکمیت در جهان جدید و مناسبات به هم پیوسته اش، حتا اگر هم بخواهد، بتواند فرد را مطلقا به رسمیت نشناسد.
حاکمیت ما، جدا از دستگاه رسانه ای و ایدئولوژیک اش، ناگزیر است که مولفه های اساسی از فردیت را بپذیرد و شئونی چون شهروندی، حقوق اساسی و ... را دست کم در صورت قانون اش، جای دهد. در تحلیل واقع بینانه نباید نزاع ایدئولوژیک را جدی گرفت و صرف سخنان چند روحانی یا شبه نظریه پرداز، پنداشت که تکنیک و جنس سیاست ما، تمایز چندانی با جهان جدید دارد... واقعیت این است که دخالت و نفوذ سیاست تا خصوصی ترین و حتا فیزیولوژیک ترین قسمت های زندگی، ابزار قدرت در جهان جدید و حتا دولت های لیبرال است، اگرچه دولت و حاکمیت ما، آن را به شیوه ای بدوی تر و خشن تر و عریان تر انجام می‌دهد، اما فمنیسم انتقادی و جریان های چپ و چپ نو، ریشه ها و شیوه های اعمال قدرت و کنترل فرد را، توانسته اند به خوبی صورت بندی کنند.
البته باید از نگاه ایدئولوژیک هم بر حذر بود، برای مثال این مقوله ی نظارت و کنترل همگانی فرد در جهان جدید، یک مقوله ی مطلقا منفی نیست، چه اینکه همچنان که پیشتر گفتم، سیاست و قدرت در این وضعیت نو، امکان مقاومت را هم همچنان گشوده می‌گذارد و در نتیجه بحث از سیاسی شدن جنسیت و ... را در این وضعیت، نباید مطلقا بد و یا از نشانه های کاملا منفی غرب دانست.
باری؛ اصل سخن من پیرامون تاریخی-سیاسی بودن بحث جنسیت در این است: جنسیت امری سیاسی است، چون طبیعت هیچ کدام از "حقوق فرد" را تعیین نکرده و نمی کند.
این که چگونه شاخه های سیاست گریز فمنیسم که جنسیت را مطلقا طبیعی می‌گیرند، کارشان به رادیکالیسم خاص می‌کشد، گمانم باید روشن شده باشد:
آنها از روی تمایز بیولوژیک صرف، در صدد تبیین برتری یا برابری هایی بر می‌آیند که اجتماعی وسیاسی است. این تیغ دو سو دارد، یکی کسانی که تبعیض بر زن را بر اساس تمایز طبیعی توجیه می‌کنند، دیگری افرادی که برتری مطلق جنس ماده را به صرف این تمایز ها ابراز می‌کنند..
با این حساب، باید روشن شده باشد که نقطه ی افتراق در تعریف و نگاه ما به سیاست است. در واقع، من هر گونه مبارزه برای "رفع تبعیض در جامعه" را سیاسی می‌بینم..
در نهایت برای منبع هم پیشنهاد می‌کنم حتمن به کارهای فوکو پیرامون جنسیت سرکی بزنید. "مراقبت و تنبیه" هم اگرچه مشخصا به جنسیت نپرداخته اما، برای تبیین مفاهیم به ویژه بحث قدرت و سیاست مدرن و تمایز تکنولوژیک اش، به کار خواهد آمد..
البته کارهای جنسیت فوکو، بسیار مفصل تر و طولانی تر از ترجمه های موجود در بازار است، برای همین پیشنهاد می‌کنم دست کم به ترجمه های انگلیسی آن ها هم نگاهی بیندازید..

ممنونم
ولی من که گفته ام قدرت متمرکز وجود نداشته باشد ! من کجا از قدرت متمرکز حرف زده ام که می گویید :"دولت ها و نهادهای قدرت، دیگر به آن معنا که فرمودید متمرکز نیستند"
لطفاً یک بار دیگر نوشته مرا بخوانید
وقتی قدرت متمرکز نیست ابزار مشروعیت آن اصطکاک با زندگی افراد ندارد یعنی اینکه مشروعیت این قدر بزرگ نیست که بند شود به جنسیت و...
در کشورهای توسعه یافته از یک فرد عادی سوال کنید شاید چیزی از سیاست های جاری کشورشان ندانند و بگویند ما نماینده انتخاب کرده ایم که این کارها را برایمان بکنند .
آنچه که از حقوق می گوییم مثل حق انتخاب پوشش را حقی کاملاً طبیعی می دانم و از نظر من این حق طبیعی به هیچ برابری سیاسی ای وصل نمی شود.

بابت کتاب حقیقتش مختصری که از فوکو خوانده ام را نمی توانم بپذیرم و نقدهایی که بر فوکو نوشته شده بیشتر نظرم را جلب کرده است .

ابراهیم ابریشمی دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 05:37 ب.ظ http://www.avakh.blogsky.com/

ببینید! من به پیش فرض سخن شما اشاره کردم، نه متن دقیق آن.
شما در همین پاسخ تازه، باز به تصویر و تفسیری از سیاست اشاره می‌کنید که متضمن همان ایده ی قدرت متمرکز است:
«..در کشورهای توسعه یافته از یک فرد عادی سوال کنید شاید چیزی از سیاست های جاری کشورشان ندانند و بگویند ما نماینده انتخاب کرده ایم که این کارها را برایمان بکنند ...»
در این کشورهای توسعه یافته، شما حساب قدرت را از فرد جدا می‌کنید، چنانکه گویی فرد قدرتش را در رای اش به حاکم و نهاد حکومت تفویض کرده و دیگر حساب سیاست را از زندگی اش جدا ساخته.
این همان تصور نهاد متمرکز است که بیرون از حیات و زندگی جریان دارد. اما مشکل اینجاست که بنا به توضیحاتی که آوردم، این قدرت است که با فرد کار دارد و او را کنترل، بهنجار و نظارت می‌کند.
با دنیاهای ایده آل و بی تاریخ، نمی‌توان استدلال کرد. حتا به فرض این که حق پوشش طبیعی است و "باید" طبیعی باشد، اصلا به بحث ما مربوط نمی‌شود! مساله ی علم سیاست «باید» نیست، این فقط به حوزه ی اخلاق باز میگردد. مساله «است»ها و چگونگی آن ها است. به صرف تکرار «باید چنین شود...» که مشکلی حل نمی شود، و حاصل چیزی فراتر از افسوس خوردن و گاهی حرص خوردن نمی رود.
بحث حق طبیعی، بیشتر یک سوء تفاهم واژگانی است! حتا اگر هم طبیعت حقوقی به ما داده و در طبع ما نهاده، مساله ارتباطی با استیفای این حقوق ندارد. حق طبیعت و طبیعی را هم باید از راه سیاست گرفت.
موضوع تبعیض را به خاطر بیاورید، توجیه نظری کسانی که می گویند: حقوق زن و مرد، نایکسان است، چون طبیعت آن ها متفاوت است، آیا از دیدگاه صرفا «طبیعی» نادرست است؟
موضوع اینجاست که وقتی میگوییم حقی طبیعی است، چیزی را به کار می‌بریم شبیه به «حق مسلم» ج.ا.ا که اتم است! موضوع بر سر روش شناسی متناقض و بی معناست، هر چند که حق مسلم آقایان بی مبنا و حق مسلم و طبیعی که شما می گویید درست باشد!
ما باید بتوانیم در مقابل قدرتی که «اعمال» میشود، «مقاومت» کنیم و این اساس پدیده ی قدرت و علم سیاست است. مساله ی حقوق، اگر در حد کتاب و کامنت و خیال بریده از واقعیت باشد، میتواند به خدا، طبیعت، نژاد و هزاران موجود غیر سیاسی-تاریخی دیگر مرتبط شود، اما وقتی بخواهیم از تحقق یک سیاست و روش عقلانی سخن بگوییم، باید این حقوق را جدا از هر منشایی که میخواهند داشته باشند-خواه طبیعی، خواه الهی و یا هر چیز دیگر-، از واقعیات خُرد و عملی به دست آوریم که ناگزیر سیاسی اند.
مساله ی ما، در حال حاضر حکومت های به قول شما توسعه یافته و غربی نیست، ما نه آن جا زندگی میکنیم و نه مطالعه ی معنی داری روی آنجا داشته ایم (چه اینکه آکادمی غرب شناسی درخوری نداریم) که بخواهیم بگوییم آنجا همه چیز چنین و چنان است.
اما تا حدی که به کشور ما و واقعیت کنونی ما بازگردد، جنسیت و حجاب و ... سیاسی است. نه فقط به دلیل دستگاه های ایدئولوژیک و سرکوب گر که به شکل ماقبل مدرن آن را محدود می کنند، بلکه فراتر از آن به دلیل چیزی که مکانیسم انظباط و نظارت، در علم سیاست نامیده می‌شود.
سیاسی بودن پوشش، فقط حضور نامنظم گشت های ارشاد نیست، بل چیزی بسیار منظم تر و عمومی تر از آن را شامل است: فرآیند بهنجار سازی قانونی-قضایی «افراد»، از سوی دولت. چیزی که تنها شکل بیمارش در گشت های ارشاد و ... تعین دارد.
کوشش انتقادی و معطوف به آزادی و آگاهی ما، زمانی رخ می‌دهد که سمت و سوی اعتراض ها را از کلیشه های قدیمی و تکراری و گاه انتزاعی، به سوی اعتراض به نمونه های عینی و واقعی و تاریخی ببریم و بر سر تک تک «موارد تبعیض»، چه در جامعه و چه در قانون، مقاومت خود را، حال از هر راهی آشکار کنیم. چیزی که در این نوشتار شما دیدم و آن را ستودنی یافتم.
سیاست تنها در پارلمان ها و کابینه ها و نهادهای حاکمیتی جریان ندارد(تصوری که آن را متمرکز می بیند)، سیاست در یک واقعیت عینی به نام «جامعه» است که جاری است و بنابراین آن شهروند فرضی که شما فرمودید رای میدهد و پایش را از سیاست بیرون می‌شکد، تنها در مقام خیال است که حضور تواند داشت.
این آدم زمانی واقعی می‌شود که با حقایق عینی-انضمامی اش بیان شود، یعنی هم رای دادن، هم مالیات دادن، هم اعتراض-اعتصاب کردن، هم فعالیت های اجتماعی-مدنی کردن و ... را با هم ببینم تا شاید حضور نامحسوس و خرُد، روابط قدرت را در زیست و زندگی فردی اش به توان به روشنی دریافت. این شهروند شهر توسعه یافته، اگر خودش هم نخواهد با سیاست کار داشته باشد، این سیاست است که با او کار دارد، بر او نظارت می‌کند، حقوق و امکاناتش را تعریف می‌کند، مراقبت و تنبیه و بهنجار سازی اش می‌کند و ...
دست بر قضا، شهر های توسعه یافته بسیار سیاسی تر از جهان سوم هستند، مشکل کشورهایی چون ما «فهم سیاست به مثابه سیاست زدگی» است، چیزی که نسبتی با علم و حقیقت سیاست هم ندارد.. و شاید همین هم از عوامل همین توسعه نیافتن و عقب افتادگی است.

در باره ی فوکو البته نمی‌دانم منظورتان کدام نقد هاست، چون برخی از نقدها بر او، ردیه های بی ارزشی هستند که بیشتر به قلم نویسندگان وطنی است، نویسندگانی که کمتر دانش و مطالعه ای روی او داشتند و بیشتر از سر بازی سیاست زدگی با فوکو مخالفت می‌کنند. برخی او را نسبی گرا، برخی مارکسیست و برخی به علت دفاع خام دستانه اش از ایران، با او مخالف اند که هیچ کدام از این عناوین به شخص او ارتباطی ندارد!
فوکو نه یک ایدئولوژیست مارکسیست بود، نه مروج نسبی گرایی و به ویژه دفاعش از ایران، فراتر از چند مصاحبه و مقاله ی کوتاه نرفت، چیزی که خودش بعدها از آن برگشت. باری، حتا اگر این هم جماعت مچ گیر وطنی را راضی نمی کند، باید به متدولوژیست ها و روش شناسان یاد آور شد که نتیجه از روش جداشت و ارزش فوکو هیچ گاه به مواضع شخصی اش نبود، به روش های ابتکاری اش بود که البته در هیچ کدام از ردیه های پوزیسیون و اپوزیسیون، اشاره ای به آن نمی شود.
دسته ی دیگر از نقدها، که بیشتر از سوی غربی ها و هم مکتب های او بود، اعم از نقد هابرماس و بودریا و ... مطلقا رد روش شناسی فوکو نبوده، بل تصحیحاتی در نو آوری های وی بودند. نقدهایی که ارزش کارهایی او را، نه تنها منکر نیستند، بل بر سر آنند تا این ارزش ها را شیوه ی تازه ای بسط دهند و از فوکوی واقعا موجود فراتر روند.
حقیقتا نقدهای هابرماس یا بودریا، چه تناسبی با نقدهای دکتر پایا-که البته فرد دانشمند و محترمی در حوزه ی کار خود هستند- دارد؟
به هر روی، کار های فوکو در مقوله ی جنسیت به علت سانسور و گارد حاکمیت روی این مقوله، حتا اجازه ی نشر ندارند و به عنوان یک اثر نوآور در این مقوله، داشتنی های فراوان برای خوانندگان خود دارند..

این بار از توضیحات روشنگرانه شما ممنونم . حقیقتش این نوع نگرش به سیاسی بودن پوشش فرد تاحدی برایم تازگی داشت . صرف نظر از جزئیات کوچکی حرفتان را در کل قبول دارم .

در مورد فوکو من نقدهایی از هابرماس را بر فوکو خوانده ام در کتاب تفکر انتقادی بابک احمدی... تا جایی که فهمیدم نقدها بسیار فراتر از تصحیح بودند.
از بودریار چیزی نخوانده ام .

عیسی دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 09:37 ب.ظ http://isadf.blogfa.com

همه چیز از سه هزار سال پیش و یا شاید بیشتر هم شروع شد. به گواهی تاریخ در روستای ما و بسیاری شهرهای دیگر ایران هیچ گاه حجاب بداشته نشده بود!
فشار اجتماعی ناشی از بی حجابی به گونه ای بود که کسی زیر بار این فشار نمی رفت.جبر تاریخی.

حجاب جبر تاریخی این سرزمین است ؟

اشک - غریبه سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 08:55 ب.ظ http://tashkan.blogsky.com

چه هدیه ی جالبی

تا تعریف جالب چه باشد !

یه دوست چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 01:04 ب.ظ

حجاب مصونیت است نه محدودیت!

مصونیت در مقابل؟؟؟

نوشینه پنج‌شنبه 11 خرداد 1391 ساعت 09:13 ق.ظ http://nargess7.blogfa.com

این سیر تدریجی و سیاستمدارانه ذهن مردم را برای اجباری کردن حجاب آماده کرد . الان حتی صحبت از آزادی پوشش مورد اعتراض واقع می شود . این رشته هم که گفتی به جایی نمی رسد مگر ناندانی شود برای بعضی که راحت مدرک بگیرن و حقوقهای میلیونی جیبشون بریزن !

رشته چیزی نمی شود ولی آب و نان برای عده ای درمیاد

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 11 خرداد 1391 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام
آیت الله دکتر فلانی...دکترای حجاب و عفاف ...چه شود
قسمتهای تراژدی اش قبلاً روی پرده رفته است و به قولی حالا نوبته روی پرده رفتن بخش های کمیک قضیه است...

سلام
همین الان هم هستند ها دوره های فلوشیپ گذرانده اند! همین کمیک را باید جدی گرفت

سهیل پنج‌شنبه 11 خرداد 1391 ساعت 02:45 ب.ظ

دیگر تبار تیره ی انسان برای زیست
محتاج قصه های دروغین خویش نیست
ما ذهن پاک کودک معصوم را
با قصه های جن وپری
و قصرهای نور
آلوده می کنیم
آیا هنوز هم
دلبسته ی کالسکه ی زرینی ؟
آیا هنوز هم
در خواب ناز قصر های طلایی می بینی ؟

درود. بدبختانه روشنفکرنماهای قدیم و محافظه کاران فعلی که فرقی با هم ندارن تحت تاثیر یه ایدئولوژی منحط که تبدیل به فرهنگ شده رشد کردن و قصد دارن این ایدئولوژی به زور به خورد همه بدن و متاسفانه زنان برای این تحمیل عقاید بد جوری قربانی شدند.

روزی خوابم تعبیر خواهد شد...می دانم رفیق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد