دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

مانعی که از آن پریده ام !

دقیقاً دو سال و نود و هفت روز است که کار اجرایی می کنم در این مدت یکبار مدیر عامل شرکت و به دنبالش مدیر امور عوض شده اند . پارسال بعد از آمدنشان فکر می کردم دامنه موج تغییرات به من هم می رسد ولی انتظار فایده ای نداشت . ظاهراً کسی نبود بار این همه مسئولیت و بررسی های فنی  را به دوش بکشد و توقعی هم نداشته باشد .


کار اجرایی کردن ، اتاق بزرگ و میز بزرگ و خطرناک ریاست دارد منشی و دفتر و دستک دارد چندین کارشناس و تکنسین زیر دست داشتن دارد . تیتر ریاست دارد . نصف هفته را طی الارض کردن از این جلسه به آن جلسه دارد و حتی پاداش یواشکی ! برای من همه اینها هیچ است.


با این اقتصاد لرزان و سیاستی که سایه اش مثل بختک روی صنعت سنگینی می کند و کاغذ بازیهای تمام نشدنی و سیستم های منجمد دولتی هر چند تا پروژه  راه بیندازی هر چند تا طرح مرده را از روی کاغذ زنده کنی ، چرخ زنگ زده اش تکان نمی خورد که نمی خورد . اگر تکانکی هم بخورد هزار تا صاحب پیدا می کند.


خسته ام . می خواهم به این هرزگی فکری پایان بدهم .


یک هفته است که  تصمیمم را به مدیر گفته ام : "می خوام تمام مسئولیت هایم را واگذار کنم و به  بخش تحقیق و توسعه منتقل شوم " موافق نبود ... تعجب کرده بود و در نهایت با اصرار من مهلت خواسته بود فکر کند . امروز که پی گیر شدم فهمیدم بصورت مشروط موافقت کرده اند به معاونت پژوهشی بروم ولی یک ماهی باید صبر کنم تا جانشین مناسب انتخاب شود .


 خودم خیلی خوشحالم . ولی همکارانی که روزهای اول بوضوح نمی توانستند ناراحتیشان را از اینکه یک زن جوانتر از خودشان رییسشان شده مخفی کنند و تا توانستند چوب هم لای چرخ من گذاشتند امروز هم که رفتنم را فهمیدند ناراحت بودند .



نظرات 23 + ارسال نظر
kiavash جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 12:09 ب.ظ http://mazon.blogsky.com/

اقتصاد مرده. کار کارمندی در ایران برای مرداش هم خیلی سخته چه برسه به خانم ها. فضا تا حدودی رقابتی شده، نه بخاطر بالارفتن فرهنگ کار، بخاطر نبود کار. شرکت ها یکی یکی تعطیل میشند. شرکت پدر خود من چندین بار در دوره مموتی بخاطر تحریم خارجی و حتی داخلی و عدم رسیدن مواد اولیه داشت تعطیل میشد، حالا بعد از این همه سال که تونسته خودش رو حفظ کنه و حتی رشد صعودی در پیش بگیره اومدن تو تلوزیون به عنوان بخش خصوصی موفق کشور نشونش میدن.
امیدوارم که انتقال به بخش جدید بار کاری را از رو دوشتون برداره.

اقتصادی که از هر سو در تنگناست . ای کاش واقعاً رقابتی در کار بود رقابتی هم اگر هست در دلال بازی و وارد کردن جنس چینی است . اقتصاد دولتی هرگز نمی تواند رقابت آفرین باشد.
ممنون

سیدعباس سیدمحمدی جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
من حدود پانزده سال قبل که مکانیک سیالات می خواندم، در اواخر دوران تحصیلم و سپس در دوران سربازی ام، کم و بیش از هم رشته هایش و دیگران می شنیدم فلانی «در شرکت کار می کند». راستش من هم دوست داشتم بروم و «در شرکت کار کنم». اما چنین اتفاقی نیفتاد. مسیر زندگی ام طوری گذشت که البته «شرکتی» شدم (کارمند شرکتی، حدود سه سال)، اما در شرکت کار نکردم.
دو سه شرکت اطراف ایران خودرو رفتم فرم پر کردم. خود ایران خودرو رفتم آزمون دادم. اما به جایی نرسید.
یک مهندس ارشد ایران خودرو، رفاقتی داشت با پدرم. رفتم نزد او. حدود سال 1377. آقاهه کلی صحبت کرد و گفت موشک فونیکس این جوری هدف را تعقیب می کند و نهایتاً می خورد به هدف. حرفها زد. و پرسید آیا من مصمم هستم کار کنم در ایران خودرو. من هم گفتم مصمم مصمم مصمم هستم. تلفن را برداشت و زنگ زد نمی دانم کجا. و رفتم و قرار شد در اولین آزمون امتحان بدهم. دو سه روز بعد رفتم امتحان دادم. سؤالات هوش عجیب غریب پنج (؟) گزینه ای بود. آینشتاین هم شاید نمی توانست حل کند (با پوزش از آینشتاین). به هر حال خبری از قبولی یا ردی اعلام نکردند. نمی دانم.

سلام
الان نمی دانم مشغول چه کاری هستید (برای معاش ) اما حدسم این است که روحیه کار در بخش صنعت را ندارید و شاید در شرکت کار نکردن به نفعتان شده است .

احتمالا آن آزمون هم روکش قضیه بوده . اینجا دو سه بار آزمون استخدامی برگزار کرده اند مثلاً برای استخدام 100 نفر بعد دیدیم 300 نفر آمده اند که خوب 200 تایشان یا با نشان دادن علامت مخصوص حاکم بزرگ میتی کومان بوده یا فک و فامیل درشت منصبی این جا داشته اند.

سلمان محمدی جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 03:53 ب.ظ http://salmanmohammadi.blogsky.com

سلام. کار اجرایی هر عیبی داشته باشد، یک حسن دارد و آن این است که آدم به چشم خودش ثمر کارش را می بیند. می بیند که طرحها را زنده کرده. می بیند که زیردستها و همکارانش را تحت تأثیر مثبتی قرار داده. می بیند که مفید بوده.
حالا شما تصمیم گرفته اید بروید کار پژوهشی. بروید. عنوان دهن پرکنی است که در این آبادی هیچ خاصیتی ندارد جز سرگرم کردن عده ای که میتوانند مفید باشند به کوبیدن آب در هاون مطنطن تحقیق. تازه از سروصدای این هاون، خود پژوهشگران زودتر از بقیه سردرد خواهند گرفت. خواهید دید.

سلام
بله واقعاً حسن های دیگری هم دارد . اکتیو است و دائم باید با آدمها و جاهای جدیدی ارتباط بگیری .
خیلی خوب است ولی به شرطی که در یک سیستم بسامان کار کنی .بدانی سیستم ورودی و خروجی اش کجاست کنترل و نظارتش کجاست ! نه که همه چیز کتره ای و الابختکی باشد .
در این صورت فشار کاری بیهوده ای را تحمل می کنی البته اگر بخواهی درست بمانی و درست کار کنی .

بله حقیقتش می روم قسمت پژوهش که برای دل خودم کار کنم

مرز روشنی جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 05:14 ب.ظ http://brightnessborder.blogfa.com/

سلام
بنظرم تصمیم سختی گرفته اید. رفتن به تحقیق و توسعه برای تامل فکری و برای طرحی برای آینده ریختن (بدون اینکه مزاحمت های مسئولیت اجرایی دائما گریبانگیرتان باشد) خوب است ولی از نظر شغلی اگر بخش یا محیط فعالی نباشد که معمولا هم نیست تدریجا ممکن است از نظر روحی متوقف شوید، ارضا نشوید و به دنبال شغل دیگری باشید. ولی در مجموع بخاطر مانعی که از آن پریده اید تبریک می گویم به شما!

سلام
بله گفتم که خیلی وقت است دارم روی تصمیمم کار می کنم
نه مثل همه بخش های پژوهشی است . فعال نیست .
ولی بیچاره مدیر را داشته باشین که فرمود: به مدیر عامل می گم خانوم مهندسو می فرستم اونجا را یه تکونی بده

قاسم‌فام جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 07:14 ب.ظ http://aknun.blogsky.com/

سلام
موفق باشید. کار پژوهش برای سلامت روانی بهتر است. کار اجرایی و تعامل با خلق‌الله سخت و جانفرساست.

در عین حالی دشواری‌هایی هست از ان نوع که آقای محمدی گفتند.

سلام
سپاسگزارم

امین جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 07:56 ب.ظ http://panjareh11.blogfa.com/

سلام
من مدتی کوتاه در یک اداره دولتی کار کرده ام
در آنجا زیر دست یکی از رئیس ها بودم به اسم بخش خودکفایی
جالب بود او هیچ کاری را نمی کرد و همه کارها را به من می سپرد مدتی بعد حس کردم یک برده هستم و همه کار ها را از تایپ پرونده ها جستجوی فایل ها سازماندهی پرونده ها کار با اکسل و ویرایش پرونده ها و.... را انجام می دهم در آن بخش همه کاره و هیچ کاره بودم و آخر ماه از او تشکر می شد و پول خیلی کمی به من می رسید
فلنگ را بستم و از آنجا رخت برکندم در انجا استخدام نبودم فقط برای همکاری چند ماه کار کردم
اگر مطمئن هستی چنین چیزی برایت بهتر است برای شما خوشحالم
در ایران کلا مردم حسود اند (امیدوارم اشتباه کنم) وقتی فردی را می بینند که بیکار است با حس ترحم نگاهش می کنند و مخسره اش می کنند و وقتی ان فرد موفق شد می گویند یادش رفته دیروز چه بوده
شاد باشی دوست عزیز

سلام
گاهی همین طور است .

ممنونم از لظفت

خلیل جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 09:03 ب.ظ http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

شغل تازه مبارک باشد.

سلام
مرسی فعلاً که سر جای خودمم

جواد خراسانی جمعه 19 خرداد 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
با این اوضاعی که هست امیدوارم کار پژوهشی شرکت شما، درست باشد و از کار تحقیق و پژوهش سرخورده نشوید،!؟

سلام
نه خیر اینجا هم خاصیت کار پژوهشی دکوراتیو بودنشه .
فقط به درد گزارش و نمایشگاه می خورد .

ستاریان شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 06:16 ق.ظ http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
طراحی فنی فیکسچری را به محل کارمان آوردند که ابعادی بسیار بزرگ شش متری با تناژ بالا داشت و بنا بود در کوره هایی در دو مرحله پیش از ساخت و بعد از ساخت ،پنج تا -پنج تا ،عملیات حرارتی بشود. من تازه وارد قسمت طراحی فنی شده بودم معاونت فنی در ساعت استراحت که من هم حضور داشتم از امکان تهیه ابعاد دقیق و رسم نقشه فنی و نمایش سه بعدی مراحل کار برای کارکنان کوره که سواد نقشه خوانی نداشتند، در قسمت طراحی طفره رفته و عذر می خواست.در فرصتی آهسته پرسیدم چرا فبول نمی کنید؟ گفت کسی را نداریم انجام دهد! گفتم من می توانم . باورش نمی شد گفت حیثیتمان در میان است . چندین بار تضمین گرفت و آنگاه جواب مثبت داد.
تا نقشه های مونتاژی قطعه ها و فیکسچر و کوره را با تمام دیتیل هایش ، شماتیک و پرسپکتیو روی درافلینگ بکشم یک هفته ای طول کشید و همه ناظر بودند. کار تمام شد تحویل دادم .فردایش دیدم یک آقایی از سرپرستان یکی دیگر از بخشهای معاونت فنی به اسم مدیریت طرح و برنامه با اهن و تولوپ ،تمام پروژه را پیش رئیس صنعت به اسم خود تمام کرده است و کار هم از کار گذشته بود!
دوستی داشتم از جایی پیش ما مامور شد و در مدت ماموریتش کپی سازی جک های پنوماتیک ماشینهای جرثقیل هپکو را از طراحی تا آنالیز مواد و ماشینکاری و ساخت به تنهایی پیش برد و آخر ماموریتش کار را در مرحله ی تولید ،تحویل داد و فقط پنجاه هزار تومان پاداش گرفت .حقوقش بود دویست و پنجاه هزار تومان!

از کارگاهی که زدیم و چه شد هیچ نمیگویم!
بله صنعت مافیاست و به جایی هم نخواهد رسید . من دوبار در این صنعت تمام زندگی ام را از دست داده ام! با این اوصاف بنظرم در ساخت زندگی پربارتری داشته اید!

سلام
متاسفانه از این اتفاقات زیاد می افتد و همین ها آدم را از کاری که دوست دارد خسته و دلزده می کند .
پس مافیایی که صنعت را فلج کرده است شما را هم مبتلا کرده ؟

وقتهایی پیش می آمد که قسمت طراحی مان که بچه های واقعاً توانمندی داشت (می گویم داشت چون یکی یکی دارند باز خرید می کنند خودشان را ) پروژه ای برای جایگزین کردن سیستم هایی مثل زیمنس که بعد از تحریم دیگه بدستمان نمی رسید پیشنهاد می کردند مدیریت بدون هیچ دلیل فنی مخالفت می کرد هفته بعدش می دیدم مدیر تدارکات و خرید خارجی تشریف برده اند چین !
بعد من در قسمت بررسی های فنی گلویم را پاره می کردم در جلسات که آقایان این سیستم به درد ماشین آلات ما نمی خورد می فرمودند همین است که هست ارزان هم هست .
بارها طرح دادیم برای بازسازی و اورهال ماشین ها گفتند باشه بعد دیدم ماشین آلات را برده اند انبار ضایعات و جای قراضه می فروشند به ریخته گری ...
منظورتان از ساخت جای فعلی ام است ؟ این حرف را به مدیرم گفتم گفتم بذارین بقیه هم مستفید بشوند

امیر(پنجره ای برای دیدن) شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 02:09 ب.ظ

سلام
حال و احوال؟پست های قبلی و نظرات را خواندم.
"فرزانه گی" آب در خوابگه مورچگان ریخته لابد، که پای تکفیر کنندگان و تهدید کنندگان و برادران گمنام به وبلاگت باز شده.

سلام امیرجان
خوشحالم کردی خیلی زیاد

مسعود شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 06:47 ب.ظ

سلام.
من هرجند وقت یکبار یک سری وبلاگ ها از جمله وبلاگ سرکار علیه را می خوانم اما معمولا اظهار نظری نمیکنم. این پست شما را که خواندم برایم جالب بود که نظرات را بخوانم. متاسفانه ما به هر علت/ دلیلی که بعضی از انها در بیشتر اوقات شاید صحیح هم باشد غر می زنیم.اینکه نمیشهف وضعیت تحقیق و پژوهش خرابه، آب در هاون کوبیدنه و از این حرفها.این را که به تعبیر بنده خدایی که ننه ما هم می دونه.بهتر نیست هر کدام از ماها هر جایی که هستیم تلاش کنیم هر روز کمی بهتر از دیروزمان باشیم. جامعه وساختارهای ان را ماها تولید وبازتولید میکنیم. گفتن از تاریکی هنر نیست، کمی روشنایی آوردن برای امروز و همه روز ما نیاز است. یادمان باشد به تعبیر ویتگنشتاین: خودت را بهتر کن -این است همه کاری که برای اصلاح جهان میتوانی بکنی. امیدوارم با روحیه شاد و سرشار از انرژی وارد قسمت تحقیق وتوسعه شرکت تان بشوید وبه نوبه خود برای شرکت و جامعه تان مفید باشید.

سلام
ممنونم از لطف شما من چند تا آقای مسعود می شناسم که از دوستان وبلاگی هستند .

حقیقتش خیلی خوشایند نیست بد بین بودن . من هم نمی خواهم بد بین باشم . واقعاً طالبم جایی باشم و کار کنم که کارم نتیجه بدهد
اما واقعیتها می گویند حتی بر افروختن یک شمع هم خیلی هزینه بر است دشوار است بیش از حد از آدم انرژی و توان می گیرد .
یعنی برای یک کار ساده باید ده برابر توان تلف کنی و خوب این روند آدم را خسته می کند .
من سعی می کنم با دید مثبت کار تحقیق بکنم ولی حدسم این است که نتیجه کار هر چه باشد به کار گرفته نخواهد شد و روی کاغذ خواهد ماند

مهرگان شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 09:19 ب.ظ http://mehraeen.blogsky.com

سلام بر فرزانه عزیز
به قول معروف هر کسی از ظن خود شد یار من! من هم این قسمتش را میگیرم که همکارانت چشم نداشتند ریاست جوانتر از خودشان را ببینند به ویژه که یک خانم هم باشد! لابد مثل خار بوده ای در چشمشان!
این وضعیت را تا حدی درک میکنم!چون یک تجربه ی یک ساله ی تقریبا مشابه داشتم!
همین حالا هم مدام میبینم در جلسات عادی و نه چندان مهم حتامنتظر تپق زدن خانمها هستند!
بگذرم امیدوارم هر جا که هستی ینی حتا درین آر اند دی شرکتتان ،موفق باشی و راضی. رضایت خودت شرط اول و آخر است خواهر

سلام دوست عزیزم
ما هم که بیدمان با این باد ها نلرزیده ...الان خودشان ناراحتند برای اینکه نمی دانند رییس جدید که از جنس خودشان خواهد بود چطوراست ؟

خودم هم باورم نمیشه از رفتنم ناراحت باشند.
آره برای تنوع هم شده باید برم

مهدی نادری نژاد یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 08:12 ق.ظ http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
برایم جالب بود که شما این نوع کارها را هرزگی فکری بنامید.
اگر انسان های سالم و متعهد به کار در مسند اجرا نباشند فکر میکنید چه اتفاقی خواند افتاد؟

سلام
اصطلاح هرزگی فکری را قبلاً هم استفاده کرده بودم .وقتی تمام توانایی ات را در اختیار کسانی می گذاری که لیاقت استفاده اش را ندارند بهترین کلمه همین است .
هیچ همین اتفاقی که الان در مملکت دارد در جاهای مختلف می افتد الان انسان سالم تو این سیستم ها دوام نمی آورد

اردی بهشت یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 10:14 ق.ظ http://ordibehesht-z.blogfa.com/

در مورد شرکت ما هم همینطوره. من مدیر چند نفرم که از خودم بزرگترن و صد البته آقا هستند. هنوز که هنوزه با این مسأله کنار نیومدن و احترام مناسبی قایل نمی شن. هر چقدر هم که خشک و رسمی برخورد کنی، عکس العملشون بدتره. اگه راه حلی پیدا کردی به من هم بگو.

مشخصه مسئولیت کاریت زیاد و پر از ریسکه.
هر جا هستی موفق باشی

راه حل ؟ خشک و رسمی بودن راهش نیست .
من می گویم باید با حفظ احترام کاری کرد که بتوانند راحت حرفشان را بزنند من حتی در مواردی که لازم نبود ازشان نظر میخواستم
باید فکر کنند وجود تک تک شان لازمه ...همین طور هم هست البته
اوایل منم خیلی مشکل ارتباطی داشتم ولی دو سه ماه بعد فهمیدند من از اونایی نیستم که رییس بازی درآورم باهام صمیمی شدند
درسته ممنون رفیق

گون یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 04:07 ب.ظ

برایت خوشحالم امیدوارم به جا های خوبی برسی

ممنون

رها از چارچوب ها یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 05:05 ب.ظ http://peango.persianblog.ir/

سلام بر فرزانه عزیز
به به تبریک
تغییر آب و هوای شغلی معمولاْ حال آدم رو بهتر می کنه.
مسیر شغلی من و شما تقریباْ معکوس هم بوده. من حدود سه سال در بخش اجرایی بودم به عنوان یه کارمند جز. بعد در بخش مدیریت سازمان و برنامه ریزی و تحقیق و پژوهش مشغول شدم. اولین مسئولیتم رو اونجا گرفتم و بعد از ۴ سال از بخش تحقیق و پژوهش گریخته و به مدیریت اجرایی پناه اوردم. در سه سال اخیر حس می کنم در بخش اجرا برونداد واقعی سیستم بیشتره و این برام لذت بخشه.
به امید اینکه هرچه سریعتر اونجا رو یه تکونی بدی
میریم که به تماشای روی ویبره رفتن بخش صنعت بنشینیم

سلام نیکادلم
ممنون ممنون من به همه تون تعلق دارم به نور فلاش هم حساسیت دارم!
من یک کاری با برونداد بخش R&D می کنم که نظرت عوض شه

بله اگر اون نیویورک شما هم تکان خورد خلاصه ماییم دیگه

سفینه ی غزل یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 07:47 ب.ظ http://safineyeghazal.persianblog.ir

موفق باشی خانم مهندس

قربانت شیرین جان

نِد نیک یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 11:25 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

خب مشخصه که کارت خیلی خوب بوده. که جانشینی برات پیدا نمیشه. دشمنان هم از رفتنت ناراحت می شن.

کارم را با جان و دل کرده ام همین ...جانشین هم زیاده مدیر ما وسواسیه

درخت ابدی دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 12:19 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
توی این سیستم کار اجرایی کردن فرساینده‌س. عجالتا این پرش بامانع موفقیت‌آمیز رو تبریک می‌گم و امیدوارم بخش جدید لااقل لذت فکری همراه داشته باشه.

سلام
ممنونم تو خوب می فهمی لذت فکری چیست ؟ من هم امیدوارم

آنا دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 10:43 ق.ظ

هر جا که احساس مفید بودن می کنی و آرامش داری به اون قسمت متعلقی

امیدوارم آرامش داشته باشی

دایناسور دوشنبه 22 خرداد 1391 ساعت 08:27 ب.ظ http://1dinosaur.persianblog.ir

سلام
با تغییر کاملا موافقم
من تو سه ماه اخیر هر چه کردم نتوانستم موافقت روسا را برای جابجا شدنم جلب کنم.
تکانی بدهید در حد جام ملتهای اروپا
موفق باشید

مونیس روکوف سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 09:47 ق.ظ

سلام
از آنجا که میدانیم مدیر و رییس فهیم و توانا داشتن در این زمانه چه نعمتی است همدردی خود را با همکاران و زیر دستان شما اعلام می نماییم.

محمد رضا ابراهیمی چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 01:31 ق.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام
تبریک می گم. همینکه حس کنید در جای جدید راحت تر بشاش تر و مفید تر واقع می شید و می تونید آرامشی بیشتری برای زندگی شخصیتون و خود خودتون داشته باشید بسیار ارزشمنده. شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد