دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

حمله به یک آدمک پوشالی

از نظر ما زنان جامعه بیشتر از مردان ، در معرض تبعیض جنسیتی قرار دارند.


 زمانی که وجود تبعیض را تا این اندازه باور داریم ، چرا اکنون برای رفع این تبعیض ها حرکت و پویش محسوسی شکل نمی گیرد و یا بهتر بگویم پا نمی گیرد ؟ چرا برچسب فمینیسم که روی این نوع فعالیت ها و کارها می خورد خیلی ها راهشان را جدا می کنند ؟


مگر غیر از این است که فمینیست در معنای واضح و درست خود هر کسی است که مخالف تبعیض های جنسیتی است و برای رفع آنها تلاش می کند؟


جمع بزرگی که تماشاگر میلیونی اند ، بی هیچ واکنشی در حال حاضر ، ولی این عده هم اگر اقلیتی را ببینند که دم از مطالبات انسان مدارانه و برابری طلبانه  می زنند به آنها می پیوندند اقلاً با رای دادن به آنها   . جمعی که اندک رمقی برای فعالیت دارند در جدا کردن راهشان ، یا برچسب های خلق الساعه به آن می چسبانند و می کنندش  فمینیسم اسلامی ، فمینیسم ایرانی و... که ناگفته پیداست که چه ترکیب بی سرانجام و متناقضی است یا اصلاً می گویند ما طرفدار حقوق زن هستیم  نه فمینیست !


پیشتر هم نوشته بودم برای شخص من تشکیل و وجود گروهی که از زنان حمایت کند ، خوشایند نیست . چون مدام یادآور نقش زن قربانی تبعیض هاست و شاید به ذهن می آورد که زنان نشسته اند و فقط  منتظر  یک ناجی اند . اما بهر حال حرکتها و فعالیت هایی که در این راستا صورت می گیرد باید یک نشانه مشترک و اقلاً اسم داشته باشند. چه اسمی بهتر از فمینیسم ؟ چرا فعالان زن هویت خود را از آن نگیرند؟


اما در باب بد اقبالی ها و به بیراهه کشاندن های فمینیسم بگویم که داستان مفصلی است و البته اینجا هم هیچ حمله ای خطرناک تر و ویرانگر تر از بد دفاع کردن نیست و این همه باعث می شود،  فعالان برابری حقوق زن و مرد و عموم مردم اکراه داشته باشند از این که خود را فمینیست بنامند :


1- این که فمینیسم جنبشی ضد مرد است  و می خواهد سر به تن هیچ مردی روی زمین نباشد .


2-  فمینیست ها با بنیاد خانواده  ضدیت دارند.


3-  فمینیسم با طرح مسایلی مثل آزادی بدن می خواهد همه را بی بند و بار و بی تعهد کند .


4- هر گونه گرایش و فعالیت فمینیستی حکومت را بر می آشوبد و آنها هر جا بتوانند حتی با اهرم ها و بازوهای سیاسی عرصه را بر فعالان تنگ خواهد کرد.

 

در این فرض ها معمولاً به عناصری از تندرو ترین و رادیکال ترین گروه و گرایش فمینیستها اشاره می شود و چنین وانمود می شود که فمینیست ها منحصراً  زنانی زشت و ناموفق و سرخورده از اجتماع اند .

با چنین تصویر ذهنیی کدام دختر جوانی ، کدام زن موفقی ، از آن جمع تماشاگر میلیونی و اکثریت خاموش مایل است خود را فمینیست بنامد ؟


عامل این تصویر سازی کج و معیوب که اتفاقاً بزرگترین مانع همه گیر شدن فعالیتهای برابری خواهانه است ، بی توجهی به بدنه اصلی فمینیسم و مطالبات آن است .


آنچه که در برآیند و گفتمان غالب فمینیسم وجود دارد ، که حتی بسیاری از فعالان اصلی با این که خود مستقیماً از تبعیضی رنج نمی برند ولی برای رفع آنها در جامعه تلاش می کنند و معتقدند :


1- فمینیسم نه تنها مرد ستیزی نیست بلکه وجود زن و مرد را در کنار هم لازم می داند و تأکید می کند در عین که زن و مرد هر دو انسانهای کاملی هستند در کنار هم می توانند رنج های بشریت را تسکین ببخشند و دنیای بهتری برای زندگی بسازند.  زن و مرد هر دو می توانند فمینیست باشند و بر علیه تبعیض جنسیتی چه علیه زنان چه علیه مردان موضع بگیرند.


2- فمینیسم با خانواده مخالف نیست با خانواده مرد سالار یا زن سالار مخالف است . در مقابل خانواده را نهادی دموکراتیک می داند.


3- این که زن و مرد هر دو لذت جنسی را تجربه کنند . لذت های غریزی فقط برای مردان و به میل مردان نباشد اباحه گری و فساد و بی بند و باری نیست . ضمن اینکه فساد در همه جوامع از جمله جامعه مرد سالار ما وجود دارد اگر چه در لایه های پنهان و دور از چشم ! پس نمی توان گفت فمینیسم باعث ترویج فساد می شود.


4- از آنجایی که دیدگاههای دینی بنیاد گرا منشأ بسیاری از تبعیض ها هستند و با توجه به نگاه کاسبکارانه حکومتی ، این نگرانی تا حدی بجاست و غلبه بر آن ، تلاش و همکاری وسیع تری می طلبد.


نظرات 28 + ارسال نظر
پیانیست جمعه 23 تیر 1391 ساعت 01:51 ق.ظ

مرسی واقعا روشنگرانه بود. استفاده کردم. با اجازه لینکش رو میدم مازندنومه. چون مطلب خودم هم در همین مورد بود.

لطف همیشگی توست.ممنونم

مهدی نادری نژاد جمعه 23 تیر 1391 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
انحراف در یک راه و اندیشه همیشه جزء لاینفک هر پروژه ای بوده است. بیشک رهبران و موسسان آن راه و اندیشه، مسئول نگهبانی از راه هستند والا به انحراف میرود.چون فمنیسم هم در بستر تاریخی به وجود آمده است در معرض این آسیب قرار دارد.

سلام
مبدعان و پیشروان هیچ مکتبی نمی توانند برای ابد بمانند و نگهبانی کنند . از نظر من اندیشه ای که مبنای عقلی و صحیحی داشته باشد حتی با وجود اضافات و التقاط ها و انحرافات راه خود را باز خواهد کرد

امید جمعه 23 تیر 1391 ساعت 12:08 ب.ظ http://andishe-pooya.blogfa.com/

راستی فرزانه جان در راستای این داستان فمینیسم , می خواستم بپرسم شما صورت و دستت را هم از نامحرم می پوشانی یا نه ؟

به نقل از :

http://www.tabnak.ir/fa/news/257398/14-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D8%B2-9-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9-%D8%AA%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8

در صورتی که زن می داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می کند، در این فرض پوشاندن صورت و دستها لازم است یا خیر؟

آیت الله خامنه ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند.

آیت الله بهجت(ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است.

آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است.

آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود(جامع الاحکام 2/165).

آیت الله فاضل لنکرانی(ره): بلی پوشاندن آن لازم است.

امید با با تابناکیسم ! به جنگ فمینیسم آمده ای ؟

مطابق جدید ترین فتاوا ، حضرات بدنبال دیدن نمایش های محیر العقول کریس انجل از آنجایی که احتمال قصد لذت حتی از روی پوشش وجود دارد احتیاط واجب را بر ناپدید شدن به سبک وی می دانند.

ما هم در حال تمرینیم

فرنوش جمعه 23 تیر 1391 ساعت 03:59 ب.ظ http://http:/vp111.blogfa.com

با تمام حرفایی که زدی موافقم ولی متأسفانه اغلب زنها و دخترای ما خودشون این وضعیت رو دوس دارن...!خودشونن که باید بخون و متأسفانه اغلبشون نمی خوان...
برام جالب بود تو یه مورد که خانومه به خاطر موقعیت پدر شوهرش چادر سر میکرد!نه به میل خودش و همین تفاوت فرهنگی بعد دو سال باعث شد که دیگه نتونه تحمل کنه و طلاق بگیره ولی با وجود تمام این تفاسیر!!از مردها و جامعه مردسالار دفاع می کرد و می گفت تبعیضی نیست!!
از ماست که بر ماست...

نمی توان دقیقاً گفت که دوست دارند . در واقع آنها تصوری از دنیا به شکل دیگری ندارند.
در واقع نمی دانند که می شود طور دیگری هم باشد.این ندانستن ها مسئولیت کسانی را که می دانند را بیشتر می کند فرنوش عزیز

راضیه جمعه 23 تیر 1391 ساعت 05:06 ب.ظ

من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
امید به زندگی عادلانه و انسانی وسرشار از برابریُ، ُدغدغه ایست که سبب پیوند بین همه ما میتونه بشه،پیوندی فراتر از روابط سنتی،قومی،مذهبی و نوع دیدگاهامان
خوب تحلیل کردی اما راستش دقیقا متوجه مخالفتت با فمینیسم ایرانی یا اسلامی را متوجه نمیشم،چرا نحله هایی مثل فمینیسم لیبرال یا فمینیسم مارکسیست و سوسیال میتونه وجود داشته باشه و فمینیسم اسلامی نه؟

شعر زیبایی است و دردناک
همین طور است البته اگر از وجود راه با خبر باشیم دیوارها هم فرو خواهند ریخت...
چیزی که نوشته ام در حد نحلیل نیست . خودم اصلاً راضی نیستم .خواستم فشرده و کوتاه بنویسم .

مخالفت من با فمینیست ایرانی یا اسلامی به خاطر این است که این برچسب ها را جعلی و فاقد معنا می دانم .
فمینیسم اسلامی یعنی چی ؟ یعنی فمینیسمی که اصول اسلام را رعایت کند ؟ با نابرابری ها و تبعیض های درون دینی چه می کند ؟
فمینیسم ایرانی یعنی فمینیسمی که مخصوص دفاع از حقوق زن ایرانی است و به درد زن پاکستانی نمی خورد ؟
معنای واضحی ندارند اینها
فکر می کنم گذاشتن این برچسب ها فقط جنبه محافظه کارانه داشته است که آنهم موفق نبوده چون الان نحله جدیدی بوجود نیامده است .
فمینیسم لیبرال یا مارکسیست و... داستانش فرق می کند .

اینها بخشی از مبانی تئوریک و حتی کاربردیشان را از آن مکاتب می گیرند .مکاتبی فکری که نه مذهبی اند و نه ملی
در این باره کتاب سیطره جنس مرتضی مردیها خیلی خوب توضیح داده است .

راضیه جمعه 23 تیر 1391 ساعت 05:14 ب.ظ

نوشین احمدی میگوید:محافل زنانه فعلی نمیتوانند با میلیونها زن ارتباط برقرار کنند،چون اولا عامه زنان از چنین محافلی که شاید غیر قانونی شان فرض میکنند، واهمه دارند ویا بهتر بگویم تجربه روشنی از آن ندارند و ثانیا اگر این نگرش هم وجود نداشته باشد این محافل بدلیل ضعفشان پتانسیل اعتراض علنی قانونی و سازماندهی حرکتهای اجتماعی را ندارند
مردم ایران ثابت کردند که با حرکتهای که با درکشان از قانون در تضاد باشد همراهی نمیکنند
(البته نه همه مردم)

این همان چیزی است که من سعی کرده ام به علتهایش بپردازم
این که چرا ارتباط این محافل با زنان ضعیف است . اشاره ای که در بند چهارم کرده ام .

مرمر جمعه 23 تیر 1391 ساعت 07:25 ب.ظ http://freevar.persianblog.ir

تمام قد به احترام فرزانه می ایستم!
عالی بود . کاش بفهمند این مردم!

مرمر جان چه کنم با این همه مهربانی ! خجالت زده شدم
مردم خیلی خیلی کند به آهستگی یک لاک پشت چندین هزار ساله دارند می فهمند .

نِد نیک جمعه 23 تیر 1391 ساعت 08:35 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

ترجمه گوگلی کلمه فمنیست طرفداری از حقوق زنان است. اما این که چرا چنین تصوراتی درباره فمنیست و فمنیسم شکل گرفته فکر می کنم بیشتر جنبه سیاسی داشته باشه. یک سری افراد یا یک سری عقاید خاص سعی در تخریب و منفی سازی علیه جنبشهای فمنیستی دارند. و البته عدم اگاهی مردم و کسانی که خیلی زود با دلایل اندک ترغیب می شوند. تا جایی که عده ای حتی به این تصور رسیدند که فمنیست ازدواج نمی کند چون ضد مرد است.
یکی از دلایلی که فمنیست را ضدیت با بنیان خانواده می دانند چون این تشکل چنان با برابری و تساوی حقوق زن و مرد معتقد است که بعضی از تفکرات اسلامی مذهبی را دچار چالش کرده. در گذشته که زنها خانه نشین بودند و وظیفه ای جز بچه داری و نظافت منزل و تمکین شوهر نداشتند. حق نظر نداشتند. در تصمیمات شرکت نداشتند. طبق نظرات دینی و توجیهات مذهبی خود را شایسته همین زندگی می دانستند. اما با بالا رفتن سطح اگاهی ادمها کم کم اعتراضاتی به این نحوه زندگی ایجاد شد و عدالت دستوارت دین درباره حقوق زن و مرد را زیر سوال برد. و عده ای که هیچ مخالفتی را بر نمی تابند فمنیست را هدف حمله قرار دادند

گاهی وقت ها لازم است چیزهایی را که بدیهی می دانیم دوباره مرور کنیم و درست بفهمیم
فمینیسم هم یکی از آن هاست
سیاسی شدن قضیه زنان به این جهت است که زنان هم چنان در احقاق حقوق خود با موانع بزرگی روبرو هستند .
بازی با این موانع هم در واقع ابزار قدرت لازم دارد .

هیچکس جمعه 23 تیر 1391 ساعت 11:20 ب.ظ http://waveofocean.blogfa.com

مرسی برای این پست.بی صبرانه منتظرش بودم. :)
مختصرو مفید و قابل فهم.عالی بود.مرسی.

ممنونم از شما ... امیدوارم واقعاً همین طور که می گویید مفید باشد

ستاریان جمعه 23 تیر 1391 ساعت 11:27 ب.ظ

سلام
بله خب!
اما ! خب..

سلام
چیزی شده است جناب ستاریان ؟!

مرز روشنی شنبه 24 تیر 1391 ساعت 01:10 ق.ظ http://brightnessborder.blogfa.com/

همانطور که اشاره کرده اید دفاع از حقوق زنان (یا کسب حقوق برابر با مردان برای زنان) فقط منحصر به خود زنان نمی شود و مردان هم در جهت بنای جامعه ای بهتر و متعادل تر باید در جهت آن بکوشند (اما اینکه اسم آن چه باشد، فمینیسم یا غیره، کسانی در صدد اند با برابر دانستن آن با فساد و بی بند و باری، حقوق زنان را محدود به همان کنند که هست) نتایج و عواقب قوانین یک طرفه و عدم تعادل موجود، مردها را هم از "انسان تمام" شدن باز خواهد داشت و دچار عدم تعادل خواهد کرد. جامعۀ مرد سالار جامعۀ تک بعدی است.

همین الان هم مردان در گروههای فعال در حقوق زنان و رفع تبعیض ها مشارکت دارند .بصورت رسمی یا بیشتر غیر رسمی

دمادم شنبه 24 تیر 1391 ساعت 01:02 ب.ظ http://www.damadamm.blogsky.com

طبیعی ایه که هر مکتب فکری وقتی وارد محیط تازه ای میشه، المان های جدیدی به خود میگیره و در ایران هم همینطوره اما موضوع ترس از فمینیسم در ایران فکر نمیکنم به تعریف فمینیسم برگرده بیشتر به این دلیله که زنان - جالبه حتی خود زنان- خیال می کنن که اگه بخوان برای عقایدشون از یه مکتب فکر یاقتباس کنن انگ خواهند خورد چون دوست ندارن استقلال فکری شونو از دست بدن و میخوان بگن این فکر خودشونه نه اینکه تحت تاثیر کسی دیگه باشن یا همون چیزی که خودت نوشتی؛نام گروه های حمایت کننده از زنان چندان خوشایند نیست چون تلقی ناجی بودن از اونها میره. اما فرزانه عزیز موضوع اینه که در جهان مدرن باید برای هر چیز تعریف های دقیق باشه و کسانی که موافق تعریف خاصی هستند تحت نام همون مکتب فکری ابراز نظر کنن. این اصلا به معنای ناجی بودن نیست به معنای کار گروهی و منسجم و فکر ی است که اعضای یک گروه علیرغم برخی مخالفتها و تعارض سلیقه ها با اصل آن برای حفظ انسجام و عملی کردن خواسته های خود به آن وارد میشوند. بعد اگر اختلاف سلیقه ها زیاد شد منشعب میشوند برای همین هر شاخه زا مکتب فمینیسم اسامی مختلفی دارد و همه نمی توانند یک تلقی از فمینیسم داشته باشند. این تعدد ، نه تنها ضربه زننده نیست که نشان زا تکثر است . پس چرا بیاییم هی خلاصه کنیم این مکتب را و بگوییم فمینیسم عبارت از این چیزها ست. که البته هست اما کلیت آن است.

ممنونم از این که نظرت را نوشتی محبوبه عزیز
بله هر مکتب فکری المان های جدید به خودش می گیرد اما نه المان هایی که با اصل و ذات آن تناقض و ضدیت دارند!
در این صورت که دچار استحاله و تحریف می شود .

فکر می کنی علت اینکه میلیونها زن اسم چیزی به اسم کمپین یک میلیون امضا را نشنیده اند این است که می خواهند استقلال فکری داشته باشند و نمی خواهند تحت تاثیر دیگری باشند ؟؟
اگر این طور باشد که عالیست عالی تر از عالی ... یعنی هر زن صاحب فکر و اندیشه مستقلی است برای خودش و می تواند یک تنه از حقوق خودش دفاع کند .
چیزی که در مورد گروههای حمایت کننده از حقوق زنان برای من آزار دهنده است ، ماهیت وجود چنین گروههایی است .
در شرایط مساوی هیچ گروهی بوجود نیامده که از حقوق مردان حمایت کند . خود این گروه ها نشان دهنده وجود تبعیض است . برای من وجود همین تبعیض ها ناراحت کننده است و این که اصلاً چرا اوضاع طوری است که لازم است گروهی برای حمایت و نجات بوجود بیاید؟
حرف من البته کمی ایده آلیستی است قبول دارم .
اما به معنی ترس یا کنار کشیدن من از فمینیسم و یا مثلاً استقلال فکری من نمی شود .
واضح است که من اولین کسی نیستم که متوجه این تبعیض ها شده ام آخرین نفر هم نیستم . برای تک تک زنان و مردانی که برای رفع تبعیض ها زندگیشان را گذاشته اند و یا حتی کار کوچکی کرده اند احترام قائلم و معتقدم آگاهی مختصر امروز ما مدیون تلاشهای آنهاست .

اینکه باید به تعریف های دقیق برسیم را کاملاً قبول دارم و اختلاف مشرب ها را و فواید آنها را ...حق با توست . اما در کدام جامعه ؟

من کلیت را گفته ام . اما با همان کلیت هم ما مشکل داریم
با همان اسم خیلی از زنان غریبه اند
فکر می کنم بهتر است اول یک تصویر کلی و اجمالی را بشناسانیم و تابوی آن را بشکنیم و به توافق برسیم بعد به سلیقه های جزئی بپردازیم

خلیل شنبه 24 تیر 1391 ساعت 10:20 ب.ظ http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

ما مردها دست از حقوق مسلطمان بر نمی داریم، مگر این که خود زنان دست بکار شوند. البته مردان زن ذلیل! همراهی خواهند کرد.

سلام
مطابق معمول درست می گویید آقای خلیل اما باز هم مطابق معمول ، هر انچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود :))

سهیل شنبه 24 تیر 1391 ساعت 10:24 ب.ظ http://www.sora.blogsky.com/

درود
100%
فقط اضافه کنم هر جنبش یا هر گروهی که با یک برچسب خودشون رو معرفی می کنن باید از این در کنار هم قرار گرفتن هدف گذاری داشته باشن و نقطه ای حرکت کنن تا به سرانجام مقصود برسن.
شما تیتر وار چه اهداف و یا اتفاقی رو برای رسیدن به غایت منظور ترسیم کردین و فکر میکنین کسانی که با این نام خودشون رو معرفی میکنن باشما اشتراکاتی دارن؟
بهتر بگم آیا همه کسانی که خودشون رو فمینیسم معرفی میکنن به دنبال مجموعه اشتراکاتی هستن؟

سلام
اتفاقاً تاکید من اینجا روی اشتراکات است
این که جنبشی که خودش را حامی حقوق زنان و رفع تبعیض ها می داند باید ابتدا بتواند اشتراکاتی با جامعه اکثریت زنان داشته باشد و براساس آن اشتراکات هدف گذاری کند
از نظر من
اولین هدف آگاه کردن زنان است . آگاه کردن آنها به تبعیض هایی که هست . آگاه کردن آنها از حقوق انسانی که باید داشته باشند و ندارند.آگاه کردن آنها از ریشه های بوجود آمدن این تبعیض ها

تا این آگاهی بوجود نبابد هیچ حرکتی را موثر نمی دانم .
فعالیت بر علیه تبعیض ها هم نقطه اشتراک تمام فمینیست هاست .

درخت ابدی یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 12:54 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
1. این موضوع از لحاظ نظری درست و قابل دفاعه، ولی باید زمینه‌ی عمل‌گرایانه‌ش هم آماده باشه، وگرنه همون بلایی سرش میاد که سر دموکراسی اومده؛ کما این‌که از بعد سیاسی، تابو هم شده.
2. فکر کنم بد نباشه از دید مخالفان وطنی رسمی فمینیسم به قضیه نگاه بشه. این‌جوری لااقل معلوم می‌شه چی تو ذهنشون می‌گذره، هرچند اکثرا استاد کلی‌بافی و حواله دادن به اسلام نابی هستن که هرچی بیش‌تر می‌گردیم کم‌تر می‌یابیم.

سلام

1- درست می گویی درخت عزیز حرف ما هم اینجا فعلاً شکستن همین تابوست . تابویی بنام فمینیسم

2- روش راه گشایی است و بسیار روشنگرانه
توجه دوستان را جلب می کنم به این موضوع خیلی مهم
این که درباره نظریات مخالفین مطالعه کنیم و بدانیم حرفشان چی است ؟ برای مبارزه با حریف اول باید حریف را شناخت .

امیر(پنجره ای برای دیدن) یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 07:49 ب.ظ

- روزگاری زنان، محروم از پیشرفت های علم پزشکی بهترین سال های عمرشان را یک در میان باردار بودند؛نان از دل زمین سخت و با خیش سنگین و زور بازوی مرد کشاورز یا جنگ و غارت و خشونت مردان جنگی در می آمد و زنان اسیر خانه داری و به دور از تصمیم گیری های سرنوشت ساز جامعه.زنان به جبر طبیعت و معیشت و به کمک اخلاق و دین پرده نشین بودند و فرمانبر و ابزار تولیدمثل و هوسرانی مردسالار.در چهل سالگی استخوان هایشان از ته مانده ی کلسیم خالی می شد و درهم می شکست.یائسگی برابر بود با سربار شدن.روابط جنسی متعدد برای مرد آزاد بود و عشق خارج از چارچوب ِ زنان، بدترین رسوایی قابل تصور بود.مرد برای چند همسری به دین آویزان می شد و زن از ترس لولویی به اسم هوو(ضدی از جنس خودش) به جادو جنبل و خرافه پناه می برد.آموزش که غالبن از کانال رسمی اش یعنی آموزش مذهبی می گذشت محدود به مردان خدا بود و و و ...
امروز به لطف پیشرفت علم و مبارزه ی پیشروان جوامع وضعیت تغییر کرده و تا وضع مطلوب باز هم فاصله زیاد است.بشر شکارچی و غار و بادیه نشین تا حدودی! جایش را به انسان متمدن داده است.تعداد کودکان در خانواده کم شده و به پرورش فکری و جسمی شان اهمیت داده می شود.زنان بخشی از چرخ اقتصاد و سیاست و فرهنگ را می چرخانند.حق رای برابر و آموزش همگانی زنان را وارد عرصه های تصمیم گیری و اثرگذاری کرده.مهد کودک و مدرسه و علم پزشکی و ارتباطات وسیع فرصتی برای وقت گذاشتن برای خود فراهم کرده و و و...
خوب چقدر باید از مغز خود کار کشید تا پی برد که به نسبت دنیای خیلی بهتری داریم؟در کنار هم بودن بهتر است یا بر هم بودن؟برای مرد در کنار زن منفعل و خاموش و دستپاچه بودن بهتر است یا زن خلاق و گرم و با عرضه؟دنیای امروز سیاهی و سردی کم ندارد و به قول آراگون شاعر این دنیا هر چه جلوتر می رود بیشتر به گرمای زن نیازمند است.
- دوستی در کامنتش نوشته چرا فمنیسم سوسیالیستی داشته باشیم و فمنیسم اسلامی نه؟دوست عزیز!مساله حذف یا تولید اجباری مکاتب و افکار نیست.اندیشه ی سوسیالیستی در قرن نوزدهم شکل گرفت.عصری که مساله ی زن(تبعیض جنسی) را به عنوان یکی از چالش های دنیای مدرن به عنوان سوالی که نمی شود از پاسخش شانه خالی کرد جلوی چشم همگان گذاشت.هشتم مارس روز جهانی زن گرامیداشت یاد زنان کارگر نیویورکی ست که مزد برابر در ازای کار برابر و کاهش ساعت کار و دایر کردن مهد کودک ها در محل کارشان را مطالبه می کردند.سوسیالیسم به عنوان جنبشی(نه مکتب یا آئین جدید)که داعیه دار رفع تبعیض و بی عدالتی بود باید به نابرابری زن و مرد اعتراض می کرد.به طور کلی گرایش چپ با تمام تنوع و گونه گونی اش همیشه حامی و از آن مهمتر پیشرو جنبش برابری طلبانه ی زنان بوده است.شما مثال نقضی از یک نحله ی فکری چپ بیاورید که به دفاع از برابری زن و مرد بر نخاسته باشد؟انقلاب اکتبر بلافاصله برابری زن و مرد را اعلام و حق رای را برای زنان به رسمیت شناخت و لنین معیار رهایی هر جامعه را رهایی زنان در آن جامعه عنوان کرد.اینها واقعیات تاریخی است و جمع دوستان و خوانندگان لیبرال و روشنفکر دینی و غیر دینی وبلاگ نمی تواند منکر آن باشد.چپ نباید از مارکس و لنین پیامبر بسازد شما هم لطفن شیطان نسازید.
- شخصن بر این باورم که جنبش برابری طلبانه زنان باید کوشندگان و تشکل های مخصوص به خود را داشته باشد.بسیاری از احزاب و گرایش های چپ و راست همچنانکه کار خودشان را انجام می دهند نیم نگاهی هم به مساله ی زن دارند.جنبش زنان نباید منتظر این ها باشد که دایه ی مهربانتر از مادرش شوند.باید روی این مساله تمرکز و دقت کرد.ساختن فرهنگی در خور و انسانی دیگر، کار آسانی نیست.
اما فمنیسم نمی تواند در مقابل سایر عرصه های تلاش برای داشتن یک دنیای بهتر بی تفاوت باشد.فقر و بحران اقتصادی،جنگ،دخالت دین در عرصه عموی و بنیادگرایی دینی و ترور و ... زنان را بیشتر از مردان تهدید می کند.فمنیسم باید در برابر این تهدیدها بایستد.همچنین فمنیسم باید جنبش کل زنان باشد.حق داشتن دنیای آزاد و شاد و رها از تبعیض و خشونت حق تمامی زنان با هر جایگاه طبقاتی و اجتماعی ست.

سلام امیر عزیز

گفتنی ها را خوب تر و روانتر از من نوشته ای سپاس از توجه و هم اندیشی ات...
در باره تفکرات چپ با این که میانه ای با آنها ندارم دیدگاههای آنها نسبت به زنان همیشه توجهم را جلب کرده است .
یادم است در مستندی که از زندگی مریم فیروز دیدم .می گفت بزرگترین جاذبه حزب توده برای او این بود که در مجالس و محافلشان فرقی بین زن و مرد نبود .

مترجم دردها دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 03:24 ب.ظ http://fenap.blogsky.com

سلام

در دو قسمت نظر خودم را به خلاصه عرض می کنم.

۱) در کلیت موضوعی هیچ گونه مخالفتی با شما ندارم.شخصا تعدادی متن در باب زنان،برابری های حقیقی - حقوقی زنان و مردان،نقد ها و نظر ها دارم که دست بر قضا براستی برایم مباحثی مهم و جذاب هستند.منتهای مراتب،این نیاز را احساس می کنم که با نوشتن و نشاندن این مباحث در وبلاگستان،پژواکی چنان که مد نظرم هست دریافت نمی کنم.مخاطبانم محدود هستند و به پیش کشیدن یک بحث به تنهایی در یک وبلاگ نظیر وبلاگ من گمان نمی کنم چندان پیش برنده باشد.

در مقام یک پیشنهاد بسیاری از دوستان - نظیر خود من - می توانند به شما که بـــُــرش به مراتب بیشتری در وبلاگستان دارید اقتدا کنند و مثلا ً یک هفته یا دو هقته یا یک ماه بحث های مربوط به جنبش زنان،برابری حقوقی،آسیب شناسی این موضوع و... بپردازند.

در مثل های قدیمی ذکر می کردند یک دست صدا ندارد،با الهام از آن،می توان امیدوار بود که چنانچه موضوع توسط تعداد کثیری از دوستان وبلاگستانی پیگیر شود می تواند اثری قابل اعتنا - هر چند کم،هر چند در حد وبلاگستان - داشته باشد.منتظر پاسخ به پیشنهادم هستم.



2)متاسفانه در بحث نظری شما نوعی پراکندگی می بینم که راستش را بخواهید برایم قدری غیر منتظره بود.

اینکه "فمنیسم" چیست و "فمنیست" کیست منشا بسیاری از مباحثات بی نتیجه بوده ست."روزالیند دلمار" در تعریفی پایه ای این طور می نویسد :

"دست کم می توان گفت فمنیست کسی ست که معتقد باشد زنان به دلیل جنسیت گرفتار تبعیض هستند،که نیاز هایی مشخص دارند که نادیده و ارضا نشده مانده است،لازمه ی ِ ارضای ِ این نیازها،تغییراتی اساسی در نظام ِ اجتماعی،اقتصادی،سیاسی است".

و خود او در ادامه اضافه می کند:" از این حد که بگذریم،همه چیز ناگهان غامض تر می شود".(ایدئولوژی های سیاسی،ترجمه ی ِ محمد قائد)

در یک نگاه تاریخی،بسیاری از دسته بندی های تاریخی حقوق زنان رخ می نمایند نظیر :1600-1840،1840 - 1960،1960 تاکنون

عده ی ِ دیگری نظریه های: تفاوت جنسی،نابرابری جنسی،ستم گری جنسی و... را پیش می کشند

و تعداد بیشتری در مکاتب مختلف فعالیت دارند،نظیر فمنیسم لیبرال،فمنیسم مارکسیستی،فمنیسم رادیکال،فمنیسم سوسیالیستی،فمنیسم روان کاوانه و... و حتی فمنیسم مسیحی و فمنیسم اسلامی.

فمنیسم اسلامی - که تعدادی از آنها در همین شماره اخیر مهرنامه مثال زده شدند - شاید اهدافی محافظه کارانه تر داشته باشند و بسیاری از فمنیست های رادیکال در افراطی ترین شکل اش کاملا ً مرد را موجودی زائد می دانند.و بسیاری معتدل تر هایشان اعتقاد داشته و دارند که مرد ها بالذات غاصب حقوق زنان هستند.

بسیاری از فمنیسم ها موضع خود را دقیق روشن نمی کنند و محرز نمی کنند که دقیقا ً کجا ایستاده اند.تعدادی از فمنیست ها با همان نهاد خانواده ای که شما می فرمایید مخالفند.هر چند تعدادی هم با این مسئله موافق اند."اینکه فمنیست با خانواده مخالف نیست" نیازمند روشن شدن این مسئله ست که کدام دسته از فمنیست ها.( خانواده زن سالار تا آنجا که من می دانم آن چنان در اقلیت است که معمولا ً از آن سخنی به میان نمی آید)

با همین توضیحات ساده ای که نوشتم،من بند یک و دو نوشتار شما را کلی گویی می دانم که دست بر قضا با تاکید بر

: "بلکه وجود زن و مرد را در کنار هم لازم می داند و تاکید می کند در عین که زن و مرد هر دو انسانهای کاملی هستند در کنار هم می توانند رنج های بشریت را تسکین ببخشندو دنیای بهتری برای زندگی بسازند"

بسیار به گفتمان فمنیسم اسلامی یا مسیحی نزدیک شده اید که می گویید "متناقض" و " بی سرانجام" است.(نوشته های زنده یاد فریده ماشینی را خواندید؟،راستی چرا بی سرانجام؟)

در بند سه و چهار هم که حرفی نیست جز موافقت.

...

به شخصه و خاصه در شرایط فعلی ایران،برای کسانی که برای حقوق زن می نویسند و تلاش می کنند احترام قائلم.اما گمان می کنم که این دیدگاهها نیاز به روشن سازی و شفاف سازی های بیشتری دارد.

با این حال بخش مهم تر کامنتم،پیشنهادم بود.




سلام محمدرضای عزیز

1- ضمن اینکه خوشحالم از اینکه با کسانی در وبلاگستان آشنا می شوم که افکاری مترقی دارند فکر می کنم هر چه در ذهن داری و یا قبلاً نوشته ای سعی کنی منتشر کنی در وبلاگ.
پرداختن به این موضوعات تا زمانی که حس می کنیم هنوز تبعیض ها وجود دارد ضروری است و هرگز تکراری نیست . نگران باز خورد ها هم نباش
واقعیت این است که نوشته های وبلاگی شخصی اند .
این افکار و حرفها حتی اگر جرقه ای کوچک در ذهن یک خواننده هم ایجاد کنند کار بزرگی کرده اند.

و بیشتر از این از یک وبلاگ انتظاری نمی رود
. بهر حال من هم در اندازه توان خودم حاضرم کار کنم .

2- قبول دارم متن من علاوه بر پراکندگی ایرادات نوشتاری هم دارد که دوستان به دیده اغماض از آنها گذشته اند.
ولی دقیقاً نکته همین است که خودت از زبان محمد قائد اشاره کرده ای
از کلیت فمینیسم که می گذریم دعواها شروع می شود
اما ما بر سر همان کلیت دعوا داریم
اصلاً فمینیسم را قبول نداریم گاهی هم می خواهیم تطهیرش کنیم بگوییم اسلامی است و ...

والا من گفتمانی بنام فمینیسم اسلامی اصلاً نمی شناسم
چیزی که من از برابری زن و مرد می گویم همان پیکره اصلی فمینیسم است یعنی همان تعریف پایه ای که نقل کرده ای
این گرایش شاید بیشتر به اقتباس لیبرالیستی از فمینیسم نزدیک تر باشد که انسانها را فارغ از نژاد و مذهب و جنسیت ...صاحب حقوق انسانی و آزادی می داند.
مسیحی و اسلامی اش را نمی دانم از کجا نتیجه گرفتین ؟
مهرنامه جدید را نخوانده ام هنوز کاش می گفتی در کدام شماره ؟

میله بدون پرچم دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 03:41 ب.ظ

سلام
یک نکته در باب آن تماشاگران میلیونی بگویم... اساساً از این خیل میلیونی عده قلیلی را می شود گفت تماشاگر! چرا که بیشترشان اصلاً نمی بینند... یعنی توی یه فاز دیگه ای هستند... فکر نکنم اکثریت جماعت نسوان احساس تبعیض بکنند! به این نکته توجه کنیم که تبعیض یک چیز است و احساس تبعیض چیز دیگر...یعنی در عین حالی که اکثریت می توانند قربانی تبعیض باشند می توانند احساس تبعیض نکنند... فکر می کنم این که شما حرکتی نمی بینید یکی از علت هایش همین امر باشد...

سلام
نکته ای شما خودش یک مثنوی است میله خان ...
بله این طوری دقیق تر است نمی بینند . یعنی دردش را هم احساس نمی کنند ؟ اون فازی که هستند فاز کرختی است ؟
من فکر می کنم این طور نیست ... یعنی دردش را حس می کنند اما نمی دانند از کجاست ؟ یعنی بقول رییس مملکتی که داریم آب را جای دیگری می ریزند مثلاً می روند سراغ رمال و فالگیر و ورژن جدیدش روان شناس ! یا مثلاً می زنند به جاده رو کم کنی و پوست سر مردان بیچاره دم دستشان را می کنند ! یا مثلاً آه و ناله و زاری و خود زنی پیشه می کنند .

ولی دریغ از اینکه بفهمند سوراخ دعا کجاست !

منکر وجود عده ای نیستم که چنان در نقش عروسکی شان فرو رفته اند که بیرون بیا نیستند ... بهر حال آنها اکثریت نیستند

نوشینه سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 11:51 ب.ظ

سلام برام فرقی نمی کنه این حرفها با نام فمینسیت ارائه بشه یا چیز دیگه مهم انیه که به زن به عنوان جنس دوم دست و پا چلفتی بی عرضه و عامل شهوت مردان نگاه نشود

سلام
خوب محتوا از فرم و اسم مهم تر است .
منتها این محتوا باید با هویتی بتواند خودش را به همه بشناساند و معرفی کند . هویتی که در تمام دنیا شناخته شده است .
اشکالی دارد ؟

محمد ح چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 02:48 ب.ظ http://dustevatan.persianblog.ir

با این دیده ها و شنیده ها نمی توان منکر تبعیض جنسی در جامعه مردسالار ما یا کلا جوامع اسلامی شد و آنان که چنین وضعیتی را مناسب می دانند یا از آن سودی می برند و یا با افکار دیروزی در جامعه امروز زندگی می کنند. تلخی نگاه دیروزی به زن امروزی زمانی به اوج خود می رسد که خود زن آن را درست بداند.
شاید برای باور برابری زن نام دیگری چون فمنیست اسلامی یا فمنیست ایرانی که گفتید گذاشت اما تمام آنها یک معنا دارد و آن هم اینست که زن و مرد باید برابر باشند و چه زیباست زمانی که گروهی از مردان نیز برای گفتن این حقوق نیز تلاش می کنند.

همه مان باید بیشتر از دیروز بفهمیم و بهتر از دیروز عمل کنیم

فروزش پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 02:33 ق.ظ http://frooz.blogfa.com

اشتباه شما در نظر گرفتن زن یا زنانگی به مثابه معیاری فیزیولوژیک است. زن وجود ندارد. فقط زن شدن وجود دارد که آنهم از نظر ظاهری قابل تشخیص نیست

انکار زن یا زنانگی هم شکلی پست مدرن از تبعیض است .
انکار و نادیده گرفتن جنسیت حتی در بعد فیزیولوژیکش هیچ قدمی برای رفع تبعیض ها برنداشته است .

نجیبه محبی جمعه 30 تیر 1391 ساعت 09:55 ق.ظ

سلام

در مورد حقوق زن و مرد، فرزانه جان، من معتقدم نکات شما درست است اینکه فمنیست نه ضد مرد است نه ضد خانواده اما اینکه چطور این نکات عملیاتی شود مسئله واقعی است. به نظرم می شود در این زمینه موارد زیر را در نظر گرفت
اولا" بالابردن مهارتهای زنان یعنی اگر زنی پزشک باشد مردی بیمار به او مراجعه می کند چون مهارت استاندارداو پذیرفته میشود، بنابراین بیش از هر چیزی باید بر روی کار و برابری اقتصادی پافشاری کرد مسئله ای که اولا" کمتر سیاسی تلقی میشود ثانیا" زودتر زنان و مردان را به برابری واقعی می رساند.
دوما" خروج از بازی جنگ.
اگر جنگ نتیجه می داد، تا بحال داده بود، باید امتیازات را با صلح کسب کرد، اولین امتیاز این نیست که ما رهبر را زن انتخاب کنیم، اولین امتیاز این است که سفره غذا را موقع جمع کردن کاری زنانه ندانیم، دختر وپسرهایمان را درست تربیت کنیم، من عمیقا معتقدم در برایند نهایی و کامل جامعه ما چیزی بیش از این لایق ما نیست مگر اینکه این برایند اجتماعی تغییرکند

سلام
در سطوح و لایه هایی از زنان طبقه متوسط عملیاتی کردن اولویت دارد. از کجا باید شروع کرد ؟ استقلال اقتصادی را بشدت موافقم
و اصلاً پایه بسیاری از نابرابری ها را وابستگی اقتصادی زن به مرد می دانم . این قدم بزرگی است و خوشبختانه در این زمینه زنان و دختران پیشرفت زیادی کرده اند اما هنوز خیلی کارها هست. استقلال اقتصادی باید معنای واقعی داشته باشد . زن و مرد هر دو در ساختن زندگی شریک باشند و بهره مشترک هم ببرند .
گاهی وقت ها زنان فرار به جلو می کنند که نتایج معکوس می گیرند .
من زنانی را می شناسم که در آمد خودشان را متعلق به خودشان می دانند و می گویند مخارج زندگی ما را مرد باید تامین کند .خوب این با معنای استقلال هم خوانی ندارد .

جنگ نتیجه لجبازی و خود خواهی است .
و هر دو طرف از پیش بازنده اند. به نظر من اصلاً جنگی در کار نیست.
تربیت نسل آینده مهم است و بیشتر به عملکرد فعلی ما برمی گردد نه حرفهایی که می زنیم .

سیدعباس سیدمحمدی جمعه 30 تیر 1391 ساعت 08:20 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
پیشنهاد من به کار بردن تعبیر «فعال حقوق زنان» است.

سلام
این تعبیر هم معنای فمینیست است ولی اقلاً از فمینیست اسلامی یا ایرانی بهتر است .

راثی پور جمعه 30 تیر 1391 ساعت 08:23 ب.ظ

سلام

ممنون از حضورتان.متاسفانه همیشه تند رو ها کسانی هستند که بدون آگاهی کامل از مبانی تئوریک مسلکی و توجه به این نکته که هر کدام از این مبانی لایتغیر نیست و قابل اصلاح است ژا به عرصه می گذارند و بزرگترین ضربه را به آن مسلک وارد می کنند.

سلام
خواهش می کنم .
تمام مکاتب فکری نحله های تند رو دارند مثل معروفش هم مارکسیست هایی دو آتشه ، مارکسیست تر از خود مارکس

ترنج جمعه 30 تیر 1391 ساعت 11:17 ب.ظ

سوپر لایک به این مطلب!

ر-پ دوشنبه 2 مرداد 1391 ساعت 03:22 ب.ظ

فرزانه خانم برای دانش و شهامت شما احترام قائلم.

دنیز پنج‌شنبه 12 مرداد 1391 ساعت 12:25 ق.ظ

وااااااااااااای چقدر طول کشید تا کامنت بنویسم اما ارسال نشد

علیرضا پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 09:33 ب.ظ http://www.roohsavar.blogsky.com

این تعابیری که از اونا در جهت میشه گفت به نوعی حمایت از فمنیسم یاد کردین ایا در ایران هم قابل اجرا و مشاهده هستش ....مگر نه اینکه فمنیسم تو جامعه ما به نوعی ریشه در شعارهای زنان بر ضد مردان شکل بسته و همین تشخیص نادرست از فمنیست باعث شده که تو جامعه ما برخلاف سایر جوامع دید خیلی خوبی نسبت به فمنیسم و دفاع از حقوق مرد و زن بد تلقی بشه....اصلا چرا میگن فمنیسم یعنی دفاع از حقوق زنان...اخه تا جایی که من در بعضی از سمینارها دیدم بر خلاف ذات این کلمه افراد سخنران و حامی فمنیسم از تمام مشکلات جامعه که به نوعی بشر باهاش سر در گریبانه حرف میزنن...
پس میشه گفت الان فمنیسم به نوعی حقوق کل جامعه رو در نظر داره تا حقوق یه قشر خاص رو؟؟
در ضمن ممنون از این پستت خیلی به درد کارم خورد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد