دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

قدم زدن در خیابان ممنوعه

پسرک زودتر از همیشه باحالت عجیبی خودش رو انداخت روی صندلی و گفت برو ...گفتم: "سلام آقای فوتبالیست " .... عرق کرده بود سرخ شده بود عصبی بود و نا مرتب نفس می کشید...گفت : "زود بریم خونه من دیگه پامو اینجا نمی گذارم ."


حدسم این بود که با دوستی حرفش شده یا تو بازی باخته اند البته کمی غیر معمول تر از دعوای بچه ها بود ولی بسختی خودم را قانع کردم  که چیزی نپرسم . صبر می کنم که خودش شروع به حرف زدن کند. ولی خبری نیست . فقط می گوید بعضی آدمها خیلی عوضی اند!

بیشتر از یک هفته گذشت تا دیشب گفت :" مامان من یک اس ام اس می فرستم وقتی من رفتم تو اتاقم بخوان ..."

با لبخند گفتم بفرست ولی دلم آشوب شد ...کلمه ها رسیدند ......همان چیزهایی بود که آن روز در باشگاه از داستان رفتارهای جنسی نا متعارف و فحشای خیال پردازانه و حتی بهای تن فروشی از زبان هم سن و سالهای خودش شنیده بود و ناشیانه و خنده دار ، با کلمات خودش نوشته بود. معلوم بود که ذهنش را درگیر کرده اند.

اصلاً عادی نبودم تقریباً می لرزیدم ، اما سعی کردم عادی به نظر بیایم خودم رفتم سراغش که حرف بزنیم .


با هم رفتیم بیرون توی تاریکی خیابان قدم زدیم و از تابو ها حرف زدیم . حرفهایمان آخرش کمی فلسفی و انتزاعی شد ولی به پسرک اطمینان دادم که میل جنسی آدمها طبیعی است و او خودش توانایی این را دارد که خودش و محیط و رفتار اطرافیانش را انتخاب و کنترل کند و ما همیشه در کنارش هستیم .

فکر می کنم حالش بهتر شد اما نگرانی و دغدغه برای من همچنان هست ...


در اینکه شکاف بزرگی بین فرهنگ جنسی نسل ما و نسل نوجوان امروز هست حرفی نیست . پس لزومی به هم سویی و تطابق هنجارها و ارزش ها هم نیست . ارزش های نسل ما آش دهان سوزی نبودند که بخواهیم و آرزو کنیم نسل جدید آنها را تمام و کمال بپذیرد.


من منتظرم و علاقمندم نسل امروز خودش دنیایش را کشف کند و بسازد اما این الگوهای بی شکل و بی ریخت  ... این حفره های رفتاری ... این طغیان های سرکوب شده ... که به نظرم دوگانگی و تضاد معیارهای اجتماعی به شدت به آنها دامن می زند راه به کجا خواهد برد ؟


در فضایی که الگوهای رسمی به انکار هویت جنسی نوجوانان می پردازند هر رفتار و کلام مربوط به جنسیت تبدیل به تابو می شود و طبیعی است که کسی مسئولیت احساسات و رفتارهای جنسی خود را نمی پذیرد . وقتی هنجارها این چنین تنگ اند هنجار شکنی ، مرز ندارد و نمایش و عرضه موجودیت جنسی  اولین و فوری ترین وسیله ورود به جامعه بزرگسالان  شناخته می شود .


جالب است که این روزها شروع رفتارها و فعالیت های جنسی نوجوانان بیشتر از عوامل فیزیولوژیکی به عوامل اجتماعی گره خورده است . اجتماعی که غرق در آشفتگی ها و نابسامانی های آشکار و پنهان است که به عوض ریشه یابی و درمان هم چنان انکار می شوند یا به حال خود رها می شوند.

 

 

نظرات 65 + ارسال نظر
fars جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 01:06 ب.ظ http://fars.vcx.ir

۸۵۶۰۲۳۵۱۵گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://fars.vcx.ir

خلیل جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 08:14 ب.ظ http://tarikhroz3.blogsky.com

سلام،

چه کار خوبی کرده که شما را در جریان گذاشته. وقتی پسر من وارد دانشگاه شد، همسرم می خواهسته درهمین باره راهنمایی اش کند که گفته بود" مامان سه سال دیر کردی! "

سلام
والدین معمولاً تمایل دارند فرزندشان دیر وارد دنیای این مسائل شوند . ولی همان طور که گفتم تغییرات شتابنده نسل امروز و اجتماع منتظر والدین که هیچ ! منتظر شروع بلوغ فیزیولوژیک هم نمی شود !

odise جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 09:41 ب.ظ http://noqtenoqte.blogsky.com


سلام
مطلب گیرایی است و چون همیشه پرسش برانگیز. اما بگذارید بی رو در بایستی بگویمتان، این نوشته "حجاب" بر تن کرده بود، تا آن هسته ی بنیادین بحث و همان تابوها به مساله ای عیان تبدیل نشوند. سایه ی سنگین تابوها بر سر این نوشته همچنان سنگینی می کند.

نکته ی دوم. راستی اگر به جای پسر ، دختر می داشتید در شرایطی مشابه به او چه می گفتید، چه، زیر نفوذ تابوهای جامعه ی مرد سالار کنش جنسی مردان حتی در بدقواره ترین شکلها در نهایت مساله ساز نیست. اما در مورد زنان؟!

این روزها دارم کتاب در برخی جاها جالب می خوانم. می تواند پرسش هایی در ذهن دوستان بچکاند.

جلد اول
http://down1.islamhouse.com/data/fa/ih_books/parts/fa_alfos/fa_alfos_1.pdf

جلد دوم

http://sirat-e-mustaqeem.com/web/uBooks/Books-Persian/General/Al-Fos%2002.pdf



سلام بر شما
حق با شماست ... موضوعات زیادی برای نوشتن در ذهنم بود اما موقع نوشتن این قدر تراشیدم و خراشیدم که این شد.
من خودم محصول تربیت نسلی هستم که حرف زدن درباره غریزه و میل جنسی را گناهی نابخشودنی می دانست . والدین من هرگز با من در این باره حرف نزدند . برای من هم آسان نیست .
این است که می پذیرم سایه سنگین تابو ها بر سر این نوشته سنگین است .

در مورد دوم هم حق با شماست . اتفاقاً قسمتی از حرفهایی که می خواستم اینجا بنویسم و نهایتاً ننوشتم مربوط به تفاوت فاحش الگوی تربیت جنسی دختران و پسران است . پسر ها خیلی راحت می توانند جنسیت و مردانگی خودشان را به نمایش بگذارند و دخترها به خاطر اینکه به آنها القا می شوند این جنسیت و زنانگی آنهاست که عیان شدنش در جامعه سلامت جنسی جامعه را به خطر می اندازد ناخودآگاه احساس گناه می کنند و این حس در رفتارهایشان آشکار می شود .

موضوع دیگر الگویی است که از زن و زنانگی در ذهن پسران نوجوان هست . واقعاً وحشتناک است . بیشتر حرفهای من با پسرک در همین باره بود .
ممنون برای لینک ها

اردوغان جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 10:27 ب.ظ http://Ardogan.arzublog.com

اهم!...موضوع خوبی است.بگذاریدعریانش کنیم.
شاید به استثناء درصد خیلی کوچکی از خانواده های ایران - و عمدتا در محدوده ی شمال تهران و به میزان خیلی کمتری در مناطقی از شهرهای بزرگ - ، اغلب خانواده ها این مساله را با لاپوشانی و کتمان و انکار سپری میکنند.
نتیجه این شده است که در اغلب خانواده های ما وجود غریزه یجنسی در دختران و پسران خود را نادیده میگیرند و حتی انکار میکنند. در نتیجه پسران و دختران ما خود را ناچار به روابط جنسی بدون اطلاع خانواده میبینند. واقعیت اینستکه در جامعه ی کنونی ما روابط قبل از ازدواج دختران اکنون کمتر از پسران نیست. اما حانواده ها هنوز نمیخواهند واقعیت را قبول کنند و همین موجب عدم شفافیت شدید فرزندان در قبال والدین شده است. ا ما این عدم شفافیت و ناآگاهی والدین و پنهانگاری ناگزیر فرزندان نسل جدید ، تبعات وخیمی دارد. شاید مهمترین این تبعات ، ناقص ماندن و سطحی شدن روابط دختران و پسران در سطح جامعه است. محدودیت فرزندان و عدم اطلاع والدین از روابطشان ، موجب تعدد روابط دختران و پسران شده است منتهی بصورت ناقص و سطحی. یعنی محدودیت باعث شده که هر پسر وهر دختر نه صرفا با یک نفر از جنس مخالف ، بلکه در بسیاری از موارد با چند نفر از غیرهمجنسان خود روابط عاطفی سطحی برقرار نماید و دروغ و فریب میان پسران و دختران بسیار شایع گردد. در حالیکه چنانچه خانواده ها نیازهای جنسی و عاطفی فرزندانشان را به رسمیت شناخته و بدان احترام بگذارند ، فرزاندان راحتتر موضوعات عاطفی و جنسی خود را با آنان در میان خواهند گذاشت و بسیاری از کجرویها مجال بروز نخواهند یافت.
دوستان ادامه دهند لطفا...

نمی دانم می شود با دقتی که شما مرزبندی کرده اید جغرافیای خانواده ها را تقسیم بندی کرد یا نه ؟ ولی متاسفانه انکار و لاپوشانی کوتاهترین و آسانترین و در عین حال بدترین روش مواجهه با این موضوع است .
ضمن اینکه موضوع فقط روابط نیست . ادبیاتی که نوجوانان برای حرف زدن درباره این موضوعات بکار می برند واقعاً وحشتناک است .

درخت ابدی جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 10:48 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
باز خوبه که این نزدیکی بین مادر و پسر وجود داره.
واقعیت اینه که از میون گروه‌های سنی، قشر نوجوون از همه محروم‌تره. نه کودک حساب می‌شن و نه جوون. مسائلشون هم معمولا نادیده گرفته می‌شه و توی حوزه‌ی فرهنگ نمود چندانی نداره. نه سینما دارن، نه کتاب مناسب و جذاب. به خاطر همین، توجه به امور مخفی برای این قشر جذابیت داره که اگه به حال خودش واگذار بشه، می‌تونه آسیب‌زا باشه.

سلام
بله اعتماد و نزدیکی هست . دقیقاً همین طور است . فکر می کنم دخترها و پسرها در دوره راهنمایی واقعاً مظلوم واقع می شوند و مسائلشان نادیده گرفته می شود.
تفاوت سنی بین بلوغ فیزیکی بچه های هم سن و سال هم مزید بر علت می شود بچه هایی که هنوز در عالم کودکی اند با حرفها و مسائل بچه هایی روبرو می شوند که نشانه های بلوغ جسمی در آنها پیدا شده است .

منیر جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 11:43 ب.ظ http://dastnam.persianblog.ir/

فرصت مناسب رو برای دوستی پیشتر از این و بیشتر از این با پسرم دو سه سالی به تعویق انداختم . خواستم دوراندیشی کنم مثلن . خواستم پیش از اینکه پسرمون از بچه ها یاد بگیره ، پدرش با طرح موضوع فضای اطمینان و اعتماد و دوستی قشنگ پدر پسری رو فراهم کنه . اشتباه کردم فرصت طلایی رو از دست دادم . نبودن پدرش تا اون موقع باعث شده بود بین شون این راحتی کلام پیش نیاد . البته بعدها سعی کردم جبران کنم و مهاجرت در این مورد کمکم کرد .
دخترم رو خیلی زودتر از موعد در جریان گذاشتم .حتا زودتر از برنامه ی مرسوم آموزشی در مدارس اینجا .
نتیجه اش عالی بود . یه عالمه یخ بین مون آب شد . یهو .
جالبه که اولش گوشش رو می گرفت نمیخواست بشنوه . ولی حل شد .
البته گفتنی ها رو گفتیم تا ناگفتنی ها رو بیایند راحت بگویند و بپرسند .
مانده باقی کار مون ... همراهی تا جوانی !
سخت نیست اما پیر در آره ...
از پیری که خوشبختانه فراری نیست ... با جوان هامون بزرگتر میشیم .
نترس مادر خوب !
اون ترس اینجا به شکلی پیچیده تر برای من هم هست .
اما نترسیدن به نظر من اولین و مهمترین قدمه ...
موفق باشی
راستی از اینکه وقتت لای برگهای دفترچه من خرج خواهی کرد ممنونم . ادرسم رو برات گذاشتم .

من نمی توانستم این فرصت را عقب بیندازم . در واقع من هم از خیلی وقت پیش شروع کرده ام . چون هم اینترنت هست و پسرک از هشت نه سالگی گوگل باز شده همین که پروای پرسیدن ندارد و همین که می دانم رابطه اش با پدرش اون شکل را ندارد که این چیزها را از او بپرسد .

درباره رابطه جنسی و غریزه و بدنیا آمدن بچه و ... خیلی وقت است حرف زده ایم ولی دیگر درباره انحرافات و رفتارهای نامتعارف حرفی نزده بودیم که اون هم به لطف این باشگاه اتفاق افتاد.
آموزش رسمی هم که اینجا کشک است .
کجایش سخت نیست ؟مثل پوست انداختنه برای من ... گمانم دیروز چند تار مویم سفید شد
فقط خوشحالیم برای اینه که پسرک میاد حرف می زنه .

دفترچه ات بوی بهار می دهد عزیز

یک لیلی جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 11:51 ب.ظ http://yareaftab.blogsky.com

سلام بر فرزانه خانم پارسایی عزیز
اول به شما بسیار تبریک می گویم که رابطه تان را طوری تعریف و تربیت کرده اید که بتوانید یک هفته چیزی نپرسید و او یک هفته فکر کند و بعد به این نتیجه برسد که با اس ام اس دغدغه اش را با شما در میان بگذارد. ترکیب غریب و کمیابی از صمیمیت و حجب و حیا و راهنمایی خواستن...
و دوم این که قدم زدن در تاریکی، همان شب و نه فردا، برای صحبت کردن درباره این مساله و خاتمۀ بحثی که کمی فلسفی و انتزاعی بشود... خوب است. این مساله در همه جای دنیا برای همه نوجوان ها جای سوال است. اما اینجا با نبود آموزش های مجاز و صحیح، این نگرش و رفتار شما راهنمای خوبی برای فرزندتان خواهد بود.
سوم به نظرم فصل جدیدی در روابط شما رقم خورده است که اغلب فرزندان و والدان از آن محروم بوده اند و هستند. آفرین بر شما.

سلام
والا جای تبریک و تقدیر و ... ندارد .
من تقریباً موضوع اون روز را فراموش کرده بودم . اصلاً حدس نمی زدم ناراحتیش از چی بوده است ؟
اس ام اس بیشتر واسه تخلیه کردن ذهنش بود تا راهنمایی خواستن
قدم زدن و حرف زدن هم کاریه که هر دومان خیلی دوست داریم ... هر وقت جدی بخواهیم حرف بزنیم همین کار رو می کنیم .
دوره سختی است .

اردوغان شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 01:07 ق.ظ http://Ardogan.arzublog.com

نمیدانم این جمع ظرفیت دیدن آنروی سکه اردوغان را دارد یا نه؟
تنها راه حل در جهان امروز ، اینستکه نیازهای نوجوانمان را به رسمیت بشناسیم و برای ارضا و نه مهار آن ، چاره ای بیاندیشیم.
من چنان رابطه ی صمیمانه ای با نوجوانان فامیل دارم که بدون اینکه اختلاف سنی بین خود و من حس کنند ، همه ی عواطف و علایق و کششهای خود را اعم از محتوایی و مصداقی! برایم تعریف میکنند. اما حیف که باید با والدینشان اینگونه باشند نه با عمو و داییشان! چون کمک زیادی از من ساخته نیست وقتی که پدر و مادرهایشان نمیتوانند موضوع را درک کنند.
من راه حل را سربسته در اینجا گفتم. حال میخواهید مقاومت کنید یا قبول. صلاح مملکت خویش....
اما میدانم قبولش هم سخت است. مخصوصا برای کسی که دختر دارد ، خیلی سخت است که در جامعه ی در حال گذار ما بپذیرد که دخترش با دوست پسرش در اتاقش خلوت کرده باشد و پدر هم در هال مششغول تماشای تی وی باشد! ولی وقتی به این فکر کینم که اگر این راه شفاف را نپذیریم ، بقدر مسلم دختر فردا در منزل پسر خواهد بود در غیاب والدین ، و یا برعکس ، آنوقت میتوانیم عاقلانه تر بیاندیشیم.
سخت است آذری. و برای آسان شدن ، باید همین جمعهایی که اینجا هستند ، با هم به تعاملی برسند و پا از دایرهی مجازی بیرون نهند و گامی به سوی مدینه ای که باید باشد ، بردارند.

فکر می کنم قبل از هر چیز باید به نوجوانان آگاهی داد.
موضوعی هم که من اینجا مطرح کرده ام در باره این است که چرا این موضوع تا به این پایه برای نوجوانان مهم شده است که حتی قبل از رسیدن به سن بلوغ فیزیولوژیکی درباره اش حرف می زنند .
چرا این موضوع به شکلی غیر طبیعی برای نوجوانان بولد شده است ؟

اردوغان شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 01:36 ق.ظ http://Ardogan.arzublog.com

سخت است آذری* : سخت است آری! ذ اضافه آمده

اردوغان شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 01:42 ق.ظ http://Ardogan.arzublog.com

در راه حل پیشنهادی میتوان ضمن کمک به ارضاء طبیعی فرزندان ، آنان را کمک کرد تا با کسی این تعامل را داشته باشند که اهلیت و صلاحیت لازم را داشته و ثانیا راهنمایی شان نمود که رابطه شان صرفا بعد جنسی نداشته و بعد عاطفی و انسانی آن پررنگتر شود. این موضوع ظریفی است و باید خیلی پخته عمل کرد تا به بی بند و باری و لجام گسیختگی منتهی نشود . و از طرفی قید و بندها باز به شدتی میتلا نشود که به چاه قبلی بیفتیم .
افکارتان را بریزید وسط حالا.

ند نیک شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 08:46 ق.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

سلام
این نوشته خیلی سرپوشیده بود. من دقیقا متوجه نشدم که پسر از چه چیزی ناراحت شده بود. و تنها پاسخ تو که میل جنسی طبیعی است.
نوشته ات بیشتر نگرانی ات را نشون میداد تا پرداختن به مسئله جنسی.

سلام
من درباره یک مشکل نوشته ام . مشکل نا آگاهی و بحال خود رها شدگی تمایلات جنسی نوجوانان .
اوضاع جامعه خوب نیست . البته که من هم نگران این اوضاعم .

دایناسور شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 08:50 ق.ظ

سلام
خوبیش اینه که رابطه ای ایجاد کردید که خواسته و تونسته که با شما حرف بزنه!
درد آور اینکه فرهنگ ما پر شده از تابو و این خودش ریاکاری و زندگی دوگانه و مخفیانه را افزایش داده.
و چه سخت است مادر بودن!

سلام
رابطه مان خیلی نزدیک است ... خودمان سازندگان این فرهنگیم

[ بدون نام ] شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 12:48 ب.ظ

سلام
من بانظر جناب اردوغان کاملآ موافقم.
هیچ راه دیگری نیست، کسی که گرسنه است باید غذا بخورد کسی که تشنه است فقط آب اورا سیراب میکند و کسی که میل جنسی در او بیدار شد فقط از طریق رابطه جنسی میتواند فروکشش کند.
ضمن اینکه اگر خانواده ای با انواع ترفندها بتواند این نیاز را سرکوب و به تآخیر بیندازد به سلامت روح وروان فرزند خود آسیب شدیدی وارد می کند.بهتر است که این رابطه ها با نظارت و آگاهی خانواده ها همراه باشد.من خود دارای دو فرزند دختر می باشم و امیدوارم در فرهنگ ما شاهد روزی باشم که شخصیت دختر از بکارتش ارزش بیشتری داشته باشد.

سلام
کسی که تشنه است باید آب بخورد . البته باید آب را بشناسد وگرنه هر لجنی را جای آب به او می خورانند . گاهی هم موقع آب خوردن احساس گناه می کند و روح و روانش به هم می ریزد .
دیگر اینکه فکر می کنم وضعیت دختران در این سنین حساس تر و بغرنج تر و پیچیده تر است . دخترها گاهی تمام مسئولیت سنگین اخلاق جنسی را به دوش می کشند.

ماهی شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 02:28 ب.ظ http://binoo.persianblog.ir

چه پسر خوبی داری فرزانه جان، روزهای سختی ست ، نگرانی در تمام جمله هایت حس می شود .
با پاراگراف آخر خیلی موافقم ، متاسفانه جبران تمام کسر و کمی های جامعه و مدرسه به دوش والدین است ، مطمئنم که به خوبی از پس آگاه کردن فرزندت بر میای.
خدا پشت و پناه پسر گلت .

خوبی از خودت است ماهی جان ... همین طور است هم نگرانم هم به خودمان اطمینان دارم .

زنبور شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 03:16 ب.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

با این پست انگار دارم به استقبال یک فصل نیامده می رم. وقت دارم اما خواهد رسید. و همیشه من نگران دخترک هستم با این جامعه. برای اینکه خودش باشد برای اینکه عقده های مانند من و هم نسلهایم را تا آخر عمر به دوش نکشد. خانواده و فرهنگ سنتی را چکار کنم؟ چقدر می توانم خرق اجماع داشته باشم؟ هنجار تعریف شده ای و چهارچوب منطقی هم که وجود ندارد. یک تنه باید با دنیا و حوادثی روبرو شوم که نه درباره اش یاد گرفته ام و نه تجربه کرده ام.
میدانم که نباید سرکوب شود میدانم که راهی که پیش پای ما گذاشتند اشتباه بود، اما چه باید کرد؟ بیشتر از گفتن میل شنیدن دارم!

نگرانی تان برای من کاملاً قابل درک است .
فکر می کنم شما و همسرتان برای دخترتان باید خیلی بیشتر وقت بگذارید آگاهش کنید . همه چیز را بی تعارف به او بگویید .
این جور مواقع دیگر نباید مثل بچه با آنها رفتار کرد. آنها درک بالایی دارند.
حتی وضعیت فرهنگی جامعه را هم وقتی توضیح می دهی می فهمند و نظر می دهند.

جواد شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 03:25 ب.ظ

کسانیکه با نظر اردوغان موافقند ، سعی کنند به کمک هم طرحی نو در اندازند. وگرنه بصورت فرادی این نماز از ابتدا ناتمام خواهد ماند!

------جواد شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 04:13 ب.ظ

با توجه به بافت فرهنگی و سنتی جامعه ما که یقین دارم حتی انسانهای غیر مذهبی هم به این مساله متعصبانه و متحجرانه نگاه میکنند چاره ای نیست جز اینکه هر کس به فکر خود و خانواده اش باشد و بکوشد با آموزش صحیح به فرزندانش آنها را از این نعمت الهی و طبیعی که به طور حتم یکی از زیباترین و لذت بخشترین اعمالی است که به قول آبراهام مزلو بدون هیچ رنجی میتوان با انجامش به نقطه اوج رسید محروم نکنیم.ضمن اینکه دادن طرح در این زمینه باتوجه به فضای موجود کار ساده ای نیست.فقط میدانم در اولین قدم باید دیدگاهمان را نسبت به جنس مونث و سکس تغییر دهیم و معتقدم این تغییر باید عمیق و بنیادی باشد تا ثمر بدهد.

بچه و نوجوانان که هیچ خیلی از جوانان و بزرگسالان هم درک درستی از موضوع شهوت و میل جنسی ندارند.

[ بدون نام ] شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 04:19 ب.ظ

ببخشید پست بالا خطاب به آقا جواد بود

شهاب شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 05:04 ب.ظ

به نظر من مساله به آگاهی من و شما و فرزندان ربطی نداره .مساله به امر ممنوع و لذت شکستن و بازی کردن در پشت اون امر ممنوع مربوط می شه.حالا برا جامعه ی ما که محدودیت هاش فراونه قطعا امکان لذت و مانور دادن همراه اون هم بیشتر می شه.برا همین آگاهی دادن فقط در حد جلوگیری از بیماریها و یا مشکلات دیگه ی رابطه می تونه تاثیر گذار باشه .این یه منطقه ایه که هر نوجوانی دوست داره خودش رو توی اون کشف کنه .آگاهی باید به ما داده بشه برای هضم و کنترل شرایطی که ممکنه در رابطه ی نوجوانان پیش بیاد.مساله جنسی بیش از لذت بردن با حس هویت نوجوان سروکار داره .جنسیت برای پسر به جورایی ابراز قدرت مردانگی پیوند می خوره و برای زن به یه جور ابراز وجود زنانگی یا تشخیص جذابیت های معمول یه زن برای مرد .فرمول بندی های جنسیتی اصولان فراسوی آگاهی و اراده ی ما عمل می کنند مگر آنکه سرکوب بشوند .لذا ما نمی توانیم به پسر بگوییم تو مردی مگر مردانگی را در نسبت با یک زن یاد بگیرد و نی توانیم به یک دختر بگوییم تو زن هستی مگر زنانگی را در اشتیاق یک مرد پیدا کند .تنها کاری که می توانیم بکنیم تلاش برای ادیپی کردن یه رابطه ی جنسیه .یعنی کانالیزه کردن میل در مسیر تشکیل یک ساختار اجتماعی مثل خانواده !

کاملاً موافقم . از نظر من هم اینجا نمی شود به آموزش های انتزاعی اکتفا کرد. هویت جنسی نوجوان باید توسط خودش ساخته شود. شور و شوق باید در وجود خودش بصورت طبیعی رشد کند ولی اگر نسبت به پیدایی این میل آگاهی هم داشته باشد در کنترل و مواجهه درست و طبیعی با آن کمتر به مشکل می افتد

جواد شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 06:04 ب.ظ

تو را به جان هر که دوست دارید ، و به نام هر چه برایتان قداست دارد، لااقل این لفاظی های فلسفی را در اینجا وارد نکنید . اینجا با انسانها طرف حسابیم. نوجوان در چشم به هم زدنی تبدیل به جوان میشود . یک 18 ساله - چه پسر چه دختر - در اوج تمنای جنسی خود واقع شده است و نمیتوان صرفا او را یک " کنجکاو " دانست. باید نیاز او را نه محترم ، که مقدس شمرد.

کدام لفاظی فلسفی ؟

مترجم دردها شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 08:17 ب.ظ http://fenap.blogsky.com

سلام

آن طور که من دستم آمده ست،نوع رو در رو شدن،مواجهه و راهکار دادن نسل فعلی،به مثابه نسلی که نوع مواجهه با میل جنسی خودش با غوطه ور شدن در خیالات و عقده گشایی در مبال و حمام و... بوده ست،یا غالبا ً به راهکارهای کلی گویانه منجر شده ست و یا به حرکات رادیکال.

البته محرز است که برخورد من با نوع رفتار شما با فرزندتان از در مسالمت و تحسین ست، من به سویه ی ِ اجتماعی این مسئله توجه دارم.

برای افرادی که به جای انکار میل جنسی و رفتارها و تبعات ناشی از آن،آن را پذیرفته و به دنبال راهکار های پذیرش آن در جامعه هستند،به گمان من نخستین قدم «کشف» و دانستن این مسئله ست که در جامعه چه می گذرد.و در مرحله بعد دانستن و «توصیف» کردن جزئیات این مسئله.سپس در پی «تبیین» اش برآمدن و « فهم» اینکه در ذهن نوجوانان و جوانان چه می گذرد و در نهایت در پی «چگونگی» تاثیر نرم ها و هنجار ها بر آمدن و مواجهه با این مسئله که چگونه می توان هنجارها را تغییر داد.مراحلی دیگر نظیر ارزیابی تاثیر و... جای خود.

راهکاری هایی کلی که در فضای جامعه و وبلاگستان و... فراوان داده می شود نظیر اینکه با فرزندان و نوجوانان و... چگونه باید برخورد کرد،هر چند در مواقعی می تواند سودمند باشد،ولی گهگاه می تواند تبعاتی هم در جامعه داشته باشد،نمونه اش درگاه هایی اینترنتی که یکی پس از دیگری مثل قارچ سر بر می آورند و هر مزخرفی را به خورد نوجوانان می دهند.

البته برای افرادی نظیر شما و من و بسیاری از مخاطبان وبلاگتان،که اهمیت و شان میل جنسی انسان را دریافته اند،به گمانم مسئله و نوع مواجهه راحت تر باشد.

چیزی که ذهن مرا بیشتر به خود مشغول کرده ست،روی دیگر سکه ست:برای ذهنی که از در انکار این میل برآمده ست،آیا می توان راههای برون رفتی از وضعیت دشوار فعلی یافت؟

تعارف را کنار بگذاریم،برای بسیاری از ما که مذهب کمرنگ و یا بی رنگ است،نوع مواجهه با مسئله ساده تر است،چون غالبا ً بزرگترین مانع در نوع برخورد با این میل،دیوارهایی ست که توسط مذهب وضع شده ست و یا توسط همو مشروعیت می یابد.

آیا برای فردی مومن به طور اعم و مسلمان به طور اخص،می توان راههایی یافت که بتواند نیاز های جنسی افراد در کناره خود و یا نوجوانان و جوانان در جامعه را به رسمیت بشناسد ؟و آیادر چهارچوب مذهب برای آن راهکاری ارائه کرد؟

اگر پاسخ منفی باشد،برای حل مشکل و مسئله اجتماعی،ظاهرا ً چاره ای جز ستیز با مذهب در وهله نخست باقی نمی ماند.

...

مومنین و مومنات پاسخ گویند.محض یادآوری بد نیست اشاره شود چاره جویی هایی نظیر ازدواج زودهنگام و یا اکیه بر رفتار هایی که تاکید بر تقوا دارند،ظاهرا ً چندان در گره گشایی مسئله تاثیر گذار نبوده ست.طرفداران این ایده ها بد نیست نیم مگاهی با شرایط انضمامی زیست اجتماعی بیندازند تا هم غیر معقول بودن این راهکار ها را دریابند،و هم پر هزینه بودن چنین راه حل هایی

سلام
با حساب شما ما در همان مرحله کشف و دانستن ایم . کشف اینکه در جامعه چه می گذرد و کشف اینکه در ذهن نوجوانان در مواجهه با امیال درونی شان و در مواجهه با شرایط اجتماعی چه می گذرد ؟ که خوب اگر همین کار را درست انجام بدهیم خوب است


در رابطه با مذهب و راه حل هایش شما تقوی پیشه کردن و به انتظار حوربان بهشتی نشستن را فراموش کرده اید ظاهراً

منیر شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 11:55 ب.ظ http://dastnam.persianblog.ir/

با پرسشهایی که محمدرضا مطرح کرده . با خاطره ی جامعه ای که خود ، نوجوانی و جوانیم را در ان گذراندم . و روزشنود هایی که امروز ایران ظاهرن مذهبی را !!! هولناکتر از دوره ما تحویل فرزندان مان داده .و جامعه ای که کودکانم را به امید فردای بهترشان به آن کوچاندم . و حساس ترین سنینی که دختر و پسرم می گذرانند ، بسیار خوب خواهد بود اگه بهتر و کار آمدتر این گفتگو رو ادامه بدیم . ببینیم حال که مذهب ، اخلاق را در درجه چندم قرار میدهد ، ما چه باید بکنیم تا بچه ها نه از این ور بیافتند نه از اون ور ... البته از افتادن گریزی نیست . از ارتفاع بلند افتادن هولناک است .
...
ما از روشهای مذهبی فقط ترس از آتش را آموختیم و توبه ... فکری به حال هورمون هیچ تنابنده ای نکرده انگار این مذهب... بجز روزه داری و مناجات . و من نمیدانم چرا وقتی مومنین و مومنات خودشان دچار فشار هورمونی در سطح شهر میشوند از این نسخه استفاده نمیکنند ؟!!! چرا روزه نمیگیرند ؟
این بندگان خدا وقتی به سفرهای اروپایی مشرف میشوند چه میکنند ؟!!! خب همان کار را در وطن هم بکنند .
موضوع پیچیده نیست . خیلی ساده است . هورمون است که تصمیم میگیرد .
این همه پیچاندن زنان در حجاب که به فشار هورمونی افزود . آنهمه روشهای مذهبی هم کاری از پیش نبرد ... واقعن کسی می تواند مدعی شود که جامعه ای یافت میشود که مذهب در آن این فشار را در خفا هم کنترل کرده باشد ؟
...
بیچاره بچه ها .

بله بسیار هولناک تر ! کارکرد مذهب اینجا کاملاً تخریبی است .
زمان ما اگر گفتن این چیز ها تابو بود الان آشکارا به بچه ها می گویند که داشتن این میل یک معضل است . داشتن هورمون یک مشکل است .
که تو باید به کمک دینت این مشکل را حل کنی .
از نظر من این مذهب نتوانسته هیچ کارکردی در مورد اخلاقی زیستن داشته باشد بلکه با سخت گیری و اجبار و زور و تبعیض جنسیتی اوضاع را بدتر و آشفته تر کرده است .

جواد یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 12:23 ق.ظ

هشدار!
سنگ بزرگ علامت نزدن است
هرگز به جنگ علنی با مذهب جامعه نروید
بجای آن ، تنها به اصلاح بپردازید
از بحث منحرف نشوید ناشیانه
فراموش نکنید موضوع بحث را
تا بخواهید با مذهب درافتید که مساله ی جنسی را حل کنید ، 50 شاید 100 سال دیگر را تلف کرده اید.
اصلاح مذهبی کار قرون و تدریج است ...اما اصلاحاتی از قبیل آنچه اردوغان مطرح کرده ، بدون درگیری آشکار و ناشیانه با مذهب نیز قابل حصول است. اشتباهات گذشتگان را تکرار نکنیم.

این علامت ایست بزرگ برای چیست ؟ اصلاح کی رخ می دهد ؟ وقتی نقدی مطرح شود . حالا مطرح شدن یک انتقاد را شما می گویید جنگ علنی با مذهب ؟؟

اشکان - غریبه سابق یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 12:57 ق.ظ http://ashteroh.mihanblog.com/

خیلی خوبه که با هم این قدر خوب/راحت/صمیمی هستید

شاد باشید

سلمان محمدی یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 01:17 ب.ظ http://salmanmohammadi3.blogsky.com/

سلام. راستش من در اخلاق جنسی خیلی محافظه کارم. درست عکس خانم/ آقای اردوغان. بنابراین با خیلی از حرفهای شما مخالف ام و ممکن است از نظراتم را نپذیرید. ولی بگذارید حرفم را بزنم که اتفاقا این ماجرا خود نمونه ای از مشکلات ناشی از تزلزل همین اخلاق جنسی محافظه کارانه است و شما هم به طور فطری و علی رغم تمایلات روشنفکرانه تان ناراحت شده اید و مضطرب شده اید و .... . اتفاقا همین درست است و اگر این واکنش فطری نباشد، معلوم نیست کار به کجا میکشد.
یادآوری کنم که نوشتة شما را افراد خیلی خیلی خیلی روشنفکر - اگر حواس شان هم جمع باشد - باید ضدهمجنسگرایی و همجنسگراهراسانه تلقی کنند و شما را تقبیح کنند که چرا تخم همجنسگراهراسی (homophobia) را در ذهن کودک تان کاشته اید! (اگر کوتاه بیایید، ممکن است مثل برخی ممالک اروپایی شما را به این اتهام حتی sue هم بکنند!!!)

سلام
خوب است که اخلاق جنسی محافظه کارانه حد اقل اجازه حرف زدن در این مورد را می دهد .
من به صورت فطری ناراحت و مضطرب نشده ام آقای محمدی .
ناراحتی فطری گمانم ویژه کسانی است که میل جنسی را اساساً میل و غریزه ای پلید می دانند .
اضطراب من به جهت شرایط اجتماعی آشفته و ناهنجاری است که هم اکنون کسی خود را مسئول آن نمی داند.
آشفتگی این شرایط از آن جاست که بین فرهنگ رایج و متداول بین نوجوانان و جوانان و فرهنگ رسمی شکاف بسیار بزرگی وجود دارد .
آنسوی این شکاف نوجوانان و جوانان نا آگاهانه و شاید از سر کنجکاوی و یا حتی لجبازی به رفتارها و کارها و حرف های رادیکال و غیر معمولی دست می زنند- که یاس و سرخوردگی روحی ، بیماریهای مقاربتی کمترین دستاورد آن می تواندباشد علت بزرگ این ناهنجاری ها شاید همین محافظه کاری اخلاق جنسی باشد که دوست دارد همه چیز آرام به نظر برسد و برای فرار از حل مساله صورت آن را پاک می کند .
من تخم همجنسگرا هراسی و هیچ تخم دیگری در ذهن بچه نکاشتم . فقط تا جایی که می توانستم سعی کردم میل جنسی و انواع آن و نشانه هایش را برایش توضیح بدهم و بگویم که انسان معمولاً در مواجهه با آن غریزه چه می کند ؟ و اینکه جنس زن فقط وطیفه لذت دادن به مرد را ندارد. زن و مرد هر دو از رابطه جنسی بهره و لذت می برند.

جواد یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 01:48 ب.ظ

سلمان !
شما که در اینمورد محافظه کاری، بگو که آیا توانسته ای با نسل بعد از خودت ارتباط برقرار بکنی؟ گمانم سنت بین 45 و 50 باشد. درست است؟
آیا نوجوانان و جوانان فامیل نزد تو میتوانند راحت از خواسته ها و تمنیات واقعیشان بگویند؟ گمانم نه. چرا؟ بخاطر همین محافظه کاری شما. شما و اغلب کسانیکه مبشناسیم و میشناسی. این محافظه کاری به کجا خواهد انجامید؟؟؟

[ بدون نام ] یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 05:11 ب.ظ

به به آقا سلمان عزیز
من حتی فکرش رو هم نمیکردم به این خیابان ممنوعه وارد شوی چه برسه به اینکه نظر هم بدی. آخه این نوع دغدغه ها مخصوص موجودی بنام انسانه نه فرشتگان و ابرانسان هایی همچون شما و امثال شما.

odise یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 07:24 ب.ظ http://noqtenoqte.blogsky.com

درود بر جناب سلمان محمدی.
خواهش می کنم برای من نا وارد روشن سازید که در اینجا آهنگ تان از واژه ی "فطری" چیست؟ و فرق این " فطری" که شما می فرمایید با اخلاقیاتی که تحت تسلط نظام ارباب-بنده که به قدمت ظهور نظام مردسالارانه است در ما "درونی و نهادینه" شده چیست؟

هسته ی سوالم از شما این است: چه موقع می توانیم بگوییم رفتاری در ما "فطری" است و چه موقع می توانیم بگوییم رفتاری در ما "نهادینه" شده است. توجه دارید که نحوه ی رفتار جنسی حتا در جهان امروز هم متکثر است. و شما به صرف اعتقادتان به درستی آنچه قرآن فرموده نمی توانید واقعیت این چندگانگی را منکر شوید. از این گذشته، امروزه به وضوح ثابت شده است که تا پیش از ظهور نظام مالکیت جنسی یک طرفه ی مردان، نظام های مادرسالارانه در جهان وجود داشته اند که توسط قدرت مردان مالکیت جو و سرمایه دار به زیر کشیده شده اند. می دانید که ازدواج "درون- خانوادگی" هنوز در برخی نقاط جهان وجود دارد و دیرزمانی بر تاریخ بشر حاکم بوده است. با این توصیفات حداقلی خواهش می کنم توضیح فرمایید که با توجه به این تنوع، اعتقادتان را به فطری بودنِ محافظه کاری خود از کجا آورده اید، آیا تنها از قرآن؟

یک سوال حاشیه ای هم دارم. قرآن می فرماید زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند مگر انها را که به غنمیت گرفته اید... .(آیه 24 سوره نساء)

می دانید که مسلمانان آغازین بعد از جنگها زنان شوهردار و بی شوهر را به کنیزی می گرفته اند و از آنها تمتع جنسی می جسته اند، آیا چنین رفتار قرآنی هم "فطری" است. و اگر هست آیا روا می دارید که در جنگهایی که مسلمانان شکست می خورند به همین شیوه زنان شوهر دار مسلمان نیز توسط دشمنان تصرف شوند.
البته ممکن است به ترفند آیات عظام دست یازید و بفرمایید اسارت اینان در جنگ در حکم "طلاقشان" است.
در این صورت می پرسم آیا روا می دارید که دختر شوهر دار خودتان را پس از اسارت در جنگ و کشته شدن دامادتان و آواره شدن نوه هایتان (خدایی ناکرده) با همین توجیه خداوندانه تصرف کنند؟!
منتظر پاسخ شما می مانم با سپاس

پرتابه یکشنبه 25 فروردین 1392 ساعت 11:15 ب.ظ http://partabeh.com

سلام فرزانه جان
وقتت بخیر...
من یکی از اعضای پرتابه هستم.
می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن...
من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های 198 کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی
ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی...
منتظرتیم
http://Partabeh.Com

راثی پور دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 12:30 ب.ظ

سلام

از مسئله مهمی بحث کرده بودید.هرچند حرف من شاید به بحث شما زیاد مربوط نباشد ولی یکی از دردهای مرتبط با این مسئله است.
بنده 5 سالی در یکی از شهرهای به اصطلاح مذهبی ایران زندگی می کردم.آن طور که به عینه دیده و شنیده بودم این شهر تنها شهری بود که علنا کسبه و دکانداران محترم با دیدن زنی تنها در خیابان یا کوچه به او متلک می گفتند و یا مزاحم نوامیس زنان حتی با وجود بغل گرفتن بچه می شدند.همینها در ایام محرم بساط نذر و عزا داری را پهن می کردند.
شاید دلیل این امر نیز بسته بودن بیش از حد این جامعه و تابو بودن طرح مسائلی از این دست بود.

سلام
بله دست کم برای ما مسأله مهمی است . لابد از آمار بالای ازدواج دختران کم سن و سال ، تن فروشی شرعی شده ! و طلاق در شهر های مذهبی خصوصاً قم هم شنیده اید .

عیسی دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 03:55 ب.ظ http://isadf.blogfa.com

مرسی. مطلبی بود که مدت زیادی توی ذهنم بود و می خواستم در موردش بیشتر تحقیق کنم.
کتاب "در ستایش شرم" را ببینید:
http://www.khabaronline.ir/print/276558/culture/book

این فطری هم به نظرم همان "حس گناه" است که مذهب در طول صدها سال به خورد ما داده است!
"حس گناه" ... به نظرم اولین گام، مبارزه با این حس گناه است و راهش هم آگاهی دادن است.

جالبست در ستایش شرم !
در این توضیحی که برای معرفی کتاب آمده گفته شده شرم ریشه در این دارد که ما در وجودمان چیزی تحقیر آمیز داریم که ما را به سوی اعمال ناشایست سوق می دهد .
شرم ناشی از بحران هویت است و ما به صورت فردی و اجتماعی هم چنان در مرحله شرم مانده ایم و از آن گذر نکرده ایم .

خوب تا وقتی توجیهاتی فطری برای این قضیه وجود دارد گذر کردن آسان هم نیست . مارکس درست می گوید که ایدئولوژی پرده پندار است .

. دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 07:20 ب.ظ

http://tundratabloids.com/2013/04/tunisian-femen-sextremists-burn-salafist-flag-in-front-of-mosque-in-paris.html

http://www.fozoolemahaleh.com/2013/04/09/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%81%D9%85%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86

متاسفانه نتوانستم لینک ها را باز کنم . کاش توضیحی درباره شان می نوشتید

این من دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 09:41 ب.ظ http://in-man.blogfa.com

سلام
از معدود فضاهای باقی مانده در دنیای فیلترنت که هنوز هم می خوانمش و از خواندنش لذت می برم اینجاست.
با اجازه تان وبلاگ شما را لینک کردم

سلام
لطف دارید . تا مخاطب خوب هست وبلاگستان دچار رخوت نمی شود .

سیدعباس سیدمحمدی دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 09:51 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
چه سلمان محمدی و من که «فطرت» را قبول داریم، و چه شما که به تیپ فکریتان نمی خورد «فطرت» را قبول داشته باشید، و اهل روشنگری ی فلان دوران اروپا و ... هستید، احتمالاً همه مان حساس هستیم در موضوع تربیت کردن فرزندانمان.
موضوع جنسیت و سائقه های جنسی و ...، موضوعی بسیار بسیار مهم است. غریزه ی جنسی بسیار بسیار مهم است. از عجائب روانشناسی و وجود انسان است. اگر بیش از حد در تنگنا باشد، مشکلاتی ایجاد می شود. اگر بیش از حد آزاد باشد، مشکلاتی ایجاد می شود. و هر مکتب و هر تفکری حد و حدود و مرزها و پیشنهادهای خود را دارد.

به هر حال باید مراقب فرزندانمان (چه پسر و چه دختر) باشیم. در ایران و آمریکا و عربستان و چین و همه جا، والدین باید سعی کنند مراقب فرزندانشان باشند.

و:
گمان کنم طبیعیتر است پسر شما، از پدرش راهنمایی بشنود، نه که از شما راهنمایی بشنود. (البته مثل این که پدر فرزندان شما، جایی در سناریوهایی که شما و فرزندانتان «آدم خوب» سناریو هستید، ندارد.)

به امید موفقیت و سعادت فرزندانتان و خودتان و خانواده تان.

سلام
موضوع یک کمی پیچیده تر از به تیپ فکری خوردن و نخوردن است . شما برای روشن شدن موضع فکری خودتان می توانید شواهد و دلایل تان را بگویید بجای قضاوت درباره من .

غریزه جنسی از نظر شما از عجائب روانشناسی و وجود است ؟ این جمله دقیقاً یعنی چه ؟ یعنی مرموز است ؟ یعنی ناشناخته است ؟
مکتب و تفکری که غریزه جنسی را عجیب می داند چه برخوردی با آن خواهد کرد ؟ احتمالاً برخورد سلبی .
اما علم بسیاری از زوایای تاریک این موضوع را روشن کرده است . مراقب بودن ما از فرزندانمان از نظر من به این معنی است که هر چه می دانیم به آنها بگوییم . همراه آنها شویم که بیشتر یاد بگیریم و بدانیم .
فقط آگاهی است که می تواند غریزه را به شکل صحیح ارضا و هدایت کند.

اما درباره نکته آخر شما نظرتان برای من طبیعی نیست . طبیعی است احتمالاً برای خودتان . هیچ قانون نا نوشته ای در این باره وجود ندارد بچه در هر موردی با هر کدام از والدین که راحت تر و نزدیک تر باشد حرف می زند.
ضمناً من یک فرزند بیشتر ندارم پدرش هم در این سناریو کارگردان است جلوی دوربین نیست

سلمان محمدی دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 10:00 ب.ظ http://salmanmohammadi3.blogsky.com/

سلام. ما شاء الله هزار ما شاء الله چه قدر برخی کهیر زده اند از این "فطری" ما. بله. چیزی به نام فطرت وجود دارد. آدمها اگر بنا بر فطرت شان قضاوت کنند، از همجنسگرایی، رابطة آزاد جنسی، حتی رابطة جنسی وحشیانه (rough sex)، رابطة جنسی سه نفره، رابطة جنسی گروهی، و همة این چیزهایی که من روزانه قربانیانش را در قامت مراجعانم میبینم، بد شان می آید. به همین علت هم هست که این چیزها نادر است. حتی در جهان "آزاد".
جناب جواد. بله. نه تنها با جوانترهای فامیل، که با غریبه ها هم راحت ارتباط برقرار میکنم، کما اینکه مراجعانم با اینکه از وجناتم لابد حدس میزنند که باید خودم آدم محافظه کاری باشم، ولی همة مشکلات شان را و از جمله این قسم مشکلات شان را برایم تعریف میکنند.
خب حالا از این حرفها بگذریم و برگردیم سر تجربة خانم پارسایی: کسانی با پسر نوجوان شان در مدرسه رفتاری کرده اند که در جهان "آزاد" هم مصداق "مزاحمت جنسی" (sexual harassment) شمرده میشود. پسرشان هم خجالت کشیده و این واکنشی است که در جهان "آزاد" هم از یک پسر نوجوان طبیعی سر میزند. خانم پارسایی هم وقتی فهمیده، ناراحت شده و این هم واکنشی طبیعی است. حالا شماها میفرمایید این واکنشها محصول احساس گناهی است که دین در ما ایجاد کرده؟!!! و چون حکومت ایران خودش را دینی خوانده و خیلی هم مستبد است و ما هم با استبداد مخالف ایم، پس باید با همة این احساسهای طبیعی (بخوانید فطری) مخالف باشیم؟!! من چنین نمی اندیشم.

اجازه بدهید گفته های شما را اصلاح کنم
پسر من هفته ای یک بار برای بازی فوتبال به یک باشگاه می رود . این موضوع مربوط به آن باشگاه است نه مدرسه
بعد اینکه پسر من آنجا حرفهایی از زبان هم سن و سالان خودش شنیده بود که بشدت ذهنش را در گیر کرده بود . یعنی پسر ها از تجربه های خودشان تعریف می کرده اند که البته به نظر من بخشی از آنها خیال پردازی و اغراق است که در آن سن و سال بعید نیست . مثلاً پسری دوازده سیزده ساله که از ارتباطش با زنی حرف می زند یا درمورد قیمت زن های خیابانی حرف می زند یا از رابطه جنسی گروهی 6 تا مرد با یک زن می گوید به نظر شما فقط دارد ایجاد مزاحمت می کند ؟ او خودش یک قربانی است .

این رفتارهای بعضاً نا متعارف که نام برده اید همه محصول کمبودها و عقده ها و سرکوب هاست که در هر جامعه به شکلی وجود دارد .
به نظر من این واکنشها محصول رفتار های هیس هیچی نگو و بگیر و ببند ها ی همان محافظه کارانی است که می گویند انسان از همجنسگرایی بصورت فطری بدش می آید . در حالی که شخصی که از نظر فیزیولوژیک هم جنس گراست چنین حسی ندارد . اینجا برای توجیه قضیه فطرت راهی نیست جز اینکه همجنسگرایی را پلید و شیطانی و انحرافی بدانند و عده ای از انسانها را از داشتن حقوق انسانی خط بزنند.

دقت کنید من کاری به حکومت و استبداد ندارم . اما چیزی که من را ناراحت می کند این است که جامعه ما از لحاظ ارزشی و هنجاری دچار چنان تضادی است که یک نوجوان که هنوز هیچ نشانه ای بلوغ جسمی در او پیدا نیست و از لحاظ جسمی کودک بحساب می آید به خاطر ناهنجاری اجتماع به بلوغ زودرس محکوم می شود . آن هم در حالی که همان اجتماع هیچ راه درست و بهنجاری برای پذیرش و رفع نیازهای او ندارد.
من ناراحت نیستم که چرا پسر من این حرفها را شنیده . آنجا هم نمی شنید جای دیگری به نحو دیگری می شنید . اگر اضطراب و نگرانی در من هست بخاطر این است که چرا پسرک همان موقع به من نگفت اصلاً اگر پسرک از من نپرسید چه ؟ یا اگر از من پرسید و من هم پاسخی نداشتم چه ؟ یک بچه به تنهایی با این همه تضاد که در جامعه می بیند چه طور کنار می آید ؟

این فاجعه نیست که معلم پرورشی سر کلاس میل جنسی و غریزه را یک معضل معرفی می کند ؟ و همان بچه در خانه و اجتماع چیزهای دیگری می بیند و می شنود ؟

شما خیلی سطحی این انتقادها را به حکومت استبداد زده وصل می کنید و می گویید بخاطر مخالفت با حکومت ما داریم از این رویه های ایدئولوژیک انتقاد می کنیم . در صورتی که مشکل خود همین رویه های ایدئولوژیک و خشونت پرور هستند. اصلاً چنان حکومتی هم زاده همین نگاههاست .

در مورد مسئولیت تک تک مردم و نه حکومت شما موافقم . اما یک جا با شما مخالفم . در علت این بی مسئولیتی!
علت این بی مسئولیتی به پنهان کردن و انکار کردن و پلید خواندن اشکال مختلف و طبیعی آن بر می گردد که آن هم کار مکتب ایدئولوژیکی است که با لایه های فرهنگ ما هم تنیده شده . به عوض وضوح و شفافیت دروغ و پنهان کاری را رواج داده و با دستمایه ای مثل فطرت دست به توجیه وضع موجود زده است .

جواد دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 10:01 ب.ظ

بسیار خب! مراقب فرزندانتان باشید! ولی بعد از 18 سالگی میخواهید چکارشان کنید؟! میشه به منم یاد بدید؟!

اصلاً مراقب بودن یعنی چه ؟

سلمان محمدی دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 10:37 ب.ظ http://salmanmohammadi3.blogsky.com/

(ادامه) و حساب حکومت استبدادی ای را که خود را به غلط دینی خوانده، از حساب دینم جدا میکنم.
اما سرکار خانم پارسایی!
1. بالاخره تکلیف ما دین باوران را روشن فرمایید: ماها که معتقد به فطرت ایم و آن رفتارهای جنسی غیرمحافظه کارانه را برخطا و مغایر با فطرت میدانیم، از آن رو چنین مرتجع و عقبمانده ایم که "میل جنسی را اساساً میل و غریزه ای پلید" می دانیم؟ یا نصف ایدئولوژی ارتجاعی و عقبمانده مان کمر به پایین است و همه اش فکر و ذکر خودمان و رهبران زنده و مرده مان الفیه و شلفیه است؟ راستی "معیار دوگانه" (double standard) را در علم سیاست شنیده اید؟ به این برخورد روشنفکران با ما محافظه کارها ربطی ندارد احیاناً؟!
2. در "آشفتگی و ناهنجاری" شرایط اجتماعی با شما موافق ام و احتمالا تفاوت ما در این است که من فکر نمیکنم همة این انحطاط اخلاقی جامعه از محافظه کارانه به بی قید و بند که شما "آشفتگی و ناهنجاری" خوانده اید، کار حکومت است. شاید واکنشی نادرست به ژستهای اخلاقی حکومت موسوم به دینی هم باشد. و اگر قرار است کسی خود را مسئول بداند، بیش و پیش از حکومت - که امیدی هم بدان ندارم - تک تک ما مردم ایم که دست از مخالفتهای واکنشی اینچنینی - به قول شما "لجبازانه" و اگر جسارتم را ببخشید، اضافه کنم "احمقانه" - برداریم و برگردیم به اخلاق فطری.
اما اگر گفتیم همة این بدبختی ریشه در حکومت دارد و آنهم در محافظه کاری حکومت - چنان که شما گفته اید - دیگر نه وظیفه ای برای ما میماند و نه آینده ای برای فرزندان مان.
3. در مورد "تخم همجنسگراهراسی" هم گمان کنم طنز سخنم را نگرفتید که ... بگذریم. اصل مطلب نبود.
4. چرا تا کسی حرف از اخلاق جنسی و ضرورت مقید کردن آن میزند، کسانی به تمسخر متمسک میشوند که "ما انسان ایم و شما ابرانسان و فرشته اید"؟ به قول آقای سیدمحمدی، تمایل جنسی هم مثل اغلب تمایلات بشر "اگر بیش از حد در تنگنا باشد، مشکلاتی ایجاد می شود. اگر بیش از حد آزاد هم باشد، مشکلاتی ایجاد می شود". مراد من از اخلاق، نفی این تمایلات نیست؛ ضابطه مند کردن آنهاست. آن نظردهندة بی نام هم از فقر استدلال لطفا مجوزی برای تمسخر مخالف عَلَم نفرمایند. زشت است این کار. اخلاقی نیست. اگر برای اخلاق اساسا محلی از اعراب قایل هست آن نظردهندة بی نام!

آنا سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:11 ق.ظ

من در این مورد خیلی به کمک نیاز دارم ! پسرم اصلا حرفی نمیزنه و نمیزاره موضوع باز بشه یا من نمی تونم ! دخترم هم یک ریز از عشق و عاشقی و بچه دار شدن صحبت میکنه البته به اقتضای سنش و پسرم عصبانی میشه !!!

حرف زدنشان راحت که نیست .
پسرک یکی دوسال قبل راحت تر حرف می زد. الان فکر می کنم اینها یک حسی دارند که بزرگ شده اند و خودشان می توانند و باید مشکلاتشان را حل کنند . کمک خواستن برایشان آسان نیست .

من هم مراقبم که مثل بچه ها باهاش حرف نزنم و حرف زدن در این باره را خیلی طبیعی و حتی لازم جلوه بدهم .
سخت است

اردوغان سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:21 ق.ظ http://Ardogan.arzublog.com

آن گزاره های اخلاقی که به جسم یا روان فرد یا اجتماع ، در کوتاه مدت یا دراز مدت آسیب زند ، مردود است ، حال از دهان یک فیلسوف خارج شده باشد ، خواه از ذهن یک روشنفکر تراویده باشد ، و خواه منتسب به آسمان باشد.
عرض من اینست که ابتدائا هر یک از ما باید نیاز جنسی انسانها را - اعم از تازه جوان 18 ساله یا انسانهای مسن تر - به رسمیت شناخته و برایش احترام قائل شویم. اما از طرفی تنها زمانی میتوان این احترام را عمیقا قائل شد که "انسان" فی ذاته برای ما محترم - و به جرأت میگویم مقدس- باشد. آنگاه است که این انسان را گناهکار نخواهیم دید بلکه نیازمند تامین و کمک خواهیم دید.
اوشو میگوید: یک 21 ساله برای ازدواج پیر است! چرا که در 17 و 18 سالگی در اوج جنسی بوده و اکنون به نسبت فروکش کرده است. تازه جوان است که میتواند با یک رابطه ی جنسی ، عمیقترین لذت را با تمام وجودش درک کند ، به شدتی که حتی به نوعی خلسه برسد. کسی که این خلسه ی جسمانی را درک کرده باشد ، آمادگی بسیار زیادی برای ورود به خلسه های عرفانی و معنوی خواهد داشت.
ولی ما و جامعه ی ما جلوی این جوان را میگیرد و او را - اغلب به اجبار اقتصاد - تا سالها از این لذت محروم میکند ( البته در جوامع سنتی ) و در جوامع امروزی نیز جوان هر چند حتی روابط متعددی را ممکن است تجربه کند ، اما به دلیل تربیت نادرست و بینش غلط، احساس گناه میکند و همین احساس گناه مانع از درک اوج لذت و خلسه میگردد این است که انسان به دور باطل میفتد و تا آخر عمر در حسرت یک رابطه ی عمیق میماند و معمولا هم این آرزو را با خود به زیر خاک میبرد.
میشود یک آدم مثل جوجه ماشینی همانند دورو بری هایش که در 80 سالگی هم دنبال دارو میگرد تا از سکس لذت ببرد. یعنی تا آخر عمر در مرحله ی جفتگیری هنگ میکند ! این بیماریی هست که از بس در جهان امروز شایع شده است ، هر آنکه از آن مبرّا باشد ، بیمار مینماید!
در حالیکه چنانچه انسان در ابتدای جوانی به خلسه ی جسمانی دست یابد ، مسیر طبیعی زندگی خویش را طی خواهد کرد و در حدود 50 سالگی ، سکس برایش امری بچه گانه و مضحک جلوه خواهد نمود و همزمان با رشد سنی ، رشد معنویش نیز تکامل یافته و تجربه ی عمیق جسمانی که در جوانی بدان رسیده است ، موجب خواهد شد که در درک تجربه ی روحانی نیز موفقتر باشد. این بدان معنی نیست که در آنصورت همه عارف خواهند شد! اما لااقل مسیر طبیعی انسانی خود را خواهند پیمود.
زمان با سرعتی فراتر از تصور شما والدین دختران و پسران خواهد گذشت و فرزند کم سال شما بلوغ و بعد از آن را تجربه خواهد کرد . پس بجای اینکه نگران ادبیات او باشید که چگونه در مورد مسائل جنسی بی پروا صحبت میکند ، نگران این باشید که چند سال بعد - بخوانیددو روز بعد- که نیاز جنسی اش به حد انفجار خواهد رسید ، چه بینشی دارید و چه بینشی میتوانید بدهید.
و فراموش نکنیم که خودارضایی اکنون در ایران بسیار شایع شده است. قبلا در پسران بیشتر بوده و اکنون در اغلب دختران نیز. آیا این را میخواهید؟
از مذهبی های عزیز میپرسم آیا در اصول کافی - آدرس دقیقش را نمیدانم ، سرچ کنید- نخوانده اید که "خودارضایی از زنا گناهش بیشتر است" ؟ پس چرا راضی شده اید به اینکه فرزندانتان خودارضایی میکنند( باور ندارید؟! 90 درصد پسران و شاید 80 درصد دختران ) تا مرتکب زنا نشده باشند؟!؟ چرا نمیگذارید این جوانان معصوم کاری را که در شرع هم گناهش کمتر است بکنند؟!؟
از روشنفکران و فیلسوفان ارجمند میپرسم :شما که میدانید خودارضایی چه بر سر جسم و روان جوانانتان می اورد و خواهد آورد ، چه تصمیمی دارید؟ اگر به آن راضی نیستید ، چه را جایگزین آن خواهید کرد؟

اردوغان سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 12:29 ق.ظ http://Ardogan.arzublog.com

و اما اینکه : چرا این موضوع به شکلی غیر طبیعی برای نوجوانان بولد شده است ؟ ، جوابش آسان است. محرکهای جنسی در جامعه ی جهانی - و نه فقط ایران - بسیار زیاد شده است و حتی اگر خانواده ای بخواهد این محرکها را کم یا حذف کند ، محیط خارج از خانه برای بلوغ زودرس و صحبتهای قبل از بلوغ در مورد این مسائل - که مقدمه ی بلوغ است- بسیار مساعد است!
الان بیاد آوردم زمانی را که شاید 6-7 ساله بودم و گروهی از زنان فامیل دور هم نشسته بودند و داشتند صحبت میکردند از اینکه حمامهای ترکیه مختلط است و فلان! و در این حین یکی از این بانوان محترم به جمع گوشزد کرد که: پسر بچه اینجاست از این حرفها پیشش نزنید خوب نیست ! و یکی دیگر گفت گه نه بابا بچه س ! چیزی حالیش نیست! و آن پسر بچه ی غیر ممیز(!) اکنون بعد از 30 سال آن داستان را اینجا تعریف میکند!

اودیسه-سلمان محمدی سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 01:13 ب.ظ http://noqtenoqte.blogsky.com

درود بر دوست دیندارمان جناب سلمان محمدی
بَنده سوالی از شما پرسیدم و شما جواب فرمودید که :"سلام. ما شاء الله هزار ما شاء الله چه قدر برخی کهیر زده اند از این "فطری" ما.
ویکی پدیا : "کَهیر (به انگلیسی) واکنش آلرژیک حاد یا مزمن به شکل ورم‌دانه‌های گرد سرخ بر روی پوست که با خارش شدید همراه است . کهیر آماس و ورمی است در پوست بدن که شبیه به آماسی که از برخورد گزنه پدید می‌آید"

نمی دانم سوال ساده من از شما چه خاصیتی داشت که شما در آن نوعی کهیر تشخیص دادید؟
با این وجود هنوز مشتاقم بدانم از دید شما فرق "فطری" و "درونی شده" در چیست؟ چه زمان یک رفتار فطری است و چه زمان یک رفتار "درونی شده" است. این که می فرمایید " بله، چیزی به نام فطرت وجود دارد". نیاز به دلیل دارد و شما دلیلی پیش نیاورده اید!


چند سوال: آیا راه معتدل اسلام برای از بین بردن این مشکلات صیغه و متعه است؟ حتا با دانستن این که زن صیغه ای حتا اگر ابستن هم شود حق خرجی ندارد!

آیا راه معتدل اسلام برای از بین بردن این مشکلات نیمه حقوق گردانیدن زنان است در ارث و شهادت و بی حقوق کردن انها در قضاوت و امامت و حتا ناتوانی انها در روئیت هلال است؟
آیا راه معتدل اسلام برای از بین بردن این مشکلات و تربیت صحیح فرزندان "تعدد زوجات" است؟
آیا پدری که چند زن دارد و از جمله همچون پیامبر (ص) زنی نه ساله، و از هر کدام از این زنان چند بچه هم دارد می تواند مشکلات اجتماعی و جنسی فرزندانش را به شیوه ی معتدلی که شما می فرمایید حل کند؟ وقتش را دارد؟!
آیا این راهِ اعتدالی که شما می فرمایید همان راهی است که به مرد مسلمان حق داشتن چهار زن رسمی داده است و نیز بیشمار کنیز -اسیر شده یا زرخرید و در شیعه تا هزاران صیغه و در عین حال حق جنسی زن رسمی -نه کنیزان و صیغه های بی حقوق جنسی- را چهل روز یکبار قرار داده. و به او فرمان داده به شوهرت تمکین کن حتا اگر بر پالان شتر باشد و ...
البته شاید بفرمایید که اینها امروزه کم شده اند، اما سوال خواهم کرد اگر کم شده به چه علت بوده؟ به علت رشد ایده های مدرن و بیداری مردم جامعه بوده یا به سبب عمل به آموزه های اسلام؟

این دو ایه را مقایسه فرمایید:

آیه ی 34 سوره ی نسا
مردان، از آن جَهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است. و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوی عفیفند و فرمان خدای را نگاه میدارند. و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است.


نساء 128

"و اگر زَنى از ناسازگارى یا رویگردانى شوهرش بیمناک باشد، بر آن دو گناهى نیست که بین خود صُلحى کنند، و صلح بهتر است، و آزمندى در دلها خانه دارد، و اگر نیکوکارى و پارسایى کنید، خداوند به آنچه مى‏کنید آگاه است‏"

دقت دارید که، موضوع این دو آیه یکسان است. البته یک ایه در مورد حقوق مردان است و دیگری در مورد حقوق زنان. جناب سلمان محمدی عزیز "تبعیض" موجود در این دو آیه ایا استوار بر آن چیزی است که شما آن را "فطرت" نامیده اید؟ می دانم که سخنان من شاید متاثر از روشنگری فلان دوران اروپا باشد نه استوار بر ایده های زاییده شده در فلان دوران صحاری عربستان، اما به هر روی ذهنم درگیر در این دو ایه مانده و با توجه به این که حضرت علی هم فرموده اند:" از رای زدن با زنان بپرهیز، زیرا ایشان را رایی سست و عزمی نا توان است با پرده نشینی، نگاه آلوده شان را راه ببند که سخت گیری در پرده نشینی آنان، ماندگاریشان را افزون کند خارج شدن زنان از خانه بدتر نیست از این که کسی را که به او اطمینان نداری به خانه در آوری اگر توانی کاری کنی که جز تو را نشناسند، چنان کن. کاری که بدور از توان اوست بدو مسپار زیرا زن چون گل ظریف است نه پهلوان خشن، گرامی داشتن او را از حد مگذران و او را به طمع میانداز چندان که دیگری را شفاعت کند زنهار از رشک بردن و غیرت نمودن نابجا، زیرا سبب میشود که زن درستکار به نادرستی افتد و زن به عفت آراسته را به تردید کشاند." .( نامه ۳١ نهج البلاغه).
باری با توجه با این سخنان گهربار گمان می کنم به راستی خدای شما و ائمه ی شما به چنین تبعیضاتی در حق زنان قائل بوده اند و ... می خواهم از شما و البته از جناب سید محمدی بپرسم که این تبعیضات و این باور به سست رایی زنان و ... چگونه با آن چیزی که شما بر اساس اعتقاداتتان "فطرت" می نامید سازگارند. و این راه "معتدل و میانه "ای که شما معتقدید چگونه از دل چنین احکام و دستوراتی در می آید باز هم منتظر پاسختان می مانم البته انتظار دارم که این بار کهیر و ... .... .... !
با سپاس

امیر سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 01:33 ب.ظ http://sociologyofsport.blogfa.com/

سلام
از اینکه تفاوت فرهنگ جنسی میان خود و فرزندان را بفهمی و اجازه بدی نسل جدید به مقتضیات زمان خودش با مسایل جنسی برخورد کنه، خوبه
ولی نمی دونم چرا ارزشی به نگاه نوجوانان به قضیه گذاشته نمی شود و با عنوان آنومی فرهنگ جنسیتی از آن و پروبلماتیک کردن آن یاد می شود. یعنی با نگاه فرهنگ جنسیتی بزرگسالان سنجیده می شود
در ضمن نقش پدر تو این قضیه شما چه رنگیه؟ من رنگی ندیدم!

سلام
شما تا حدی درست می گویید . در یک سطح نگاه آنها از نظر ما نابسامان است چون احتمالاً بصورت ناخودآگاه آن را با نگاه خودمان می سنجیم .
ولی در مواجهه مطلق و بدون پیشداوری با نوجوانان هم کاملاً مشهود است که آنها هنجار و ارزشی از اجتماع نمی گیرند ستاده ای از جامعه ندارندو مجبورند به تنهایی بار تناقض ها و ابهام ها را بدوش بکشند.

رنگ نقش پدرانه را هم باید از خود پدر ها پرسید

رها سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 02:32 ب.ظ http://freevar.persianblog.ir

گفتنی ها رو خودت گفتی. فقط دارم دائم به تو و همسر جان تحسین میگم برای تربیت بچه ای که بتونه انقدر راحت با شما صحبت کنه و ذهنش رو درگیر کنه .

حرف زدن پسرک شاید به پدرش مربوط باشد چون پدرش هم عادت دارد از هر چیزی که برایش اتفاق می افتد و از تمام روزش در خانه حرف بزند .

پرتابه سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 03:04 ب.ظ http://partabeh.com

سلام فرزانه جان
وقتت بخیر...
من یکی از اعضای پرتابه هستم.
می دونی بعضی وقتا یه سری حرفا هستن که نه می شه تو وبلاگ نوشتشون ( یعنی به اندازه ی یه پست وبلاگ نیستن) و نه دوست داری از بین برن...
من اومدم بهت بگم که پرتابه دقیقا جائیه واسه این حرفا یعنی می تونی تو پرتاب های 198 کاراکتری همه ی حرفای مینیمالت رو بنویسی
ما تو پرتابه کپی پیست نمی کنیم و خوشحال میشیم که تو هم بیای تو جمع ما و از نوشته هات بهره مندمون کنی...
منتظرتیم
http://Partabeh.Com

یکی از اعضای پرتابه جان
فکر می کنی فیس بوک هم همین جوری فیس بوک شده است ؟

بی نام -سلمان محمدی سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 05:08 ب.ظ

حساب حکومت استبدادی ای را که خود را به غلط دینی خوانده، از حساب دینم جدا میکنم.
لطفآ بفرمایید دین شما و کتاب قرآن که بدون شک باید کاملترین دستورات را در این رابطه داشته باشد چه پیشنهادی در جهت ارضاءغریضه جنسی پسران و دختران دارد؟ البته منظورم پسران و دخترانی است که فقط به بلوغ جنسی رسیده اند و توان فکری برای تشکیل خانواده را ندارند.این سوال را پرسیدم چون میدانم شما با استدلال این دین را پذیرفته اید و لاجرم میدانید که قرآن برای تمام اعصار جوابگوی نیازهای انسان است چرا که از جانب خدایی حکیم و توانا و آشنا با نیازهای بندگانش بر پیامبر نازل شده است.
(از بابت نوشتن آن کامنت از شما عذر میخواهم درست میگویید شتابزده عمل کردم، به بزرگواری خودتان ببخشید)

آنا سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 05:25 ب.ظ

با اجازه شاید هم بهتره بگم بی اجازه از این پست استفاده کردم !

محسن-اودیسه چهارشنبه 28 فروردین 1392 ساعت 09:26 ق.ظ

ببینید دوست عزیز این نحوه ی مواجهه با دین در جامعه ی دینی نتیجه و کارکرد مناسبی نخواهد داشت.شما از نهج البلاغه و بعضی آیه های قران مثال آورده اید که زن در تمدن و فرهنگ مذهبی اسلام مساله بوده و درست فهم نشده.به نظر من مساله در فهم درست یا نادرست زن نیست .به این دلیل که زن در زن بودن اش را نمی توان با معیار درست و دقیقی ازشناخت بنا کرد.زن برای همه ی زمانهای تاریخی و مکانهای جغرافیایی به مثابه یک عنصر مبهم،نامشخص و بعضا نگران کننده و دغدغه مند به حساب امده به عبارت بهتر ساختار مردانه همواره دل مشغول ایجاد شکاف و گسست در مبانی خودش به واسطه ی نشانه ی برزخی چون زن بوده است .از این رو زن فقط در دنیای سنتی و مذهبی مساله نبوده .توی همین دنیای مدرن مگر حقیقت زن شناخته شده و برمبنای آن شناخت مبانی حقوقی ،اجتماعی و اقتصادی اش تعیین شده است؟.لازم است به تاریخ گفتمان های مدرن خوب نگاه کنیم تا بفهمیم که چطور زن و جنسیت ،به عبارت بهتر سکسوالیته، در تعیین مرزبندی های هویتی ،حقوقی،سیاسی و اجتماعی چه نقش تاثیر گذار و مبنایی داشته است.این نشان می دهد که زن و زنانگی در نسبت با رژیم های حقیقت سازِ تاریخی و اجتماعی از دوران های گذشته تا دوره ی مدرن ،وضعیتی برزخی داشته است،یعنی نه تماما هضم در رژیم های حقیقت مردانه بوده و نه تماما در بیرون آن قرار داشته.برای همین است که فردریش نیچه در پروژه ی نقد حقیقت مدرن ،جایگاه حقیقت و زن را همسان می کند:شاید حقیقت زن باشد که نخواهد وجود خودش را به ما بنمایاند.سرمایه داری به مثابه موتور حرکت مدرنیته،خیلی جایگاه مطلوب و مناسبی لااقل در سطح بازنمایی های رسانه ای ،ارزش افزوده ی اقتصادی ،صنعت سرگرم سازی و پورنوگرافی برای زنان نداشته است.امروزه زن در کانون اغواگری مدرن و پست مدرن ،به واسطه ی جسم اش ،ارزش افزوده ی عظیمی را در سرمایه داری متاخر تولید می کند.خب نظام حقیقت مدرن همین را می خواسته ،میل را بکاو ! تا انتهای دهلیزهای ناشناخته و ناخودآگاهی ! آن وقت است که می توانی حقیقت وجودی خودت را پیدا کنی.!قربانی بزرگ چنین نگاهی ،زن به مثابه موضوع عشق و تمنای مرد است.عشق رخت برمی بندد و جای ان را نگاه سادیسمی –ماروخیستی پورنوگرافی می گیرد.در پورنوگرافی ،همه شاهدیم گه چگونه تحقیر بدن زن ،اوج رضایت و لذت مردانه را بازنمایی می کند.گویی بی تخریب دیگری ،نمی شود نقطه ی اوج را در تمدن بشری تجربه کرد.به عبارت بهتر در سرمایه داری متاخر امتیازهای طبیعی و جسمانی زن در کانون توجه و نگاه خیره ی مردسالار قرار می گیرد و فضیلت به مثابه کسب آنچه که آدمی از بدو تولدش نداشته به فراموشی سپرده می شود.خیلی راحت یاد تمدن و ناخرسندی های آن نوشته ی زیگموند فروید می افتیم.یا جمله ی معروف بنیامین که هوشمندانه گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که درعین حال، سندی مبنی بر توحش نباشد.

بی نام پنج‌شنبه 29 فروردین 1392 ساعت 12:24 ق.ظ http://7926062.persianblog.ir

این جامعه ای که ما ساختیم، آدم میترسه از سرنوشت این بچه های بیگناه.
باید بریم به نظرم... ترسناکه!

بریم ؟ ... کجا ؟

سلمان محمدی پنج‌شنبه 29 فروردین 1392 ساعت 01:03 ق.ظ http://salmanmohammadi3.blogsky.com/

سلام. خانم پارسایی محترم. ببخشید! من انگار یادداشت شما را از بیخ اشتباه فهمیده بودم: من فکر کردم در آن مکان ورزشی، کسانی به او فحشهای جنسی و حتی پیشنهاد جنسی (همجنسگرایانه) داده بودند. در حالی که انگار کسانی با یکدیگر و در حضور او از تجربه های جنسی خود - احتمالا با اغراق - گفته بودند و پسر شما هم جا خورده بود.
البته در هر حال به بهانة یادداشت شما حرفهای بدی ردوبدل نشد، ولی خب ... یک جاهایی هم بدفهمی کار دست ما داده بود انگار.

دمادم پنج‌شنبه 29 فروردین 1392 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.damadamm.blogsky.com

در تمام طول خواندن پستت فقط و فقط به یک چیز فکر میکردم: شجاعت.
کار خیلی بزرگ و البته پر خطری است بزرگ کردن یک بچه و واقعا دل شیر می خواهد. واقعا آفرین فرزانه جان.

بله یه همچین دل شیری داشتیم ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد