دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

بوی شراب می زند، خربزه در دهان مکن!

انگاره های قدرت نمایی مبتنی بر جنسیت، گاهی به شیوه هایی مضحک فاش شده و ناخواسته از پرده بیرون می افتند کافی است کمی دقیق تر به رفتارها و گفتارها توجه کنیم. نمونه ای که می خواهم به آن بپردازم در نگاه اول بسیار پیش پا افتاده و حتی معمولی به نظر می رسد. چنین صحنه هایی به قدری جا افتاده اند که طبیعی به نظر می رسند در حالی که  واقعی و طبیعی نیستند نگاه کنید:


در حاشیه یک نشست علمی در دانشگاه با موضوع روابط ایران و غرب ، نزد یکی از سخنرانان می روم  و از تحلیل واقع بینانه و جامعش تشکر می کنم و می خواهم که آدرس ایمیلی در اختیارم بگذارد. آقای دکتر که از اساتید بنام دانشگاه های تهران هستند و از قضا تمام مراحل تحصیلشان را در آمریکا گذرانده اند تشکر می کنند و در حال نوشتن شماره تلفن شان روی بروشورها می فرمایند:" منم خیلی خوشحالم که تبریز هستم ، همیشه دوست داشته ام دست پخت خانم های تبریزی را بچشم."


این مکالمه کوتاه لایه هایی دارد که بد نیست مرور شوند. لایه بیرونی و ظاهری می گوید که زنان تبریزی در پخت و پز صاحب سبک و سلیقه اند و دکتر قصد تعریف و تمجید دارد و در حسن نیت او شکی نیست. لایه درونی تر می گوید که دکتر هنگام حرف زدن ناخود آگاه به هویتی رجوع می کند که از زنان در پس ذهن دارد و مثل بیشتر انسان ها قادر به تفکیک موقعیت عینی و ذهنی خود نیست و هویتی را که می بیند با هویتی که در پس ذهن دارد به هم ربط می دهد. داستان این ارتباط از هویت هایی شروع می شود که در یک شبکه فرهنگی بسیار پیچیده و در طول زمان ساخته شده است و توسط مردان و خود زنان باز تولید و تکرار شده است. وقتی مردان مشغول کارهای مهمی چون تجارت و سیاست ورزی و کسب دانش و کشورگشایی و فتح طبیعت و مکاشفه در عالم متافیزیک و شعر سرایی و ...  اند، گرسنه که نمی توانند بمانند، پس ای زنان آشپزخانه ها را فتح کنید و اگر خواستید حرف هایتان، احساساتتان، شعرها و رمان هایتان را از پشت پیش بندهای محقرتان بگویید.


چنین هویت های برساخته ای، مسلماً ناشی از اقتضای زمان بوده است و کمی تفکر کافی است، به اقتضایی بودن چیزی که طبیعی جلوه می کند پی ببریم و بفهمیم  چگونه کارگزاری هر نقش با تکرار آن هویت ساخته شده حفظ می شود و بعد از مدتها بدیهی انگاشته می شود و نشان می دهد که انسان ها با تمام تلاشی که برای رهایی افکارشان  می کنند، چگونه هم چنان اسیر گفتمان مسلط فرهنگ مردسالار جامعه خویش اند و نه تحصیلات عالی و نه حتی مدتها زندگی در فضای خارج از این فرهنگ و نه شاید حتی آگاهی، نمی تواند به انقیاد آن ها پایان دهد.


در این جا لزوم در هم شکستن و فروپاشی این هویت های جعلی و نادرست برای تغییر، ضروری به نظر می رسد و اولین گام، شاید توانمند کردن جماعت  پشت پیش بندها باشد. 




روبان سفید یعنی ...

امروز 25 نوامبر روز جهانی میارزه با خشونت علیه زنان بود. واقعیت این است که برخوردهای سطحی و تقویمی به اندازه کافی در فضای مجازی هست و من قصد نداشتم چنین کنم. ولی صبح به محض باز کردن مرورگرم روبان سفید مناسبت امروز را زیر لوگوی گوگل دیدم و دیدم نمی شود همین طوری فقط نگاه کرد... با خودم فکر کردم که خوب اینجا پشت میز کار، چه می شود کرد؟ به یکی دو آقای همکارم گفتم صفحه گوگل را باز کنند. باز کردند و چیزی ندیدند. البته من هم پاسخ خودم را یافتم!


 عرض کمتر از نیم ساعت به همه کارمندان زن شرکت زنگ زدم و گفتم امروز برای ناهار سر ساعت 1 بیایند غذا خوری که بتوانیم ناهار را با هم بخوریم. با تعجب علتش را می پرسیدند، سعی کردم کنجکاوترشان کنم، چون فرصت خیلی خوبی بود برای جمع کردن حدود بیست و شش هفت نفر زن ... ظهر حین غذا خوردن از روبان سفید و مناسبت امروز گفتم. تقریباً هیچ کس هیچ چیز نمی دانست و می پرسیدند خوب چی هست؟ اصلاً یعنی چی؟ تقریباً همه فکر می کردند خودشان خشونت را تجربه نکرده اند... ولی وقتی یکی از کارمندان امور مالی مثالی از ادبیات لفظی همکارش زد، سیل خاطره ها و تجربه ها آمد ... حالا تقریباً همه حرف می زدند و روی دست هم بلند می شدند.


 دستاورد خوبی بود. وقت ناهار تمام شد و همه برگشتند سرکارشان ولی فکر کنم یک فرقی با قبل ناهارکرده باشند.

شروع یک زن ، چرا ؟

همه چیز خوب بود ... اسم کتاب ، طرح روی جلدش ، اسم نویسنده اش که با داستانهای کودکانه اش در کیهان بچه ها خاطره داشتی ، نوشته ی پشت جلد کتاب و حتی قیمتش ، می گفت که می توانی با این کتاب  تجربه کوتاه و خوبی از داستان های ایرانی داشته باشی اما همه چیز اشتباه بود ... اگر شروع یک زن این باشد ای کاش زودتر این زن به پایان برسد.


داستان کتاب درباره پروین است زنی که با همسر و دخترش در کانادا زندگی می کند کلماتی از کتاب به ما می گوید که او عقاید شبه مدرنی دارد و زنی امروزی با روابط آزاد است . اما در میدان نزدیک خانه شان در تورنتو  نیمکتی هست که نشستن رویش به او آرامش می دهد و او اسمش را گذاشته نیمکت امام زمان . در سفرش به ایران مناره های نیم ساخته مسجد ولنجک و اذان حسینعلی شریف حالش را عوض می کند و دعا میکند و هم زمان با او اذان می گوید و اسمش را می گذارد تجربه دینی !


بقیه جاهای داستان هم این شخصیت به همین اندازه پا در هوا و بلا تکلیف است . با همسرش مشکلی ندارد اما نمی خواهد با او بماند گاهی عاشق اوست و گاهی تا مرز خیانت به او پیش می رود  اما نهایتاً نزد او بر می گردد.


پروین زن پرسشگری نیست و در مقابل این همه بلاتکلیفی و تناقض گویی تکلیفش روشن است و  پرسش و سوالی هم ندارد پس فکر نمی کند و تلاشی هم برای یافتن چیزی نمی کند ترجیح می دهد وقتش را با ملاقات با دوستان قدیمی و گاهی روی هم ریختن با آنها  و مزه پرانی های لوس و تجربه های خنک  پر کند.


چیزی که تحملش دشوار بود اصرار نویسنده به پرداختن کاریکاتوری به دغدغه های سیاسی بود . پروین در مدت اقامتش در ایران توسط دوستی با زنانی ملاقات می کند که نماد فعالان حقوق زنان هستند و مدام می گویند :" بشکنید ... بشکنید الگوهای کهن را " تصویر نشان داده شده از آن زنان ، موجوداتی بی منطق ، خشن ، زشت و بی سلیقه و عقده ای است. نویسنده تابلویی بی قواره و کریه و البته غیر واقعی از فمینیسم ایرانی نشان داده است . واقعاً با این همه کتاب خوب چرا باید سراغ چنین کتابی رفت ؟


پ . ن 1 :  شروع یک زن / فریبا کلهر / انتشارات ققنوس / 1391

پ . ن 2 : خواندن این کتاب به یک بار هم نمی ارزد . کاش خاطره ی کارهای کودک و نوجوان فریبا کلهر را خراب نمی کردم .

پ . ن 3 : نویسنده این اثر و زنان هم فکرش باید از خود بپرسند چرا لازم می دانند در خراب کردن و له کردن و نه نقد کردن فمینیسم پیش قدم شوند ؟  فمینیست های وطنی هم مثل تمام فمینیست های دنیا باید از خود بپرسند چه سهمی در این تصویر کج و معوج از فمینیسم دارند ؟

 

سقف های شیشه ای

عملکرد دستگاه ملی زنان در ایران که از دفتر امور زنان در دوران سازندگی به مرکز امور مشارکت زنان در دوران اصلاحات و مرکز امور خانواده و زنان در دوران اصولگرایی و مهرورزی تغییر نام داده است در هشت سال اخیر در ده محور زیر قابل بررسی است . مرور این کارنامه در کنار وعده های انتخاباتی ریاست جمهوری آقای روحانی  که در ایام تبلیغات تا سقف تشکیل وزارت زنان هم بالا رفت می تواند به تحلیل و  بررسی امکان رهایی از وضع موجود بینجامد. تشکیل وزارت زنان موافقان و مخالفانی دارد که دلایل بحث انگیز خود را دارند. ابتدا نگاهی به کارنامه :


- در پی هشدارها در مورد کاهش جمعیت ، اولین اقدام حذف بودجه کنترل جمعیت بود. اولین پیامد این کار احتمال افزایش مرگ و میر زنان هنگام زایمان و سقط جنین است چرا که این بودجه بیشتر حافظ سلامت زنان خانواده های محروم بوده است .


- مرخصی زایمان زنان از شش ماه به نه ماه افزایش یافت . اگر چه این کار برای سلامت مادر و فرزند مفید است اما ممکن است فرصت های اشتغال کمتری را نصیب زنان کند ضمن اینکه چنین فرصتی در اختیار زنان کارمند و کارگر غیر دولتی نمی شود.


-  در راستای تشویق زنان به فرزند آوری ، کاهش ساعات کاری و فراهم کردن امکان دورکاری زنان و استخدام نیمه وقت زنان مطرح شد علاوه بر نگرانی در مورد نوع کار ، طبیعی است که مراکر دولتی و خصوصی اولویت استخدام خود را به کارمندان مرد خواهند داد.


- دختران امکان انتخاب رشته در 77 رشته دانشگاهی در 36 دانشگاه را از دست دادند .


- ارائه گذرنامه به دختران مجرد محدود شد و آنان برای گرفتن گذرنامه و پس ازآن طی اصلاحیه ای برای خروج از کشور ملزم به کسب اجازه از ولی قهری یا حاکم شرع شدند .


- لایحه حمایت از خانواده پس از کشاکش بسیار بالاخره در شورای نگهبان تصویب شد .اگر چه با فشار افکار عمومی و فعالان ، ماده 23 که مردان را برای ازدواج مجدد بی نیاز از اجازه زنان می کرد حذف شد اما این به معنی حذف تعدد زوجات از قوانین ایران نیست . ضمن اینکه این قانون برای ازدواج کودکان دختر سکوت کرده است .


-  ضمانت اجرایی پرداخت مهریه بیش از 110 سکه حذف شد. در واقع در غیاب حق طلاق برابر برای زن ، در حالی که مرد می تواند هر وقت خواست زنش را طلاق دهد ، این قانون محدود کردن یکجانبه حقوق زن است .


- وعده بیمه زنان خانه دار از دولت اصلاحات طرح شده ولی هیج گاه به انجام نرسید و عملیاتی نگردید.


- تصویب قانونی برای پرداخت  ما بقی نرخ دیه زن از صندوق خسارات بیمه این شبهه را بوجود آورد که دیه زن و مرد برابر شده است آن هم فقط در تصادفات و حوادث غیر عمد..


- لایحه تامین امنیت زنان در جهت حمایت از زنانی که بیشتر در معرض آسیب قرار دارند مانند زنان معلول ، کم توان و مهاجر است و هم چنین جرم انگاشتن آزارهای شوهر که منجر به خودسوزی و خودکشی می شود اگر چه امید است در کاهش خشونت های اقتصادی و روانی و جسمی موثر واقع شود اما سالهاست در هزار توی دالان تصویب در دولت مانده است .


اکنون با این ملاحظات ، لازم است ارزشها ، هنجار ها اعتقادات و نظام حقوقی ، ارکان و سازمانهای حکومتی نظام های تصمیم گیرنده و سیاست گذار نسبت به ضرورت برابری فرصت ها ، امکانات و عدالت جنسیتی حساس شوند و مشارکت فعال زنان و کنترل آنان بر منابع باید همپای مردان دیده شود و به توانمندی زنان منجر شود . به زنان به چشم موجودی وابسته ، طفیلی ، درجه دو ، ضعیف ، مطیع و فرمانبر محض ، آسیب پذیر و نفقه بگیر پدر و شوهر و دولت نگاه نشود و مسائل زنان به زنان سرپرست خانوار و خانه دار تقلیل نیابد . در غیر این صورت  اگر قرار است با تغییر نام و عنوان و حتی سطح تشکیلات اتفاق چندانی در زندگی زنان ایرانی نیفتد و در بروی همان پاشنه بچرخد چه فرقی می کند این عنوان وزارت خانه باشد یا مرکز باشد یا دفتر یا سازمان ؟



مناظره در خاموشی

یک روز هشت رجل سیاسی رفتند و نشستند و گفتند ما برای حوزه زنان برنامه و ساز و کار و راهکار داریم اگر باور ندارید از دیگران بپرسید و دیگرانی که همه زن بودند هم چنان ایستاده به حرفها گوش می دادند . برنامه ها از این قرار بود :


- برنامه مدون در بحث جمعیت و خانواده برای رفع معضل کاهش جمعیت


- راهکار اجرایی در بحث حجاب و عفاف ، ازدواج و اختلاط زن و مرد و رواج سبک زندگی صحیح


- باز نگری قوانین و مقررات ، توانمند سازی زنان در ابعاد حقوقی و اجتماعی


- بالاخره خداوند تفاوت هایی را قائل شده است و ما می توانیم از همان تفاوت ها تبعیت کنیم . ما نمی توانیم از دستور العمل های غربی تبعیت کنیم و باید تفاوت هایی را برای خانم ها قائل شویم . دوبرابر بودن ارث مردان هم به نفع زنان است چون مرد باز ارثش را برای خانم هزینه می کند .


- ما در بحث تساوی حقوق زن و مرد مشکلی نداریم و مطابق دیدگاه اسلام زن و مرد را مکمل هم می دانیم .


- نگاه جنسیتی خوب است چرا که ما نمی پذیریم یک زن در معدن مشغول کار شود و در شایسته سالاری هم باید دو بعد را در نظر بگیریم .


- ما در مورد قوانین اجرایی و خلاء های قانونی نقص فرهنگی داریم و باید ابتدا فرهنگ قانونی کشور اصلاح شود.


- تغییر الگوی اشتغال ، دور کاری برای زنان و توجه به زنان خانه دار و توجه به نقش زنان در اقتصاد مقاومتی و ساز و کار احترام و تکریم زنان



اینکه کدام رجل کدام حرف را به چه هدفی می زند چندان مهم نیست . مهم  نیمه خاموش دیگرانی است که همچنان ، فقط " گوش می دهند.